بین الملل

ارزیابی کارنامه رهبری از نگاه آمریکا

مقام معظم رهبری معتقد هستند اگر قرار است توافقی انجام شود در یک مرحله باشد، لذا غربی‌ها این تصور و نگاه را دارند که رهبر معظم انقلاب به‌دلیل تجربه، شخصیت، تیزبینی و ممارستی که در موضوع هدایت و راهبری دارد، به‌عنوان چهره‌ای درخشان و مؤثر هم در داخل ایران و هم در جهان اسلام نقش‌آفرینی می‌کند و نوع سیاست‌هایی که ایران در منطقه و تحولات جهانی داشته، دستورات هدایت و راهبری ایشان توانسته است از ایران یک کشور مؤثر و عنصر قابل اتکا بسازد.
اجلاس خبرگان رهبری در حالی برگزار می شود که چند روز قبل، «ری تکیه» محقق ارشد شورای روابط خارجی آمریکا، سرمقاله اول واشنگتن‌پست را به این موضوع اختصاص داده که ایران دستاوردهای امروزش را مدیون نبوغ رهبری آیت‌الله خامنه‌ای است. با توجه به جایگاه شورای راهبری روابط خارجی آمریکا و نیز اعتبار واشنگتن پست؛ همزمان با ارزیابی عملکرد رهبری در مجلس خبرگان به تحلیل ارزیابی کارنامه ایشان از نگاه دشمن در گفتگو با دکتر حسن لاسجردی کارشناس امور بین‌الملل و عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی پرداخته‌ایم.

***

با توجه به سرمقاله واشنگتن‌پست، به نظر شما آیا آمریکا از مواضعش عقب‌نشینی کرده است؟ یا برای فریب و حتی سازش با ایران دست به این اقدام زده است؟

جدای اینکه این مقاله را به‌عنوان یک موضوع کلان بپذیریم، کلیت رفتار در سطح مباحث کلان حکومت‌داری است. سیاستمدارها و تیم‌های حاکمیتی همدیگر را رصد می‌کنند و همیشه نقاط قوت و ضعف حریف خود را از طریق کارشناسان و استراتژیست‌ها و افرادی که چشم بینای جامعه هستند، بررسی و برآورد و تلاش می‌کنند براساس قابلیت‌های حریف بازی‌ها، اقدامات و سیاست‌های خود را طراحی کنند. آنچه که مسلم است، این است که با توجه به اینکه در تئوری انقلاب‌ها و بحث مرتبط با سیر تحول در انقلاب‌های اسلامی یا غیر اسلامی قرن بیستم این را داشتیم که با گذر زمان اندیشه‌های انقلابی کم‌رنگ می‌شود، در انقلاب اسلامی به‌دلیل نسخه‌ای که حضرت امام در حوزه رهبری و هدایت جامعه به‌عنوان ولایت فقیه طراحی کرد، این طراوت و شادابی همچنان حفظ می‌شود و صیانت و بزرگداشت این کار به‌طور حتم توسط رهبر معظم انقلاب در حال حاضر مدیریت می‌شود و انگیزه لازم را به جامعه تزریق می‌کند.

در شرایط فعلی «ری تکیه» یا هرکس دیگری که اصالتاً ایرانی هستند؛ ولی در جامعه آمریکا فعالیت می‌کنند، قابلیت‌های جامعه ایران را به دلیل کاری که انجام می‌دهند یا علاقه‌ای که دارند بررسی می‌کنند و در تلاش‌اند از میان آن‌ها نقاط روشن و درخشان را مطالعه کنند و به‌عنوان کارشناس و مشاور در اختیار دستگاه‌های تصمیم‌گیر بگذارند.

آنچه حائز اهمیت است در برخی از مسائل مهم منطقه‌ای و جهانی نقش رهبر معظم انقلاب به خاطر مواضع و تیزبینی‌هایشان غیرقابل انکار است، مثلا در جنگ عراق و کویت بسیاری از مسئولین و چهره‌های سیاسی کشورمان معتقد بودند به دلیل مخالفت و مبارزه با آمریکا باید با حکومت صدام همکاری کنیم. در مقابل ایشان گفتند نباید چنین کاری کنیم؛ زیرا صدام همان چهره خشن و هتاکی است که به جمهوری اسلامی ایران و سایر کشورهای منطقه رحم نکرده است. یا در حال حاضر که در بحث‌های هسته‌ای، چون قدرت‌های بزرگ در برخورد با سایر کشورها از موضع بالا و قوی و با آن کشور به‌عنوان زیردست و کشوری ضعیف برخورد می‌کنند، به‌دلیل حساسیت جامعه روی اقدامی که داریم انجام می‌دهیم و می‌تواند یک تجربه جهانی در نظام بین‌المللی باشد، ایشان وارد حوزه تصمیم‌سازی مباحث هسته‌ای می‌شود. مقام معظم رهبری معتقد هستند اگر قرار است توافقی انجام شود در یک مرحله باشد، لذا غربی‌ها این تصور و نگاه را دارند که رهبر معظم انقلاب به‌دلیل تجربه، شخصیت، تیزبینی و ممارستی که در موضوع هدایت و راهبری دارد، به‌عنوان چهره‌ای درخشان و مؤثر هم در داخل ایران و هم در جهان اسلام نقش‌آفرینی می‌کند و نوع سیاست‌هایی که ایران در منطقه و تحولات جهانی داشته، دستورات هدایت و راهبری ایشان توانسته است از ایران یک کشور مؤثر و عنصر قابل اتکا بسازد.

