سیاسی

الگوی 96 برای انتخابات 98 جواب نمی دهد

الگوی 96 برای انتخابات 98 جواب نمی‌دهد ولی اگر از نظر خودشان جواب می‌دهد حرف دیگری است.


دکتر اسدالله بادامچیان نایب رئیس شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی مصاحبه ای تفصیلی با روزنامه فرهیختگان داشت که فرازهایی از آن را در ادامه تقدیم می کنیم:


تشکیلات جمنا را برای ادامه راه موفق می‌دانید؟

بستگی به این دارد که جمنا چگونه راه آینده خود را تنظیم ‌کند. اگر جمنا می‌خواهد یک حزب شود باید از کمیسیون ماده 10 احزاب مجوز دریافت کند. اگر بدون مجوز قانونی کمیسیون احزاب کار کند طبیعی است که دچار مشکل خواهد شد و اگر بخواهد حزب شود باید قانون را رعایت کند.

اگر بگوید من حزب نیستم و جبهه هستم، براساس ماده پنج قانون جدید احزاب که سال 95 تصویب شد به صراحت عنوان می‌شود که جبهه از تشکل‌های رسمیت‌یافته دارای پروانه فعالیت از کمیسیون احزاب تشکیل می‌شود.بنابراین موجودیت فعلی جمنا نمی‌تواند این‌گونه باشد؛ باید سران و مسئولان تشکل‌های رسمیت یافته موجود را دعوت کند و از آنها تشکیل شود.



آیا این اتفاق افتاده است؟

خیر. هنوز اتفاقی نیفتاده است. اگر جمنا بخواهد همچون یک مجموعه برای ائتلاف انتخاباتی عمل کند نیاز به حزب و جبهه ندارد. مجموعه‌ای است که شخصیت‌های حقیقی و حقوقی در آن جمع هستند. بنابراین بستگی به این دارد که دوستانی که در جمنا هستند چه سیاستی را پیش می‌گیرند.



همان مدل 96 را می‌توان در مدل 98 پیاده کرد؟

آن مدل جواب نمی‌دهد ولی اگر از نظر خودشان جواب می‌دهد حرف دیگری است.



وارد آسیب‌شناسی بحث انتخابات شده‌اید که از آن برای انتخابات سال 98 بهره‌گیری کنید؟

یک معاونت ثابت انتخابات در موتلفه داریم که در معاونت سیاسی ما است و در بحث انتخابات دائم کار می‌کند.

در انتخابات اول که برادرزاده امام رای نیاورد همه گفتند تقلب شده؛ امام(ره) خندید و گفت مشخص است مردم خمین آدم‌های آگاهی هستند.

خیلی‌ها مشکل اصلی اصولگرایان را وحدت می‌دانستند؛ در انتخابات 96 دیدیم وحدت صورت گرفت اما پیروزی حاصل نشد، چرا؟

در مورد آقای ناطق هم وحدت کامل انجام شد ولی پیروزی حاصل نشد چون انتخابات بر اساس رای مردمی است. در دوره انتخابات اول که من در حزب سردمدار ائتلاف بزرگ بودم، مرحوم شاه‌آبادی از سوی روحانیت و آقای تاجزاده از سوی نیروهای تحکیم وحدت بود، جالب است که در آنجا در خمین پسر آقای پسندیده رای نیاورد؛ یعنی برادرزاده امام (ره) رای نیاورد.

قدری شلوغ کردند که تقلب شده است و آقای پسندیده خدمت امام (ره) رفت و گفت در خمین در انتخابات تقلب شده است. امام (ره) علت را پرسید، گفت برادرزاده شما، پسر من رای نیاورده است. امام (ره) فرمودند رای نیاورده که دلیل بر تقلب نیست، مردم به او رای نداده‌اند. آقای پسندیده گفته بود مگر می‌شود برادرزاده شما رای نیاورد. امام (ره) خندید و گفت مشخص است مردم خمین آدم‌های آگاهی هستند که به پسر شما رای نداده‌اند.

اگر انتخابات دست مردم است باید این را پذیرفت. در این 30 و چند سال انصافا مردم رای دادند. هیچ کسی نمی‌تواند بگوید در ایران تقلب شده است. کسانی که ادعای تقلب کردند رسوا شدند.

پس مشکل اصولگرایی چیست؟ چرا از بدنه مردم فاصله گرفته‌اند؟

ما مشکل نداریم. اصولگرایی هم مجموعه‌ای است که در بین مردم فعالیت می‌کند و حضور دارد.


در انتخابات گذشته شکست خوردید.

ریاست‌جمهوری باخت به حساب نمی‌آید. 24 میلیون از مردم به آقای روحانی رای دادند. 16 میلیون آقای رئیسی و نیم میلیون نامزد موتلفه را انتخاب کردند؛ اینکه باخت نیست. اینها انتخاب مردم است. ما به مردم نظر خود را می‌گوییم. انتخابات متعلق به مردم است.



