سیاسی

امروز خطر نفوذ بیش از دوره مأموریت کلاهی و کشمیری است

نفوذ یکی از اصلی‌ترین اقدامات سرویس های جاسوسی در جنگ نرم است و طبیعتا وقتی در روزهای برخورد سخت با انقلاب اسلامی، تا این اندازه نفوذ برای دشمن موضوعیت داشته است؛ امروز که جنگ نرم اولویت اول برای مواجهه با جمهوری اسلامی است، بیش از گذشته مورد اهتمام است.
یک روزنامه نگار گفت: بر حسب اسناد موجود، اولین نفوذ مسعود کشمیری در کمیته انقلاب مستقر در اداره دوم ارتش زیر نظر محمد کاظم پیرو رضوی یکی از اعضای شاخص سازمان مجاهدین انقلاب شاخه گروه فلاح بود.

سیر نفوذ و ترفیع مسعود کشمیری از یک چهره‌ گمنام و فاقد سابقه‌ مبارزاتی به دبیری شورای امنیت کشور در عرض کمتر از سه سال و نحوه‌ مخفی‌کاری و جسدسازی برای او در مراسم تشییع 9 شهریور 1360 قطعاً نمی‌تواند اتفاقی باشد و از طرف دیگر نشان دهنده اراده دشمنان انقلاب از حربه نفوذ برای ضربه زدن به اننقلاب اسلامی است. به همین مناسبت با محمد مهدی اسلامی روززنامه نگار و تاریخ پژوه که به همراهی محمد حسن روزی طلب کتاب پرونده مسکوت(بررسی اسناد و اسرار انفجار 8 شهریور 1360 در نخست‌وزیری) تالیف کرده است، گفت‌وگو کردیم که امید است با اقبال مخاطبان مواجه شود.

فارس: کشمیری بعد از انقلاب توسط چه کسی معرفی و چگونه به دبیری شواری امنییت ملی رسید و چه سرنوشتی داشت؟

بر حسب اسناد موجود، اولین نفوذ وی در کمیته انقلاب مستقر در اداره دوم ارتش زیر نظر محمدکاظم پیرو رضوی یکی از اعضای شاخص سازمان مجاهدین انقلاب شاخه گروه فلاح و از دوستان مرتضی الویری بود که به زودی به اسناد سری در نیروی هوایی دسترسی یافت. او در مرحله بعد با حضور در ستاد خنثی سازی کودتای نوژه اقداماتی انجام داد که اثرات تخریبی بسیاری داشت، اعتماد به وی در این مرحله تا جایی پیش رفت که او عملا در ستاد مرکزی اطلاعات سپاه پاسداران قرار گرفت و به دستور محسن رضایی، دسترسی گسترده‌ای به اطلاعات داشت.

وی در مرحله بعد به دفتر معاونت سیاسی وزیر مشاور در امور اجرایی رفت و با محسن سازگارا و بهزاد نبوی همکاری کرد. در نهایت، کشمیری به دبیرخانه شورای امنیت رفت و جانشین خسرو تهرانی شد تا بتوان وی را بالاترین نفوذی شناخته شده جمهوری اسلامی دانست. طی این مراحل همراه با انجام مأموریت های مهمی همچون ممانعت از کشف ردپای آمریکا در فاجعه 17 شهریور، اختلال در عملیات بمبباران رادیو منافق و نیز به انحراف کشاندن کمیته تحقیق و تفحص در آن خصوص توانست چهره واقعی خود را مکتوم نگه دارد تا جایی که همچنان در روزهای نزدیک به انفجار هشت شهریور نیز برخی پشت سر او نماز می خواندند.

او سرانجام توانست در 8 شهریورماه با انفجار بمبی در جلسه شورای امنیت کشور، رئیس جمهور، نخست وزیر و رییس شهربانی کل کشور را به شهادت برساند. مأموریتی که از یک جنبه عجیب به نظر می رسد، چرا او که تا چنین جایگاهی نفوذ کرده بود، به چه دلیل باید دست به سوزاندن خود بزند؟ قطعا کشمیری باید هدف بالاتری را نشانه گرفته باشد که یک احتمال امید بستن به سرنگونی نظام جمهوری اسلامی است و احتمال دیگر، فراهم کردن پیشرفت عنصر نفوذی بالاتر از خود است.

