گفتگوی ویژه

استفاده از ظرفیت‌های مردمی مغفول مانده است

در مورد مسولین پذیری نیز کسی که مسئول کاری هست باید پاسخگو باشد. در متون دینی ما زیاد در این حوزه بحث است
شش سال از ابلاغ سیاستهای کلی نظام اداری توسط رهبر معظم انقلاب میگذرد و هنوز نقاط زیادی از ادارات ما هستند که مورد رضایت مردم بهعنوان ارباب رجوع نیست. از طرفی برخی قوانین و رفتارهای اداری ما هم هنوز مطابق آموزههای اسلام نیستند. با دکتر علیرضا اسلامی در این زمینه به گفتگو پرداختهایم.

در بند 10 سیاستهای کلی نظام اداری آمده است: «چابکسازی، متناسبسازی و منطقیساختن تشکیلات نظام اداری در جهت تحقق اهداف چشمانداز». در این مورد در حال حاضر چه کمبودهایی مشاهده میشود؟

به نظر میرسد که اولا ما در این سیاستها باید شاخصهایی داشته باشیم که نظام اسلامی، قانون اساسی، چشمانداز اینکه طی بیست سال به کجا میخواهیم برسیم باید مورد توجه باشد و نیز این موضوع که گرایشاش خدمت به مردم هست.

در این مورد بیشتر باید ساختار سازمانها بهینه شود. البته ما در این حوزه یک شورای عالی هم داریم. باید بعضی از دستگاهها را ادغام کرده و در بعضی از سازمانها و ادارات تغییراتی انجام دهیم. ادغام ادارات و دستگاههای مشابه و موازی باید انجام شود. آنچه در داخل دستگاه هم هست، آن هم باید چابکسازی شود. مثلا استفاده از سیستمهای الکترونیک به این موضوع میتواند کمک کند و اثر هم دارد. اگر در شهر ده پانزده میلیونی نظیر تهران، مراجعین مردم به پلیس جهت اخذ گواهینامه، تعویض پلاک اتومبیل، تغییر شناسنامه، گرفتن گذرنامه و... بهصورت حضوری باشد، بسیار سخت است؛ اما از وقتی این موضوع به بخش خصوصی واگذار شده، خیلی سریع این کارها انجام میشود. این یعنی چابکسازی شده و افراد خیلی سریع به نتایج دلخواهشان میرسند.

در بند 14 این سیاستها آمده است: کلنگری، همسوسازی، هماهنگی و تعامل اثربخش دستگاههای اداری به منظور تحقق اهداف فرابخشی و چشمانداز. در مورد چگونگی دستیابی به این اهداف صحبت بفرمایید.

نمونهای که در حال حاضر وجود دارد که دارای هماهنگی نیست، سند مالکیت و اختلافی است که بین دفاتر اسناد رسمی و پلیس وجود دارد. مردم باید چه کنند؟ اینها در نظام اداری باید همسوسازی و هماهنگ شود. دستگاهها باید با هم همجهت شوند. یا در موضوع بیمهها هم هنوز مسائلی حل نشده و باید اقدام شود. از نظر اجرایی نیز مثلا در مورد مسکن مهر، همه دستگاهها باید این موضوع را قبول داشته باشند، در خدمترسانی نیز همه با هم هماهنگ و همسو باشند، نه اینکه متفاوت باشند. یا متغایر. یا متضاد. مثلا ساختمان را بسازند؛ اما آب، برق یا گاز و فاضلاب و این نوع خدمات نباشد. یا یک نفر بگوید قبول ندارم یا.... اینها یکدیگر را خنثی میکنند. باید نظام اداری اینگونه باشد تا بهینه شود.

بند 19، زمینهسازی برای جذب و استفاده از ظرفیتهای مردمی است. شاید در این زمینه احساس میکنیم موفقیتهایی داشتهایم، اما آیا در عمل اینگونه است؟

اگر دولت حجمش کوچک شود؛ ولی از ظرفیتهای مردمی استفاده کند، آن موقع خیلی اثربخش خواهد بود. استفاده از ظرفیتهای مردمی مثالهای زیادی را در خود انقلاب داشت، مثلا اگر فقط ادارات دولتی اعتصاب میکردند، کافی نبود. ولی اگر بازار یعنی بخش خصوصی و مردم میآمدند در تظاهرات و اعتصاب میکردند، آن موقع موثر واقع میشد. در نگهداری و حفاظت از مراکزی که انقلاب میگرفت، مثلا همین صدا و سیما، زندانها، اینها همگی توسط خود مردم نگهداری میشد، چراکه آن موقع پلیس نبود، همه چیز بههم ریخته بود. پس این بخش مردمی میتواند جهت بدهد. در جبههها این موضوع چه قدر موثر بود. حتی در بازسازی بعد از جنگ نیز همین طور. یک اداره یا دو اداره که نمیتوانست این همه شهر خراب شده را درست کند. ولی وقتی تقسیم کار بین مردم شد، کارها پیش رفت. یا مثلا در همین انتخابات وقتی یک میلیون نفر مجری انتخابات و ناظر بر انتخابات بودند. ما الحمدلله در این حوزه در بسیاری از موارد موفق بودیم، مثلا در حوزههای اطلاعاتی، نیروهای انقلابی، دادستانی از مردم خیلی کمک گرفتند و در اوایل انقلاب با اطلاعات مردمی با منافقین برخورد شد. یا مثلا جهاد سازندگی که امام(ره) ایجاد کردند، یک ظرفیت مردمی بود، البته یک دفتر و پایگاه میخواست، اما مردم کمک میدادند و مثلا میرفتند محصول را جمع میکردند، راه و جاده و پل میساختند. در بلایای طبیعی، سیل، زلزله، زلزله بم و امثالهم، کمکهای مردمی خیلی موثر بود. یک بعد این هم میتواند احزاب و تشکلهای مردمی باشد که کار را تکمیل کنند. یعنی از حوزه فرهنگی و نرم هم بهعنوان ظرفیت برای زمینهسازی، جذب و استفاده از ظرفیتهای مردمی استفاده کنیم.