چرا مردم از اصولگرایان فاصله گرفته‌اند؟

مردم فاصله نگرفته‌اند، اکثریت انتخاب نکرده‌اند و آن هم علل مختلفی دارد. از یک سو چرا فاصله بگیرند؟ ما در اولین انتخابات ریاست‌جمهوری آقای فارسی گرفتار بازی‌های سیاسی افغانی بودن شد و بنی‌صدر با تبلیغات آن‌چنانی رای آوردبا اینکه بنی‌صدر فرد انقلابی نبود.

در رابطه با مساله انتخابات بعدی، آقای رجایی رای آورد. با رای بالایی رئیس‌جمهور شد. زیرا توده مردم فهمیدند و بنی‌صدر و رجایی را شناختند و به او رای دادند. رجایی شهید شد و بعد از آن آیت‌ا... خامنه‌ای با رای بالا رئیس‌جمهور شدند.

بعد از ایشان در نبودن امام‌(ره) آقای هاشمی رئیس‌جمهور شدند. اینها رای اصولگرایان است. یکی مربوط به بنی‌صدر است و بقیه اصولگرایان هستند. در مجلس اول و دوم برنده اصولگرایان بودند. در مجلس سوم مجموع روحانیون با تحکیم وحدت رای آوردند. اصولگرایان آن زمان با اصولگرایان این زمان متفاوت است.

جمنا گفت باید اسم و لباس را عوض کنیم و با عنوان جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی وارد شویم و از اسم اصولگرایی عبور کنیم. به نظر شما اسم‌ها موثر هستند؟

اصلاح‌طلبان هم از این اسم گذشتند و اعتدال را گرفتند. هر دوره یک اسمی دارد.



این لباس‌ها را عوض کردن مفید است؟

در میدان سیاست‌مردان اهل سیاست بهره‌ای از هوش و شناخت اجتماعی دارند و تشخیص آنها این است. هر دوره‌ای یک مساله است. اینها با هم فرق دارند. مثلا بعد از پیروزی انقلاب دو جبهه در کشور بود؛ یک جبهه انقلابی و جبهه دیگر ضدانقلاب بود.

بعد خط امام و خط غیرامام شد. بعد خط بهشتی و خط بنی‌صدر شد. اگر به یاد داشته باشید در همان حالت برخی بودند که جزء خط سه اصفهان بودند که مشهور به خط سه شد؛ دارودسته مهدی هاشمی و آقای طاهری بودند. توده مردم گوش به این حرف‌ها نمی‌دهند. پیرزنی به آقای طاهری گفته بود شما که خط سه دست‌تان است، فکری به حال خط پنج کنید که اتوبوس‌ها دیر می‌آیند.

واقعیت این است که هر دوره‌ای یک حالت خاص دارد. انقلاب ما مردمی بوده و از بالا به پایین نیست. انقلاب عبدالناصر که شبه‌انقلاب در مصر است و رژیم شاهی مصر را سرنگون و جای آن جمهوری را آورد و قدرت پیدا کرد و مستقل شد ولی آقای عبدالناصر نتوانست مردمی باشد. بنابراین با گروه افسران آزاد کشور را اداره کرد و تا آخر مصر را استبدادی اداره کرد. مردم او را قبول داشتند ولی نوع کار او مردمی نبود و حرکت آقای عبدالناصر مردمی نشد. لذا وقتی عبدالناصر رفت همه چیز رفت.
فیدل کاسترو با گروهی به جنگل رفت و باتیست‌ها را از کوبا بیرون کرد و بعد خود آمد اما کارش مردمی نشد. مردم قبولش داشتند و این همه سال مقابل آمریکا ایستاد. روزی که فیدل کاسترو مرد، کوبای فیدل نبود. نیست و تمام شد چون مردمی نبود.

مائو با حزب کمونیست آمد اما مردمی نشد چون یک حزب همه توده‌های مردم را در برنمی‌گیرد. ما در چین پرسیدیم که حزب کمونیست چین که همه قدرت را در دست دارد و تک‌حزبی است چقدر عضو دارد؟ از 30 میلیون و 60 میلیون تا 200 میلیون گفتند. چقدر جمعیت دارند؟ حدود یک میلیارد و 400 میلیون جمعیت دارد. روزی که مائو مرد خط مائو مرد. الان حزب کمونیست چین و حکومتش هم وجود دارد اما مائویسم تمام شد. حکومتی دیگر با سبک خود برسرکار است.

