چندی پیش روزنامه ایران با انتشار مطلب "جریان سوم در راه است" ، به نوعی مدعی شد که جریان وابسته به احمدی نژاد یک سوی رقابتهای انتخاباتی آینده است و از مابقی گروه ها هم تحت عنوان جبهه مخالفان احمدی نژاد یاد کرد.
سلمان مهدوی- چندی پیش روزنامه ایران با انتشار مطلب "جریان سوم در راه است" ، به نوعی مدعی شد که جریان وابسته به احمدی نژاد یک سوی رقابتهای انتخاباتی آینده است و از مابقی گروه ها هم تحت عنوان جبهه مخالفان احمدی نژاد یاد کرد.
تلاش جریان انحرافی بر ادعای شکل گیری جریان سوم قابل درک است، این جریان برای ورود به عرصه رقابتهای انتخاباتی امکان بهره برداری از شعار مبارزه با فساد اقتصادی و مقابله با حامیان لیبرالیزم و یا همان سیاست مخالفت با هاشمی و جمع آوری آرای مردم را ندارد و حالا باید دشمن فرضی بزرگ تر و فراتر از هاشمی برای خود تعریف و خود را در مبارزه با این جریان (جبهه مخالفان احمدی نژاد) نشان دهد.
برنامه های جریان انحرافی برای رسیدن به ادعای شکل گیری جریان سوم بعد از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دهم آغاز شد، این جریان با بهره گیری از حوادث بعد از انتخابات تلاش کرد از شکاف موجود استفاده کرده و با طرح برخی نظرات خود را تافته جدا بافته از نظام معرفی کند. پیگیری همین سیاست موجب شده است که حامیان مشایی در برخی سخنان خود از برخورداری 70 درصد از آرای متعلق به میرحسین موسوی برای وی در انتخابات آتی صحبت به میان آورند و حالا با فرض داشتن یک جامعه رای نسبتا بیشتر از رقبای احتمالی علنی کردن جریان سوم می تواند منافع بهتری برای قبیله آنها داشته باشد. در طول سالهای پیشین و در عمر عبرت آموز انقلاب اسلامی برخی دیگر از جریانات سیاسی هم ادعای جریان سوم داشته اند، از جمله آنها باند مهدی هاشمی معدوم بودند که حزب جمهوری اسلامی را رد می کردند و از سوی دیگر مخالفین حزب جمهوری را هم مردود می دانستند، با نگاهی به عملکرد سید مهدی هاشمی می توان با روحیه مدعیان جریان سوم در جریان انقلاب اسلامی بیشتر آشنا شد، روحیه ای که بعد از باند مهدی هاشمی نیز برخی دیگر از آن برخوردار بوده و هستند.
سید مهدی هاشمی طی سال های مدیریت خود در واحد نهضت های آزادیبخش، با دستاویز قراردادن حمایت از انقلابیون و با برخورداری از رانت ارتباط و حمایت آشکار قائم مقام رهبری وقت و برخلاف نظر صریح حضرت امام خمینی(ره)، خط فعالیت های مسلحانه در خارج از ایران را به بهانه صدور انقلاب دنبال می کرد که با برخورد قاطع امام راحل(ره)، اقدامات خودسرانه وی متوقف شد. بخش کوچکی از جرائم باند مخوف مهدی هاشمی عبارتند از: «تلاش در جهت تاسیس و اداره سپاه خودمختار و مستقل لنجان سفلی و تغذیه تدارکاتی و تسلیحاتی آن و ایجاد درگیری با کمیته انقلاب اسلامی محل که منجر به کشته و زخمی شدن ده ها نفر گردید، خارج کردن بیش از 280قبضه سلاح و مهمات و اموال بسیاری از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و جاسازی و اختفاء آنها، ایجاد شبکه نفوذ در ارگان ها و ادارات مختلف و سرقت اسناد و مدارک طبقه بندی شده و کسب اخبار و اطلاعات، مخالفت و اقدام علیه سیاست های خارجی جمهوری اسلامی که منجر به اختلال در روابط و مناسبات خارجی کشور شده است که عواقب آن کشته شدن صدها نفر بر اثر درگیری های نظامی بوده است.» قبیله انحراف هم که این روزها مدعی تشکیل جریان سوم شده است، در ایجاد شبکه نفوذ در ارگان ها و ادارات مختلف و سرقت اسناد و مدارک طبقه بندی شده و کسب اخبار و اطلاعات و همچنین مخالفت با سیاست های کلی نظام در عرصه سیاست خارجی از یک سو و از سوی دیگر رانت خواری اقتصادی و سوء استفاده از بیت المال برای رسیدن به اهداف سیاسی دستی بر آتش دارد. بی شک همانطور که دیوار کج باند مهدی هاشمی فرو ریخت و این جریان با قاطعیت محکم امام خمینی (ره) مواجه شد، قبیله انحراف هم نخواهد توانست به اهداف خودسرانه خود دست پیدا کند.
