حمیدرضا ترقی- اگر خودمان را در شرایط بعد از قیام 15 خرداد سال 1342 قرار دهیم متوجه خفقان و اختناق حاکم بر کشور بعد از آن قیام میشویم. رژیم ستمشاهی با کشتاری که در 15 خرداد انجام داد ترس و وحشتی را در مردم به وجود آورد. در آن شرایط فعالیت سیاسی علیه رژیم بسیار سخت و دشوار شد.
* راهی برای باز شدن فضای سیاسی کشور
نامهای که شهدای 26 خرداد به مراجع و شخصیتها نوشته و دلایلشان را برای دست به زدن اقدام مسلحانه علیه رژیم مطرح کرده بودند حاکی از این است که مجموعه مبارزین که شاخه نظامی مؤتلفه اسلامی را تشکیل میدادند به این جمعبندی رسیده بودند که مبارزه با رژیم از طریق سیاسی و تبلیغاتی به بنبست رسیده است و جز اینکه اقدام مسلحانهای انجام شود و اشخاص مهمی در کشور اعدام انقلابی شوند راه دیگری برای باز شدن فضای سیاسی کشور برای ادامه مبارزه علیه رژیم وجود نخواهد داشت. این نامهها بسیار پخته، عمیق و مستدل بودند و نشان از پختگی جوانان مؤتلفه بود. آنها کاملاً مطلع از مسائل دینی و اسلامی و جوانان متشرعی بودند و اصرار داشتند نظر مراجع تقلیدی را برای صحت و درستی کارشان جلب کنند. پس از اینکه تشخیص دادند به این کار از لحاظ شرعی و اسلامی اشکالی وارد نیست وارد عمل شدند.
* منع امام(ره) برداشته شد
آنها چند بار مرحوم حبیبالله عسگراولادی را واسطه کردند که مجوز را از امام(ره) بگیرند. ایشان موضوع را با امام(ره) در میان گذاشت. امام(ره) جز در مورد شاه اشخاص دیگر را اقدام مناسب و موفقی ندانستند. در نهایت آنها تلاش کردند اگر منع امام(ره) برداشته شد وارد این کار شوند. زمانی که حضرت امام(ره) به مرحوم عسگراولادی فرمودند شما کاری به این مسائل نداشته باشید و کار خودتان را انجام بدهید، این جوانان احساس کردند امام(ره) منعشان را برداشتند.