در بند 20 راجعبه قانونگرایی و اشاعه فرهنگ مسئولیتپذیری اداری و اجتماعی، پاسخگویی، تکریم ارباب رجوع و شهروندان و اجتناب از برخوردهای سلیقهای و فردی در کلیه فعالیتها صحبت شده است. ما در این راه چقدر درست پیش رفتهایم؟

باید مُرّ قانون رعایت شود حتی اگر با نظر و سلیقه بعضی اشخاص موافق نباشد. در این حوزه کار زیاد است، حدود ده الی دوازده هزار قانون از ابتدای تأسیس مجلس در ایران داریم که اینها باید پالایش شود. مثل قانون جامع آب و قانون جامع مالیات. در مورد مسئولیتپذیری نیز فردی که مسئول کاری هست باید پاسخگو باشد. در متون دینی ما زیاد در این حوزه بحث است. در تکریم ارباب رجوع هم ما روایات زیادی داریم. حضرت سجاد(ع) میفرمایند: مجریان با مردم مهربانانه برخورد کنند. البته این مهم در خیلی از قسمتها انجام شده است. ما در امور مذهبی این موضوع را داریم، بهعنوان مثال حرمهای مطهر و مکانهای مذهبی و هیئتها بهخوبی از مردم دعوت و پذیرایی میکنند.

در بخش خصوصی این کار تقریبا انجام میشود و دلیل آن این است که هدف آنها مشتری مداری است؛ زیرا اگر کسی برخورد خوبی با مشتری انجام ندهد مشتری سراغ دیگری میرود. اما در دولت چنین نیست؛ زیرا مردم مجبورند مراجعه کنند و این موضوع حتما باید اجرایی شود و اجتنابناپذیر است. کارهایی انجام شده به عنوان مثال در بانکها قبلا صف بود؛ اما در حال حاضر با شماره و نوبت این کار انجام میشود و کسی ناراضی نیست. مردم ما از تبعیض بسیار ناراحت میشوند ولی اگر عدالت اجرا شود، کسی مشکلی با آن ندارد و از آن استقبال میکنند. در بخش بعد نیز در این سیستم، از برخورد سلیقهای و پارتیبازی و... نیز باید اجتناب شود. یکی از راهحلهای این موضوع الکترونیکیکردن سیستم است مانند آزمون کار یا کنکور که چندین هزار نفر در آن شرکت میکنند و همه شرایط یکسان است یا موضوع ثبتنام حج و زیارات همگی ثبتنام میکنند، یا بهصورت تصادفی یا مرتب یا مشخص کار انجام میپذیرد.

ما این دستورات اسلامی را در قرآن و روایات داریم و از سنت و شیوه و روش پیامبر اکرم(ص) و حضرت امیرالمومنین(ع) در دوران ولایتشان و مدیریت جامعه، در نهجالبلاغه خطبهها و نامههای زیادی داریم. مانند نامه به مالک اشتر که میشود از آنها بهخوبی اقتباس کرد. در روش و سیره امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری و بزرگان ما هم نمونههایی پیدا میشود. مثلا شهید لاجوردی در دادستانی که سازمان زندانها را بهعهده داشت، 1900 پست سازمانی داشت و 700 پست آن موقع مشغول بود. ایشان این موضوع را به 70 نفر تقلیل داد یعنی با 70 نفر، کار 700 نفر یا در واقع کار 1900 نفر را انجام میداد. میز گذاشته بود، کارمندها هم دورش، خودش هم دم در. کسی که میآمد سریع کارها را انجام میدادند، کشو و کمد و از این چیزها هم نداشتند همه چیز روی میز بود و خود ایشان هم آخرین نفر کار را میدید و نظر میداد و تمام میشد. کسی نمیتوانست معطل کند. وقتی که اوضاع این طور شود، هم در هزینهها صرفهجویی میشود، هم کار سرعت میگیرد، هم ارباب رجوع راضی است، هم کسی دیگر نمیتواند برخورد سلیقهای بکند.

https://shoma-weekly.ir/IXObCr