برنامه های جریان انحرافی برای رسیدن به ادعای شکل گیری جریان سوم بعد از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دهم آغاز شد، این جریان با بهره گیری از حوادث بعد از انتخابات تلاش کرد از شکاف موجود استفاده کرده و با طرح برخی نظرات خود را تافته جدا بافته از نظام معرفی کند. پیگیری همین سیاست موجب شده است که حامیان مشایی در برخی سخنان خود از برخورداری 70 درصد از آرای متعلق به میرحسین موسوی برای وی در انتخابات آتی صحبت به میان آورند و حالا با فرض داشتن یک جامعه رای نسبتا بیشتر از رقبای احتمالی علنی کردن جریان سوم می تواند منافع بهتری برای قبیله آنها داشته باشد. در طول سالهای پیشین و در عمر عبرت آموز انقلاب اسلامی برخی دیگر از جریانات سیاسی هم ادعای جریان سوم داشته اند، از جمله آنها باند مهدی هاشمی معدوم بودند که حزب جمهوری اسلامی را رد می کردند و از سوی دیگر مخالفین حزب جمهوری را هم مردود می دانستند، با نگاهی به عملکرد سید مهدی هاشمی می توان با روحیه مدعیان جریان سوم در جریان انقلاب اسلامی بیشتر آشنا شد، روحیه ای که بعد از باند مهدی هاشمی نیز برخی دیگر از آن برخوردار بوده و هستند.
سید مهدی هاشمی طی سال های مدیریت خود در واحد نهضت های آزادیبخش، با دستاویز قراردادن حمایت از انقلابیون و با برخورداری از رانت ارتباط و حمایت آشکار قائم مقام رهبری وقت و برخلاف نظر صریح حضرت امام خمینی(ره)، خط فعالیت های مسلحانه در خارج از ایران را به بهانه صدور انقلاب دنبال می کرد که با برخورد قاطع امام راحل(ره)، اقدامات خودسرانه وی متوقف شد. بخش کوچکی از جرائم باند مخوف مهدی هاشمی عبارتند از: «تلاش در جهت تاسیس و اداره سپاه خودمختار و مستقل لنجان سفلی و تغذیه تدارکاتی و تسلیحاتی آن و ایجاد درگیری با کمیته انقلاب اسلامی محل که منجر به کشته و زخمی شدن ده ها نفر گردید، خارج کردن بیش از 280قبضه سلاح و مهمات و اموال بسیاری از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و جاسازی و اختفاء آنها، ایجاد شبکه نفوذ در ارگان ها و ادارات مختلف و سرقت اسناد و مدارک طبقه بندی شده و کسب اخبار و اطلاعات، مخالفت و اقدام علیه سیاست های خارجی جمهوری اسلامی که منجر به اختلال در روابط و مناسبات خارجی کشور شده است که عواقب آن کشته شدن صدها نفر بر اثر درگیری های نظامی بوده است.» قبیله انحراف هم که این روزها مدعی تشکیل جریان سوم شده است، در ایجاد شبکه نفوذ در ارگان ها و ادارات مختلف و سرقت اسناد و مدارک طبقه بندی شده و کسب اخبار و اطلاعات و همچنین مخالفت با سیاست های کلی نظام در عرصه سیاست خارجی از یک سو و از سوی دیگر رانت خواری اقتصادی و سوء استفاده از بیت المال برای رسیدن به اهداف سیاسی دستی بر آتش دارد. بی شک همانطور که دیوار کج باند مهدی هاشمی فرو ریخت و این جریان با قاطعیت محکم امام خمینی (ره) مواجه شد، قبیله انحراف هم نخواهد توانست به اهداف خودسرانه خود دست پیدا کند.