سیاسی

استخوانهای شکسته جهادگران اقتصادی زیر چتری بنام حمایت

تا به امروز با شعار قانون مترقی کار ، بزرگترین مانع کار و تولید برای ما بوجود آمده و با ظاهر خوش خط و خال ان بزرگترین صدمه را به کارگر و کار واردکرده ایم

محمد قاسم امانی همدانی - اینجانب در طول سالهای متمادی حضور در زمینه‌های مختلف تولیدی اعم از قطعات بسیار ساده تا محصولاتی با تکنولوژی های برتر ( که می تواند باعث افتخاری برای نظام باشد ) ، صدای خرد شدن استخوانهای جهادگران اقتصادی عرصه تولید را به وضوح شنیدم . کشور ما دارای توان اقتصادی بسیار بالا نسبت به بسیاری از کشورهای دنیاست . ایران یکی از ارزانترین ، غنی ترین ومستعدترین کشورهای جهان برای تسخیر قله های کار وکارافرینی وتولید خلاقیت ونواوری است .

اما متاسفانه کشورمان به وسیله مجریانی بدسلیقه زیر شلاق‌های قوانینی ناپخته قرار گرفته است . و متاسفانه قانون گذاران و مجریان قانون نا خواسته شرایطی بوجود اورده اند که چیزی جز نابودی اقتصاد و تولید را به وجود نمی آورد .

واین امر بهترین فرصت های کشور را به نفع بیگانگان می سوزاند و باعث عدم ظهور جلوه های مختلف قدرت ایران اسلامی در زمینه های صنعت، تجارت،کشاورزی و خدمات و... که میتواند به جهان عرضه شود میگردد .

قدرتی که میتواند شعله هایی برپا کند تا کاخهای پوشالی جهانی که بر مبنای اقتصاد ماتریالیستی شکل گرفته است به چالش کشیده شود و اکثریت مردم دنیا را با این رویکرد ، شیفته حقایق اسلام ناب محمدی نماید تا طعم عدالت و توسعه ولذت بهره‌مندی از تلاش و فعالیت آمیخته با فرهنگ کسب رضای الهی که مبنای اقتصادماست در تمامی جهان گسترش یابد تا به وسیله خدمت به انسانها زمینه برای ظهور آن منجی عالم بشریت مهیا گردد.

لذا به این جهت تصمیم گرفتم در قالب چند تیتر وبه اختصار برخی از مشکلاتی که برای سرمایه گذاران مختلف اعم از کسانی که با سرمایه ای کم اما تاثیر گذار پا به عرصه تولید می گذارند و همچنین سرمایه گذاران بسیار کلان اما سرگردان که بدلیل عدم حمایت واقعی بجای کار افرینی و وتولید از این بخش رویگردان هستند و آینده فرزندان این مرز و بوم را تحت تاثیر قرار داده اند .

1- یکی از مشکلات اصلی ایجاد کار در کشور ما قوانین متعددی است که کارفرما با آن درگیر میشود . این مسئله باعث آن شده است که همیشه کارفرما با چند اداره مختلف درگیر بوده و بخش زیادی از توان و انرژی او گرفته شود . ادارات متعدد واعمال سلایق متفاوت وقوانینی که بعضا درتضاد با تولید وکار افرینی بوده و عملا باعث ایجاد یاس و نامیدی کارفرما میشود . درصورتیکه در بسیاری کشورها باصرف ده دقیقه وقت وارائه یک تعهد نامه میتوان شرکتی تاسسیس نمود ویا پروانه بهره برداری ویاجواز کار گرفت و حتی با همان صرف وقت کار را تعطیل نمود وخلاص شد ودیگر درگیر هزاران مشکل وعوارض ان کار نبود اما برعکس در کشور ما ایران به مجرد درگیر شدن سرمایه شخص درکار تولیدی آن سرمایه زمین گیر شده و متاسفانه قانون ومجریان آن بجای خدمت به کارافرین ، به او مانند طعمه چشم می دوزند .

