منافع انقلاب ارجح بر سود و زیان شخصی
این موضوع در سراسر زندگی ایشان سیرورت داشت؛ بهویژه در مسائل مربوط به انقلاب از اوایل جوانی معتقد به حکومت اسلامی بوده و این مهم در سایه تماس و ارتباطات با علما و بزرگان دین بهصورت باور دینی در ایشان حاصل شد و هزینههای آن را پرداخته است، در تأسیس مؤتلفه اسلامی از 15 خرداد، از حضور امام و عمل به دستورات رهبر و در رابطه با تصمیماتی که پیش از انقلاب در مراحل مختلف گرفتند، در داستان مرتبط با مدرسه فیضیه، در برهه تظاهراتی که مربوط به تهران بود، در اعدام انقلابی منصور و همه اقداماتی که منجر به انقلاب شد حتی از زمان آیتالله کاشانی در جریانات سیاسی از ابتدای جوانی بوده است. درنهایت وقتی مقلد واقعی امام شد تمام دستورات ایشان را به ریز در زندگی شخصی، اجتماعی و سیاسی خود عمل کرد و هر جا بحث مسائل انقلاب پیش آمد هیچگاه منافع شخصی، حزبی و گروهی خود را در نظر نگرفت.
سکوت، اقدام و عمل بر اساس موازین الهی
بعد از انقلاب نیز هر جا احساس وظیفه کرد، وارد اقدام و عمل شد، در مراحلی مثل تأسیس حزب جمهوری، حضور در جریانات تغییر و تحول مؤتلفه اسلامی و در جریان اختلافاتی که حول محور جریانات سیاسی در کشور پیش میآمد همیشه ملاک و شاخص ایشان رضای خدا، دفاع از انقلاب و رهبری بود ایشان کاملاً بهعنوان یک نیروی مطیع رفتار کرده و هر جا بوده است خود را با فرمایشات رهبری تطبیق داده است، از خصوصیاتشان در رابطه با مسائل انقلاب و علم و باور و عمل به مسائل مرتبط با آن همواره شاهد هستیم که فعل و باور ایشان یکی بوده است.
آقای عسکر اولادی سعی داشت در رابطه با مسائل دینی و انقلابی بدون توجه به قیمت و هزینهای که به شخص خودشان تحمیل میشد، بهعنوان وظیفه در حوزههای مختلف انجاموظیفه کرده و گاهی خیلی از دوستان نزدیک به ایشان ایراد میگرفتند بهعنوان مثال در رابطه با مهندس موسوی و یا موارد مشابه، این درحالی است که سکوت و اقدام و سخن او بر اساس موازین علم و باور و عمل بوده است و مقلد تمام معنا در همه حوزههای دینی و انقلابی از مقام معظم رهبری و حضرت امام بود.