فارس: به نظرتان دلیل اینکه سازمان مجاهدین انقلاب متوجه نفوذی مانند کشمیری نشدند به خاظر شرایط زمانه بود یا اینکه در برخی مبانی معرفتی با سازمان مجاهدین خلق اشراکاتی داشتند نتوانستند ماهیت کشمیری را کشف کنند؟

تا زمانی که پرونده انفجار نخست وزیری، در یک دادگاه به مرحله حکم قطعی نرسد؛ نمی توان به صورت قطعی درباره میزان و چگونگی ارتباط سازمان مجاهدین انقلاب با سازمان منافقین اظهار نظر کرد. اما دو فرض جدی وجود دارد. نخست با توجه به قرائنی همچون ارتباطات تشکیلاتی و گسترده مسعود کشمیری با اعضای سازمان مجاهدین انقلاب همچون کاظم پیرورضوی، بهزاد نبوی، خسرو تهرانی، سعید حجاریان، محسن سازگارا و ... که شاید بتوان نقطه آغازین آن پس از انقلاب را مأموریت مشابه با سعید حجاریان در رکن 2 ارتش و آخرین آن را جانشینی خسروتهرانی دانست؛ در طی سالهای گذشته برخی معتقد به همکاری تنگاتنگ و از روی علم برای نفوذ دادن کشمیری و رسیدن به مقصودی سیاسی بوده‌اند. کما اینکه در این نظریه، به برخی نظرسنجی‌ها در روزهای نزدیک به انفجار درباره محبوبیت برخی از اسامی اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اشاره می شود.
نظریه دیگری نیز مدعی عدم علم اعضای این گروه از وابستگی کشمیری به منافقین است و نقش اعضای سازمان مجاهدین انقلاب در گزینش و ارتقای کشمیری را متوجه شرایط بحرانی اول انقلاب می داند و درباره اقدامات بعد از انفجار همچون نقش اعضای این سازمان در جنازه‌سازی، صدور اطلاعیه اعلام شهادت کشمیری، حضور بلافاصله در منزل او و ضبط مدارک مربوط به کشمیری و ... استدلال‌های گوناگونی که از نگاهی مثبت و توجیه همه این موارد تا نگاه منفی و بیان ادله‌ای همچون ترس آنها از پیامد سهل انگاری در گزینش کشمیری را شامل می شود بیان داشته‌اند.
نکته مهم و قابل ذکر دیگر، ابهام درباره چگونگی ورود کشمیری به سازمان منافقین است. با توجه به سوابق سازمانی نه چندان چشمگیر او در پیش از انقلاب و رده سازمانی نازل وی، این حد از رشد و اعتماد سازمان به وی را نیز با عینک‌های مختلف می توان ارزیابی کرد. یکی از احتمال های جدی موجود، آموزش دیدن او در سازمان های همچون C.I.A در پیش از انقلاب و مامور کردن وی به این سازمان در سالهای نزدیک به پیروزی انقلاب اسلامی می باشد.

فارس: مسعود رجوی در جایی اذعان کرده بود سازمان‌های امنیتی امریکا و انگلیس در جریان اقدام تروریستی سازمان بودند این در حالی بود که سازمان در دهه 60 شعار ضد امپریالیستی می‌داد.

گرایش سازمان منافقین به آمریکا، از سالهای قبل از انقلاب برای برخی مبارزین کشف شده بود اما با توجه به شعارها و مواضع، چنین امری برای اغلب مبارزین باور کردنی نبود. این نکته بخشی از نفاق جریان اصلی اداره‌کننده این سازمان را نشان می‌دهد. به هر حال، یکی از نمودهای جدی وابستگی این جریان به آمریکا، ایفای نقش مسعود کشمیری در پاک کردن ردپای آمریکا در کشتار 17 شهریور در روزهای ابتدایی انقلاب و زمان حضور کشمیری در رکن 2 ارتش است.
فارس: یکی از بحث‌های روز نفوذ است با توجه به این پرونده داستان نفوذ چقدر چدی است.
به نظر می رسد این پرونده، به اندازه کافی واکاوی نشده و ابعاد آن آشکار نشده است. این امر از آن جهت ضروری است که خطر نفوذ، ابعاد گسترده و چگونگی آن را بیش از پیش آشکار می‌کند. نفوذ یکی از اصلی‌ترین اقدامات سرویس های جاسوسی در جنگ نرم است و طبیعتا وقتی در روزهای برخورد سخت با انقلاب اسلامی، تا این اندازه نفوذ برای دشمن موضوعیت داشته است؛ امروز که جنگ نرم اولویت اول برای مواجهه با جمهوری اسلامی است، بیش از گذشته مورد اهتمام است.

https://shoma-weekly.ir/9LcoTs