متاسفانه مشکل اصلی قوانین آن است که دست هر سلیقه ای را برای به زانودرآوردن کار وکارافرین باز گذاشته و بعضی از مجریان نادان قانون از این خلاء ها استفاده کرده و اسباب نابودی اقتصادمان را فراهم می سازند تا جایئکه کم کم باید با ناامیدی بگوییم فرامین رهبری واراده نظام وهیچ عاملی نمیتواند ما رااز این زمین گیر شدن نجات دهد . و با دست خود تبدیل به سرباز دشمن شده ایم و یاس ودلسردی وفرار سرمایه و فکر وتوانایی را مسبب گردیده ایم . در حالیکه اگر با نگاهی دلسوزانه به قوانین ، سعی در روان سازی آنها به نفع کار و کارآ فرین وجهادگر اقتصادی که امروزه اصلی ترین سرمایه گذار کشور است داشته باشیم میتوانیم حرکتی در اقتصاد و صنعت کشور ایجاد کنیم . بستن دست مجریان و کارگزارانی که هر کدام از قوانین برداشت خود را داشته و به این وسیله هر روز به سنگ اندازی در مسیر کارآفرین می پردازند از اولویت های بسیار مهم این مسیر است که باید مورد توجه قرار گیرد .

2- در هر کشور که سود و امنیت سرمایه گذاری به صورت منطقی برای شغلی وجود داشته باشد سرمایه های سرگردان به سرعت به طرف آن میروند و لازم نیست منابع مالی دولتی در خدمت ان قرار بگیرد لذا اگر به سرمایه‌گذار و کارآفرین امنیت سرمایه و روان کردن سرمایه گذاری راهدیه دهیم قطعا آنها در این مسیر قدم برداشته و این مهم را تامین می کنند و سرمایه های سرگردان جامعه به مشارکت درمی آید و دیگر نیازی به تخصیص منابع بانکی نخواهدماند . اما وقتی در تولید سود نباشد و همه قوانین و مجریان بر علیه کار و کارآفرینی فعالیت کنند سرمایه های مردم که برای تولید می تواند مورد استفاده قرار گیرد به بخش‌های دیگر وارد میشود و خود باعث ایجاد مشکلی برای تورم و نقدینگی شده و به شدت بازار کار و تولید را تحت تاثیر خود که همانا رکود و تورم است قرار میدهد .

بنابر این اگر ما مشکلات راه کارآفرینان و تولیدکنندگان را مرتفع نماییم بدون استفاده از سرمایه بانک ها ، سرمایه‌های سرگردان جامعه به سوی کار و فعالیت و تولید هدایت میشود و یکباره دهها مشکل از مشکلات جامعه را مرتفع نموده‌ایم. وبه جرات می‌توان گفت که آن اشخاصی که بدنبال منابع مالی بانکها و وام هستند همانگونه که تاکنون بسیار دیده شده است به دنبال سوء استفاده از این منابع مالی وبه کار گرفتن ان در بخش های دیگری جز تولید هستند .

به طور مثال یکی از اینگونه ادارات دولتی که وزارت امور اقتصاد ودارایی می باشد و متولی رونق اقتصادی باسیاستگذاریهای نادرست خود است باعث ایجاد سر باری چند ده درصدی برای تولیدکننده است . مثلا در کشور ما سنگ آهن بالای 62% را که مرغوب ترین سنگ اهن است فقط درمصرف داخل استفاده می‌کنند و برای صادرات از سنگ آهنهای زیر 58 الی 60% استفاده می‌کنند ، حال کشوری مثل چین این سنگ آهن‌نامرغوب که به صرفه اقتصادی نیست را از ما خریده و با هزینه گزاف از معادن به بنادر و از آنجا به بندر کشورشان وباز از بندر چین به کارخانه حمل میکندو بااین هزینه گذاف به آهن تبدیل می کنند اما در نهایت قیمت تمام شده آهن در چین بالاتر از ایران نمیباشد . این آهن با نیروی کاری که هزینه آن بالاتر از ایران است تولید شده و با محاسبه همه پارامترها اعم از قیمت زمین حمل و نقل انرژی و... که همگی از ایران گران‌تر است به آهن تبدیل می‌گردد اما در نهایت قیمت امحصول چینی حداقل نصف قیمت همان محصول تولید ایران است.همچنناکه بسیاری از مواداولیه پترو شیمی وغیره رابا ارم ساخت ایران درکارخانجات چین میبینید امامشکل اینجاست که هزینه های سربار یک کارگاه تولیدی درایران به دلیل قوانینی که همین سازمان امور اقتصادی و دارایی ایجاد کرده به قیمت تمام شده اضافه میشود . کارفرما در کشور ما مجبور به ارائه چندین لیست در ماه به اداره دارایی است که عملا باعث درگیر کردن چندین نیرو می شود که اینگونه قوانین گاهی تا پنجاه درصد قیمت مواداولیه را برای تولیدات ایرانی سر بار وقیمت کالای ایرانی را تا دو برابر و غیر قابل رقابت بالا میبرد .