«ری تکیه» در سرمقاله مذکور به این نکته اشاره می‌کند که رهبر ایران با خالی‌ترین دست وارد مذاکرات شد و پیروز میدان بود. منظور آمریکایی‌ها از «خالی‌ترین دست» چیست؟

تلقی‌ای که آن‌ها از آورده‌های مذاکرات دارند این است که اگر کمیت را در نظر بگیریم ایران در اقلیت است و آن‌ها در اکثریت هستند، از بعد اعتبار جهانی نگاه کنیم، آن‌ها قدرت‌هایی هستند که حق وتو دارند و در شورای امنیت و جاهای دیگر نقش می‌آفرین‌اند که ایران چنین نقشی ندارد. به‌دلیل کنش‌ها و واکنش‌های جهانی می‌توانند بلوکاتی را تشکیل بدهند که در فضای رقابتی ایران یارای بلوک‌سازی متوازن با آن‌ها را ندارد. وقتی کشور یا یک واحد سیاسی از طرف قدرت‌های بزرگ مورد چالش قرار می‌گیرد و با هم توافق و مذاکره کنند، قدرت‌های بزرگ می‌کوشند آن کشور را ضعیف یا فعالیت‌هایش را متوقف کنند.

آنچه که در نگاه این کارشناس مشهود است، این است که در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران عناصر متعدد قدرت را که می‌تواند در میز مذاکره سبب شود ایران بتواند امتیاز بگیرد ندارد که به نظر من این خطاست؛ زیرا اولا جمهوری اسلامی ایران پشتوانه بسیار مهم مردمی و عمومی دارد و از حمایت مردم برخوردار است و ثانیا از حوزه اندیشه و تفکرات در داخل قدرت داریم. با توجه به اینکه دانش هسته‌ای در ایران بومی شده است دیگر نمی‌توان گفت جمهوری اسلامی ایران با دست خالی آمده است. نگاه آن‌ها این است که طرف را تخطئه و مهار کرده و کاری کنند در موضع ضعف قرار بگیرد تا امتیازات لازم را بگیرند و به همین دلیل خالی‌بودن دست از منظر آن‌ها اینچنین قابل تفسیر و توجیه است.

در سرمقاله به تزلزل قدرت‌های جهانی هم پرداخته شده است. این تزلزل در کدام رفتار یا رفتارهای قدرت‌های جهانی بیشتر نمود دارد؟

تزلزل رفتار قدرت‌های جهانی چند نشانه دارد. همین که آن‌ها نتوانسته‌اند حرف واحدی بزنند دلایلی دارد. اولا اختلافات داخلی کشورهای 1+5 یکی از نشانه‌های آن است. ثانیا از آنجایی که روابط کشورها و منافع آن‌ها منوط به ارتباطات سیاسی‌شان است، امروز خیلی از جاهایی که اتفاق نظر و اجماع می‌شود، کشورها نمی‌توانند به دلیل منافعی که به دست می‌آورند یا از دست می‌دهند، تصمیم بگیرند و منافع کشورها بر تصمیمات سیاسی ارجح است. یکی از دلایلی که سبب شد بین قدرت‌های بزرگ گسست به وجود بیاید، منافعی است که هر کشور علاوه بر نقش‌آفرینی‌اش در جاهای دیگر به‌دنبال آن می‌گردد. نکته سومی که به این تشتت و گسست در کشورهای بزرگ منجر می‌شود، این است که تجربه کشورهای غربی در بحران‌های مختلف نشان داده است که آن‌ها توانسته‌اند بر بحران‌های گوناگون غلبه کنند، مثلا لیبی و کره شمالی. آن‌ها در مثال‌هایی که زدم و همین‌طور سایر موارد توانستند مهار آن کشور را به دست بگیرند و آن عنصر را سر جایش بنشانند. در مسئله ایران هنوز نتوانسته‌اند به راه‌حلی برسند که هم منافع آن‌ها و هم منافع عناصری را که برای آن‌ها برگ برنده هستند، تأمین کنند.