اینها غیر از انقلاب اسلامی است. هنر امام (ره) این بود که از ابتدا برای خدا کار کرد و خدایی کار خود را انجام می‌داد و یک کار خدایی خالص همیشه پیروز است. اگر به خدا توکل کنید هیچ غلبه‌ای بر شما کارساز نیست. نکته دیگر اینکه امام (ره) مردمی شروع کرد. اواخر سال 41 که نزد امام (ره) بودیم یکی از دوستان به امام (ره) گفته بود باید مراقب باشیم که مردم چه کنند و امام‌(ره) در پاسخ فرمود من و شما چه‌کاره‌ هستیم؟ مگر ما قیم مردم هستیم؟ ما موظف هستیم به مردم آگاهی دهیم. وقتی به مردم آگاهی دادیم مردم خود بلد هستند چه کنند. این امر را امام (ره) سال 41 بیان می‌کند. هنر امام اداره انقلاب و نظام اسلامی با مردم‌سالاری دینی بود.

روزنامه «شرق» چند روز پیش نوشته بود اصولگرا و اصلاح‌طلب و اعتدالی هیچ کدام از دولت روحانی حمایت نمی‌کنند. بعد خود را توجیه می‌کند. این توجیه به درد نمی‌خورد، هر چه خود را توجیه کنند مردم باور نمی‌کنند شما دادوبیداد کردید تا روحانی برسرکار بیاید و حالا که مردم رضایت ندارند می‌خواهید خود را مبرا بدانید این مبرا کردن فایده‌ای ندارد.

یکی دیگر نوشته فراکسیون امید دیگر فراکسیون ناامیدی است. اینها هیچ‌کاری برای مردم نکردند. درست می‌گویند. یکی گفته به نام خداوند رنگین‌کمان و دیگر می‌گوید بابای من حقوق نجومی گرفته حقش است.

این چیزی که ملاحظه می‌کنید. جریان انقلاب ما به علت مردمی بودن، الهی بودن، اسلامی بودن و به علت فرهنگ بلند ایرانی و تمدن چند هزار ساله ما، هوشمندی ملت ما، از باقی انقلاب‌ها متفاوت است. اگر مردمی و خدایی حرکت نکنیم لنگ هستیم.

الان اصولگرایان مردمی یا خدایی حرکت نکردند؟

حرکت کردند منتها در برخی از آنها سیاست‌ آنها از دیانت‌شان پیشی گرفته است. امام‌(ره) به مرحوم آیت‌ا... کاشانی نامه نوشتند که مراقب باشید سیاست‌تان از دیانت‌تان پیشی نگیرد. برخی حرف ولایت می‌زنند ولی سیاسی ولایت را قبول دارند.
در جبهه اصولگرایی؟

در تمام طیف‌ها چنین افرادی هستند. ولایت فقیه را قبول دارند ولی وقتی آقا می‌فرمایند ساده زیست باشید، این را انجام نمی‌دهد. خانه‌اش کاخ در شمال تهران و بهترین جاست. خیلی هم مفصل است. اگر راست می‌گویید آقا می‌گوید مسئولان باید ساده‌زیست باشند و شما باید آن‌را عملی کنید. این خانه را رها کنید و در جایی زندگی کنید که ساده‌زیست باشید.
آدمی که تجملاتی باشد دنبال مقام است و سخن از خدا و پیغمبر و مردم می‌گوید اما در انتها بوی تعفن مقام‌پرستی و دنیاپرستی از آن بیرون می‌زند.


نظر شما درباره حضور آقای لاریجانی در انتخابات 1400 چیست و برای 1400 پیش‌بینی شما از گزینه اصولگرایان برای ریاست‌جمهوری چه کسی است؟

هنوز زود است. این را نمی‌توان الان بحث کرد و باید جلو برویم.



احتمال حضور آقای لاریجانی وجود دارد؟

این را از خود ایشان بپرسید.

اگر یک زمان شما بین دو گزینه آقایان لاریجانی و جهانگیری باشید کدام را ترجیح می‌دهید؟

الان جای این بحث و مقایسه نیست. مگر آقای جهانگیری را ارزش‌گرایان قبول دارند که بخواهد رئیس‌جمهور شود؟ خود اصلاح‌طلبان از دست او خسته هستند. در مورد نامزد ریاست‌جمهوری آینده هم باید در موقعیت خود صحبت کرد.


نظر شما درباره نواصولگرایی چیست؟

در گذشته هم از این حرف‌ها زیاد بود حتی زمانی خط سوم را مطرح کردند. زمانی دیگر از آبادگران جوان نام بردند. مسئول آنها به کمیسیون احزاب آمده بود که گفتم شما که جوان نیستید. رسما تعریف جوانی بین 20 تا 40 سالگی است و شما بالای 40 سال هستید. گفتند ما از نظر روحی جوان هستیم. گفتم بنویسیم حزب آبادگران روحا جوان!

بنابراین این مسائل زیاد است. هر کسی خود را با یک عنوان معرفی می‌کند. اصلاح‌طلب اصولگرا و مستقل و... را شنیدیم. مثلا مستقل به چه معناست؟ مگر دیگران وابسته هستند که شما مستقل باشید؟ از این نوع مسائل وجود دارد و اینها قابل اعتنا نیست.
https://shoma-weekly.ir/zrKpsz