عربستان سعودی به عنوان مهم ترین متحد غرب بعد از اسرائیل در منطقه که در طول این سالها به سطح بالایی از تعامل با غرب رسیده بودند، به ظاهر ایمن از اوضاع داخلیشان، کوشیدند تا خود را مصون از انقلاب های منطقه برای دخالت در امور کشورهای منطقه صاحب حق جلوه دهند و جریان انقلاب های منطقه را رهبری کند.عربستان سعودی از سویی درگیر بحران داخلی بود که آرام آرام و به صورت لایه به لایه به مرحله ظهور نزدیک می شد و از سویی با تدابیر رهبر معظم، بهار عربی به سوی الگوبرداری از انقلاب اسلامی ایران به عنوان یکی از قدرت های بزرگ منطقه گرایش پیدا می کرد.
ایران، قدرتی که سال های سال مایه آزارشان شده بود و ناچار بودند همواره سایه سنگین او را در منطقه تحمل کنند.حزبالله در لبنان و حکومت سوریه به عنوان متحدان جدی ایران در منطقه این گمان را تقویت میکردند که سعودیها در مسیر دستیابی به خواستههایشان با یک چالش بزرگ روبرو خواهند شد.
به همین دلیل آنها یک نبرد گسترده را برای در هم شکستن این اتحاد طراحی کردند. با آغاز درگیریها در سوریه، این سعودیها بودند که بزرگترین کمکها را به سوی جبهه النصره سرازیر کردند. سعودیها حتی از تحویل سلاحهای شیمیایی به شورشیان نیز خودداری نکردند. شورشیان سوری به مدد کمک های مالی و تسلیحاتی سعودیها و زیر حمایتهای گسترده غرب، به مدرن ترین تسلیحات مجهز شدند و با همکاری کشورهایی نظیر ترکیه، سیل تروریستها به سوریه سرازیر شد.
شاید سوریه نقطه اوج خصم عربستان نسبت به انقلاب اسلامی مردم ایران و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بود. خصمی که در انتقام از یکی از زنجیره های مثلث مقاومت بروز کرد.همچنان که بشار اسد رئیس جمهور سوریه در یکی از سخنرانی های اخیر خود به صراحت گفت: عربستان به صورت علنی از گروههای تروریستی در سوریه با مال و سلاح و ابزارهای سیاسی و تبلیغاتی حمایت میکند.
توهم بازگشت به قدرت سعودیها و بروز جنگ سرنوشت ساز در سوریه
جنگ در سوریه؛ این برای سعودیها یک جنگ سرنوشتساز بود. جنگی که آنها برای پیروزی در آن همه چیز را پای کار آورده بودند. با این حال تعامل آشکار آن ها با رژیم اشغالگر قدس هم خبر از یک واقعیت مهم میداد: «برای سعودیها جنگ سوریه، جنگ سرنوشت است» آنها اگر نتوانند حرف و هدف خود را در مسئله سوریه به کرسی بنشانند، برای بازگشت به قدرتی که متصورند در منطقه دارای آن هستند، باید هزینه سنگینی بپردازند.
این موضوع نیز از زبان بشار اسد جا نماند روی دیگر سخنان اسد در سخنرانی اخیرش نیز با آل سعود بود؛ آل سعودی که این روزها به عنوان تنها حامی سلفیهای تکفیری القاعده تلاش میکنند دولت اسد را سرنگون کنند.
آل سعود پس از کمرنگ شدن تلاش آمریکا در هفتههای اخیر در سوریه در تقابل با کاخ سفید تلاش میکند تا همچنان از طریق القاعده به هدف خود در سوریه دست یابد و قدرت ایران در منطقه را تضعیف کند و خود را از زیر سایه قدرت منطقه ای ایران بیرون بیاورد .
وی در خصوص اتهامهای عربستان علیه سوریه مبنی بر مقابله با مردم و حمایت از حزبالله و ایران عنوان داشت: عربستان یا دیگر کشورها این حق را ندارند که درخصوص این امور صحبت کنند. اولا در امور داخلی باید گفت که سطح اصلاحات سیاسی در این کشورها در مقایسه با تمام کشورهای جهان بسیار پایین است. تعداد بسیار کمی از مردم این کشورها به ویژه در عربستان از حق و حقوق خود برخوردار هستند. مردم این کشورها از سرکوبگری و به حاشیه رانده شدن رنج میبرند.
آنها دموکراسی را نمیشناسند. نمیدانند که انتخابات به چه معناست. مردم در این کشورها در تدوین قانون اساسی که نحوه حکمرانی را تعیین کند، دست ندارند. آنها حق ندارند که درخصوص این مسائل حرف بزنند.
رویای لشکرکشی به ایران برای تامین امنیت اسرائیل
اعتراف های بشار اسد و آن چه که تحلیلگران سیاسی درباره بحران سوریه بر زبان آورده اند، نشان از آن دارد که منافع عربستان و در واقع غرب در منطقه دست نیافتنی تر شده و این جنگ تروریستی تمام عیار جبهه غربی-عبری-عربی با هزینه های مالی هنگفت و ارسال تسلیحات به سوریه برای در هم شکستن مثلثی صورت گرفته که مقاومت شهرت دارد مثلثی که قدرت تامه خود را مدیون قدرت منطقه ای ایران به عنوان محور اصلی این مثلث است.
با در کنار هم قرار گرفتن همه این معادلات آن چه که در انتها می توان به آن اشاره کرد، رویای لشکر کشی و برافروختن آتش جنگ در ایران و در واقع تامین امنیت رژیم اشغالگر قدس است.رژیمی که عربستان را قربانی خواست خود در منطقه کرده است.