آیا می‌دانید بعضی ادارات و وزارتخانه‌های ما در طی این سالها ناخاسته مانع سهولت کار و تولید شده اند و سر بار قیمتی زیادی روی محصولات داخلی بوجود آورند که این امر باعث شده کمر کارآفرینان شکسته شده است .

اگر بخواهم به یک یک انها اشاره کنیم ومثال بزنم فرصت نیست اما فقط در چند سطر بنویسم که ایا میشود شهرداریها کارهارا به کار مفید وسبز وکار غیر مناسب شهری تقسیم نمایند واگر کسانی بخواهند تولید سبز ومفید در شهرداشته باشند به انان به چشم خادم شهر نگاه کنند وبه اینگونه افراد سرویس مناسب دهندو از آنها حمایت ویژه داشته باشند نه اینکه به دنبال این باشند که چگونه میتوان از این شخص سود برد و با استفاده از قانونی کلی پولی از او گرفت . در حالیکه اگر به اینگونه کارفرمایان توجه ویژه داشت این شخص میتواند افراد بیکاری که در این شهر هستند را به کار مشغول نموده و رونق اقتصادی ویژه ای به آن محل داد .

در این مملکت روزی با هزینه و بودجه کلان از بیت المال شعار فرزند کمتر زندگی بهتر را به گونه ای برای مردم ترویج کردند که همه آنها و حتی مسئولین باورشان شد که باید اینگونه زندگی کرد که به فرموده مقام معظم رهبری کاری اشتباه و نادرست بود حال آیا ممکن نیست دشمن بدون اینکه خودش هزینه ای بکند و با دست خود ما به منافعش برسد ؟

متاسفانه تا به امروز با شعار قانون مترقی کار ، بزرگترین مانع کار و تولید برای ما بوجود آمده و با ظاهر خوش خط و خال ان بزرگترین صدمه را به کارگر و کار واردکرده ایم که در مورد آن مطالب بسیاری گفته شده است اما من در پایان این نوشتار فقط به یکی از اشکالات کوچک آن اشاره میکنم .

بعنوان مثال اگر شما برای یک کار 8 نفر ساعت کار یعنی یک روز کاری بصورت معمول هزینه کنید وقتی کارگران به خود واگذار می‌شوند تا 3 برابر بر شما هزینه تحمیل می‌شود یعنی پرتی کار آنها باعث ایجاد ضرری بزرگتر به کارفرما میشود اما اگر همین کارگر بصورت کنتراتی یا حق‌العمل‌کاری وقراردادی این کار را بخواهد انجام دهد و با خلاقیت‌ها ونوآوری و کوتاه کردن زمان و انرژی کمتر تا 3 برابر بیشتر تولید کند هم به نفع خود اوست و دست کارفرما را در ادای حق و حقوق او باز میگذارد و هم کار انجام شده در این زمان متناسب با هزینه های کارفرما میشود در حالیکه از نظر قانون کار ، کارفرما نمی‌تواند با کارگری قرارداد ببندد که به تعداد کار حق و حقوق او را تسویه نماید و نه تنها کارفرما متضرر نشود بلکه فرق میان کارگر خلاق و باهوش با کارگران عادی مشخص گردد. ممکن است بگویید تشویق و تنبیهی گذاشته‌ایم که حتما در آن سلیقه اعمال می‌شودوحقوق کارگر ضایع و توانایی او برآورد نمی‌شود همین یک نمونه علاوه بر هزاران عیب کافی است که شما نتوانی در یک مجموعه از توان نیروهای فعال و خلاق و مبتکر استفاده نموده سطح رقابت در تولید را بالا برده یا بعنوان مثال یک کارفرما چقدر منصف باشد که بتواند بهتر از نتیجه کار این کارایی را معین نماید

https://shoma-weekly.ir/Z7O8kG