سیاسی

اقتصاد مقاومتی مانع از سوزن‌بانی پیشرفت توسط غربی‌ها می‌شود

ابلاغ سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی توسط مقام معظم رهبری نقطه عطفی در ایجاد یک توافق نخبگی بر نقشه اسلامی و ایرانی پیشرفت است. تحقق اقتصاد مقاومتی ثابت می‌کند که نمی‌توان پیشرفت را در مقابل استقلال قرار داد و یا استقلال را پای پیشرفت ذبح نمود.
آدینه: ابلاغ سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی توسط مقام معظم رهبری نقطه عطفی در ایجاد یک توافق نخبگی بر نقشه اسلامی و ایرانی پیشرفت است. تحقق اقتصاد مقاومتی ثابت می‌کند که نمی‌توان پیشرفت را در مقابل استقلال قرار داد و یا استقلال را پای پیشرفت ذبح نمود. گفتگوی حمیدرضا‌ترقی‌، معاون امور بین‌الملل حزب موتلفه اسلامی با آدینه تهران است که در ادامه مشروح این مصاحبه از نظرتان می گذرد.

به عنوان اولین سئوال با توجه به تجربیات و حوادث مختلف یک قرن گذشته آیا باز می توان گفت توسعه بخصوص در بعد اقتصادی منوط به ارتباط با آمریکا است یا خیر؟

آنچه که کشور در عرصه های مختلف به آن دست پیدا کرده است اعم از پیشرفت ها و خود اتکایی در عرصه های مختلف اقتصادی، نظامی و علمی مرهون قطع ارتباط با آمریکا بوده است. آمریکاییها در تاریخ کشور ما نشان دادند که در دوران حضورشان در ایران مانع اصلی رشد و پیشرفت کشور ما بودند و استعدادهای کشور را یا سرکوب کردند یا برای پیشرفت، جذب خود می‌کردند. در طول سالهای بعد از کودتای 28مرداد تا پیروزی انقلاب تلاش آمریکایی‌ها بر این بود که اقتصاد و فرهنگ ما را به غرب وابسته کنند. غرب و آمریکا به گونه ای سبک زندگی و نظام برنامه ریزی کشور را تغییر دهند که با اتکا به آمریکا هیچ چیز نداشته باشیم بنابراین با توجه به این صفت آمریکا در رابطه با ملت ایران هر انسان منصفی می تواند به این جمع بندی برسد که ارتباط با آمریکا نه تنها برای ایران بلکه برای همه کشورهای منطقه هم عامل پیشرفت وتوسعه نبوده است نمونه آن کشور مصر است که دربست در اختیار کشور آمریکا بود و با او سازش کرد اما به هیچ وجه نتوانست در عرصه‌های مختلف علمی تکنولوژی رفاه اجتماعی و خود کفایی و استقلال خود پیشرفتی داشته باشد.

پس به نظر شما در حال حاضر نباید به مذاکره با امریکا خوش بین بود؟

بله نباید چنین تصوری کرد که با ارتباط با امریکا فقط می توان به پیشرفت و توسعه رسید البته طبیعی است که غربی ها و به ویژه آمریکاییها تلاش می‌کنند که مانع پیشرفت کشورهای مستقل در دنیا شوند و این سیاست را هم به طور مستمر در برنامه های خود دنبال کردند ولی انقلاب اسلامی نشان داد که از همان ابتدا به دنبال سرنگونی رژیم طاغوت و دست نشانده آمریکا فقط از طریق مبارزه با پشتیبان اصلی او یعنی آمریکا می‌تواند به استقلال و خودکفایی برسد. اگر انقلاب دست سازش با آمریکا می‌داد قطعاً نمی‌توانست به آن چه که ما امروز به آن رسیدیم دست پیدا کند. در واقع تئوری استقلال در برابر پیشرفت و یا این تعبیر که استقلال با پیشرفت منافات دارد القائات خود غربی‌ها و آمریکاییها و غــــرب‌زده‌ها است به هیچ وجه نمی‌تواند ملاکی برای ارزیابی باشد. ملت ما در طول سالیان انقلاب ثابت کرده است که پیشرفت را بدون اتکا به امریکا و غرب می‌تواند پی بگیرد. تئوری‌های امثال آقای سریع القلم که توسعه را صرفا برون‌زا می‌دانند و معتقد به این هستند که توسعه درون‌زا نمی‌تواند به نتیجه برسد و فقط با تکیه بر خارج و بیگانگان می‌توانیم به پیشرفت برسیم تئوری قابل قبولی نیست و البته مطلع هستیم که توسعه متکی به درون قدری سخت تر است نیازمند به اقتصاد مقاومتی و استقامت ملت است. اقتصاد مقاومتی نمی‌گذارد استقلال پای پیشرفت ذبح شود. اما آنچه که مسلم است پیشرفت را اگر متکی به ظرفیتهای درونی انجام دهیم هیچ قدرت خارجی نمی‌تواند مانع پیشرفت ما شود یا اختلالی در مسیر آن به وجود آورد در حالیکه اگر متکی به بیرون بودیم قطعا هم اختلال در مســـیر پیشرفت بوجود می‌آمد و هم پیشرفت سوزن‌بـانی می‌شد و براساس میل و خواست غربی‌ها و آن چیزی که نظام و ملت می‌خواهند به هیچ وجه تحقق پیدا نمی‌کرد.

با توجه به دور جدید مذاکرات ایران و گروه 5+1 روند این مذاکرات را چگونه ارزیابی می کنید؟

مذاکرات اخیر با چند چالش جدی روبرو است یکی اینکه موضع گیری سران امریکا در قبال توافقنامه یک سویه و مبتنی بر تزویر و نوعی موضع گیری تحقیرانه نسبت به جمهوری اسلامی است. که با محتوای مذاکرات مغایرت داشته است. موضع‌گیریهای آنها در جلسات با آنچه که در رسانه ها مطرح کردند کاملا مغایرت دارد. چالش دیگر اینکه ضعف هایی در متن توافقنامه وجود دارد که موجب سو استفاده غربیها شده و نشان می‌دهد در واقع برخی ازکلمات و جملات را آنها حساب شده بر این توافقنامه تحمیل کردند تا بتوانند از آن بهره‌برداری هایی مبتنی بر اهداف پنهان خود انجام دهند. آنها به دنبال برچیدن فعالیتهای غنی‌سازی هسته‌ای ایران هستند با این هدف وارد مذاکرات می‌شوند در حالیکه ما با هدف پیگیری برنامه غنی‌سازی هسته‌ای وارد مذاکرات می‌شویم. بنابراین دو هدف کاملا متضاد در روند مذاکرات بین دو طرف حاکم است نکته دیگر این است که اراده سیاسی برای ادامه مذاکرات از سوی غربی‌ها متزلزل است. اراده سیاسی برای حل کوتاه مدت وجود ندارد. آنها می‌خواهند مذاکرات را در اقدام مشترک به سمتی هدایت کنند که سالهای سال این مسیر طول بکشد و آسیب به اقتصاد کشور بزند. یعنی فرسایشی باشد و سعی کنند آنقدر این فشار را استمرار دهند که ما دست از فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای برداریم.

https://shoma-weekly.ir/q5NcV8