آنچه که این کارشناس از آن به‌عنوان تزلزل در قدرت‌های بزرگ یاد می‌کند، از سه منظری که عرض کردم قابل بررسی است.

اینکه رهبر ما در مقابل آن‌ها این‌طور ایستادگی کرده است، قاعدتا باید توسط دشمن برداشت به تکبر ایرانی‌ها شود، در حالی که در این سرمقاله از عبارت «روحانی فروتن» استفاده شده است.

در روحیه ایرانی‌ها جنبه حماسه، اقتدار و بزرگ‌منشی هست؛ چون تکبر و خودخواهی صفاتی مذموم در اندیشه‌های دینی، فرهنگ و تاریخ ما است، همواره با حماسه و فرهنگ جهاد، ایثار و بزرگ‌منشی تعبیر و تفسیر کرده‌اند. نکته دیگری که مهم‌تر بوده این است که در خلق و خوی رهبران دینی تقوا، خضوع و خشوع دیده می‌شود که آن‌ها ضمن اینکه خودشان را مرتبط با مقام هستی می‌بینند یا در متافیزیک یا جریان بیرونی دنیای مادی خضوع و خشوع دارند، در مقابل جریانات مادی و زمینی تا آنجا که می‌توانند مقاومت می‌کنند؛ چون معتقدند متکی به نیروی لایزالی هستند که آن نیرو بر همه عناصر و قدرت‌های دنیا ترجیح دارد.

آنچه که این کارشناس در قالب این مفهوم مطرح کرده، این است که در رفتارش با مردم، عناصر سیاسی و در ملاقات با بسیاری از رهبران صمیمی و متواضعانه برخورد می‌کنند و عنصر رهبری معنوی دل‌ها که در رفتار حضرت امام و بسیاری از رهبران سیاسی مسلمان بوده، در ایشان به‌عنوان یک شاخص مهم مطرح است.

این خضوع، خشوع و فروتنی را می‌بایست در مواجهه با دشمن خارجی یا خصم در قالب بزرگ‌منشی و روح حماسی و پهلوانی تبیین کرد.

این سرمقاله جمله‌ای دارد که به‌نظر می‌رسد با بقیه نمی‌خواند و هدفش از کل مقاله این بوده است که همین مطلب را جا بیندازد. گفته است: «تهران به‌دنبال دستیابی به توافق با غرب است که با ساخت صدها هزار سانتریفیوژ، چندین رآکتور آب سنگین و ایجاد تأسیسات اتمی متعدد از هرگونه نظام راستی‌آزمایی بگریزد.» تحلیل شما در این زمینه چیست؟

یکی از کارهایی که در طول این ده دوازده سال درباره موضوع هسته‌ای ما شده است، نیت‌‌خوانی است و غرب به‌دنبال این است که شانتاژ و فضاسازی ایجاد کند تا بتواند فشار بیشتری بیاورد. در چند سالی که پرونده ما باز است، مدام موضوع نظامی و استفاده غیر متعارف از سلاح و فناوری هسته‌ای را مطرح کرده‌اند؛ در صورتی که ایران از اول اعلام کرد به‌دنبال حقوق خودمان هستیم و نمی‌خواهیم به سمت فضای غیر متعارف برویم و چند سالی است که رهبر معظم انقلاب حرمت استفاده از سلاح هسته‌ای را چاشنی کارشان کرده‌اند.

غرب به‌دلیل اینکه پرونده جمهوری اسلامی ایران را نتوانسته است مدیریت کند و جمهوری اسلامی ایران هم بازیگر مؤثر و با قابلیت بوده که تاکنون تسلیم نشده است، به دنبال این هستند با سناریوسازی، فضاسازی، شانتاژ و جهت‌دادن به افکار عمومی در کشورهای مختلف می‌کوشند همچنان فشارشان را در این موضوع به ایران بیاورند و از ابزار و لوازم مختلف استفاده می‌کنند تا بتوانند جمهوری اسلامی ایران را مهار کنند تا با بهانه‌های فرار از بازرسی‌ها، استفاده نظامی از فناوری هسته‌ای، تروریسم و موارد دیگری که در این سال‌ها همواره با فضای سیاست خارجی ایران بوده است و آن‌ها هم اصرار دارند از این مسائل برای فشار بیشتر بر ایران بهره ببرند.

https://shoma-weekly.ir/W7Tq9u