* جناب آقای همدانی از جایگاه اقتدار در دیپلماسی برای خوانندگان ما بفرمائید؟
- علیرغم اینکه دیپلماسی همواره با لبخند توأم است اما اگر این لبخندها متکی به یک اقتدار و پشتوانه مادی و معنوی نباشد، بهطور حتم پیشبرد دیپلماسی و منافع ملی کشور با مشکل و معضل جدی مواجه خواهد شد. بااینکه گفتوگوهای سیاسی در اکثر موارد دارای فضائی نرم و ملایم است لکن همواره باید توجه داشت که اگر یککلام و خواسته نرم با یک قدرت سخت پشتیبانی نشود، هیچگاه قابلیت نفوذ و اجرائی شدن ندارد و برای بیانکننده این کلام نرم هیچگونه حسابی در روابط بینالملل و سیاست خارجی باز نمیشود. این اقتدار حتی درتهدید یک کشور هم نقش تعیینکننده ائی دارد. شما وقتی در سیاست خارجی میخواهید یک کشور را به هر دلیلی تهدید کنید اگر این تهدید همراه بااقتدار ناشی از قدرت سخت نباشد، نتیجه معکوس حاصل کار خواهد بود. در خصوص پشتوانههای اقتدار ملی هم باید گفت بیش از آنکه این پشتوانهها مادی باشد باید از یک روحیه خودباوری، اعتمادبهنفس ملی و خوداتکائی منشاء بگیرد. ما در تاریخ روابط سیاسی خارجیمان چه در رژیمهای شاهنشاهی و چه در دوران جمهوری اسلامی دقیقاً چنین شرایطی را تجربه کردهایم. هرگاه توانستهایم در روابط خارجی با زبان مقتدرانه صحبت کنیم، طرف مقابل از مواضع خود عقبنشینی کرده و یا جرأت گسترش دادن به دامنه گستاخی خود علیه ملت ایران را نداده است. در نقطه مقابل هرگاه کوتاه آمدهایم و باحالت ضعف در برابر آنها قرارگرفتهایم، ناچارا ً امتیازات زیادی نیز واگذار کردهایم که دوران حکومت سلسلههای قاجار و پهلوی پر از این وقایع ننگین است که طی آن حتی بارها ایران مجبور شده بخشی از سرزمین خود را از دست بدهد.
* مؤلفههای اقتدار در دیپلماسی در چه مواردی نهفته است؟
- مؤلفههای اقتدار مرتبط با حوزه هائی است که در آن حوزه گفتوگو انجام میشود. بهطور مثال اگر موضوع گفتوگو مربوط به مباحث سرزمینی باشد، در چنین شرایطی آن کشوری که در این حوزه فاقد مؤلفههای لازم ازجمله توان دفاعی بالا، اقتدار داخلی و قدرت تأثیرگذاری بر همسایگان و کشورهای حوزه نفوذ است، نخواهد توانست در مذاکرات خواست ملت خود را بهطرف مقابل بقبولاند و نتیجه این مسئله محاسباتی است که مذاکرهکننده مقابل را به این مهم میرساند که میتواند با حربههای گوناگون از آن کشور امتیاز کسب کند. مذاکرات ذلتبار ترکمانچای و گلستان در عصر قجری و جدائی بحرین در زمان پهلوی در این زمینه پیش روی ملت ایران است.
*درحالیکه مقام معظم رهبری تأکیددارند بر ضرورت حضور مدیران انقلابی در حوزههای مختلف مدیریتی کشور ازجمله حوزه سیاست خارجی، اما جریانی در داخل کشور، انقلابی گری را آفت دیپلماسی عنوان میکند کما اینکه این جریان، تیم مذاکرهکننده هسته ایی پیشین ما را بیانیه خوان مینامیدند نه مذاکرهکننده، آیا واقعاً انقلابی گری و کوتاه نیامدن از آرمانها در عرصه سیاست خارجی تأمینکننده منافع ملی نیست؟
- برای پاسخ به سؤال شما، به گفتوگوهای هسته ائی ایران با کشورهای غربی اشاره میکنم. در وهله اول باید این نکته را در نظر گرفت که دستیابی به برجام بدون درنظرگرفتن اثرگذاری مذاکرات پیشین، امری محال و غیرممکن بود. اگر توان مذاکرهکنندگی تیم دولت فعلی در برابر قدرتهای غربی بالا رفت، همانطور که بارها به آن اشارهشده به خاطر ایستادگی و انقلابی برخورد کردن تیم مذاکرهکننده پیشین بوده است. تصور کنید درصد غنیسازی اورانیوم در کشور پائین بود، در این حالت آیا غربیها حاضر بودند در مذاکرات با ما از موضع زیادهخواهی خود پائین بیایند؟ جواب قطعاً منفی است. به عبارتی سختگیریهای تیم مذاکرهکننده قبلی بود که راه را برای نرمش تیم مذاکرهکننده فعلی باز کرد بدین معنا که طرف غربی در مذاکرات پیشین با مقاومت هائی از سوی مذاکرهکنندگان ما روبرو شده که نرمش و انعطاف تیم مذاکرهکننده فعلی برایشان بسیار مهم محسوب شده است و از آن بهعنوان یک دستاورد بزرگ یادکردهاند درنتیجه اگر امروز دولت برجام را از موفقیتهای بزرگ خود برمیشمرد، یکی از دلایل اصلی آن تیم مذاکرهکننده قبلی است که وظیفه خود را در قبال دشمنان به نحو مطلوبی به سرانجام رسانده است.
کشورهای استکباری و در رأس آنها آمریکا هیچگاه برای تحمیل خواستههایشان به کشورهای دیگر حدومرزی برای خود قائل نیستند، ازنظر این کشورها زمانی زیادهخواهیها متوقف خواهد شد که منافع و خواستههایشان بهصورت صددرصدی تأمین شود لذا اگر در برابر آنها از اقتدار و پشتوانههای لازم برخوردار نباشید، باید امتیازات زیادی را از دست بدهید و آهستهآهسته تمام سنگرهای شمارا فتح خواهند کرد بر همین اساس اگر میخواهید منافع ملی ما تأمین شود باید با آنها انقلابی برخورد کرد در غیر این صورت باید از آرمانهایمان کوتاه بیاییم.