بین الملل

آمریکا با حضور شریف خواهان توازن در شبه قاره است

تحلیل رویترز پیش از برگزاری جلسه اخیر اشتون و جلیلی در استانبول بر این بود که با توجه به آنکه ایران در ماه آینده شاهد برگزاری انتخابات ریاست جمهوری خواهد بود، بعید است شاهد پیشرفتی در استانبول باشیم و اگر قرار باشد پیشرفتی در پرونده هسته ای ایران رخ بدهد بعد از انتخابات ماه ژوئن خواهد بود. در همین رابطه یک دیپلمات مستقر در اروپا در مصاحبه ای با رویترز مدعی شده بودکه با توجه به اهمیت انتخابات ریاست جمهوری، ایران تلاش می کند تا زمان برگزاری این انتخابات همه امور را با ثبات نگه دارد.
به عنوان اولین سؤال می‌خواستم بپرسم  انتخاب آقای  نوازشریف به  عنوان  نخست وزیر پاکستان  چه  تأثیری می تواند در اوضاع  داخلی پاکستان   داشته باشد؟

در پاسخ  به  این سؤال شما باید بگویم که  در واقع  به علت   عدم  توانایی  دولت آقای گیلانی  و دولت  قبل تر آن  و  همچنین نبودن هماهنگی در بین تمام  احزاب، با گذشت  مدت زمانی که  بعد از ترور خانم  بینظیر بوتو صورت گرفت،  نوازشریف و نیروهای اسلامی  توانستند  جایگزین  نظام  جدید   بشوند؛ علت آن هم ناتوانایی  آن دولتها  در پیشبرد  اهداف و  گفته هایی بود  که طی 4 تا 5 سال  به مردم وعده داده بودند، به همراه  عدم  امنیت  داخلی  و نپرداختن  به مسائل اقتصادی  و برآوردن خواسته های  مردم،  گسترش  تروریزم  در جامعه، تسلط آمریکا در کشور  پاکستان از جمله عواملی بودند  که  نواز شریف از آنها  استفاده  و با  گروههای  اسلامی  ائتلاف  کرده و  توانست  در جهت  حفظ   موقعیت  پاکستان، آرای مردم را جلب کند. با عنایت  به اینکه در زمان  خروج تقریباً هشت ساله  از صحنه  سیاسی  زمینه  سازی های لازم برای بهدست آوردن  رأی مردم  را کرده بود.

در حال حاضر فکر می کنید مشکلات  پیشروی نواز شریف در داخل پاکستان  چه چیزی خواهد بود؟ منظورم مسائلی مانند  طالبان و مسائل امنیتی و اقتصادی است که شما بدان ها  اشاره  کردید؟

در مورد طالبان باید بگویم  که همانطوری که نواز شریف در دوره های گذشته و قبل از اینکه  پرویز مشرف به قدرت برسد  وجود داشت، با آنها  دارای  ارتباط و  تعامل تقریباً  خوبی خواهد بود. همچنین  با گروه طالبان افغانی و تأمین نیازهای  آنها و خارج  کردن آنها از بخشهای مرزی که  آمریکا امروز دارد آنجا  را  هدف بمباران های هواپیماهای بدون  سرنشین  خود قرار می دهد، اقدام  خواهد کرد.       

البته  این را در نظر بگیرید که آخرین دوره  نخست وزیری نواز شریف سال 99 میلادی بوده است. آیا طالبان  سال 99 میلادی  با طالبان  سال 2001 میلادی  تغییری نکرده؟ منظورم این است که آن تعامل هنوز  بین  آنها  وجود دارد ؟

بله آن  تعامل بین  نواز شریف و گروه  طالبان  وجود دارد. ببینید  ما دو گروه  طالبان  داریم؛  یکی  طالبانی  که  پاکستانی هستند که در  حوزه ها و مدارس اسلامی  پاکستان  آموزش  دیدهاند ، اینها طالبانی  هستند که در  انتخابات  از نواز شریف حمایت  کردند که  آن هم  به واسطه  رقابتی است که در بین  هندوستان و پاکستان  وجود دارد، که برای حفظ  تمامیت  ارزی پاکستان  و جلوگیری  از  ایجاد  پختونستان و بلوچستان  کبیر است.

 آیا  منظور از بلوچستان  کبیر ایران را  هم در بر می گیرد؟

بله،  برای  اینکه  این منطقه  تا  پختونستان  هم  می رود. پختونستان  منطقه ای است که در سال 1947 میلادی  فرماندار  کل بریتانیا  از سرزمین  افغانستان گرفت و به پاکستان داد  تا بتواند  تمامیت ارزی پاکستان  را تأمین  نماید. «مونت باتن»  به عنوان فرماندار  کل  بریتانیا  در منطقه  یک نقشه کلی را برای پاکستان  ترسیم کرد. در کنار آن دخالت های کشورهای  دیگر است که در حال اتفاق افتادن است و آن  ایجاد  پختونستان و همچنین  بلوچستان  بزرگ است  که  بلوچستان   ایران  را  هم در بر می گیرد. اما نگرش خود شخص آقای نواز شریف ایجاد  هماهنگی بهتر باکشورهای همسایه  خصوصاً ایران و هندوستان است.

سؤال بعدی  من این  است که به گفته  شما  آقای  نواز شریف میخواهد  یک  تعاملی بین  هندوستان و افغانستان  داشته  باشد. بحث ایران  هم در اینجا مطرح است .آیا  بحث بلوچستان بزرگ  ما را  با پاکستان در دوران  نواز شریف دچار مشکل نمی کند؟

خیر ابداً.

منظورم این است که شما معتقدید بین  طالبان با  نواز شریف یک تعامل بوده  و نگاه  طالبان هم  به  بلوچستان  بزرگ است که در آن صورت  باید  به سمت پاکستان  برود. می خواستم  بپرسم  آیا  همین  مسئله  سیاست خارجی  ما را  با  پاکستان دچار تقابل نمی کند؟

نه خیر ما دچار تقابلی نخواهیم شد  برای  اینکه  این مسائل  ظرفیتهای خاصی دارد و نگرشش در ابتدا ایجاد  تمامیت  ارزی بدون  در نظر گرفتن  بلوچستان بزرگ  و بدون  ایجاد  پختونستان  بزرگ  است . دولت نواز شریف  بیشتر در پی  تأمین  نیازهای  مردم  در بخش فرهنگی و اشتغال در پاکستان و در پی تعامل با  کشورهای جهان  است . مسائلی که در نتیجه اقدامات  دولت  گیلانی و دوره  شوهر  خانم  بی نظیر بوتو  نتوانست  آن  تعامل را  ایجاد  کند، بنابراین  از این فرصت بهوجود آمده  استفاده  می کند . اصولاً  این  یک  روند  رو به رشد در سیاست  منطقه  شبهقاره  است که پاکستانی ها بعضی از  نکات  دست نخورده را همچنان  باقی می گذارند و به آن نمی پردازند و سعی نمی کنند خودشان را در آنها دخیل  بکنند.

با حضور نواز شریف نقش عربستان در پاکستان  چگونه است؟

تعامل بین نواز شریف با عربستان  سعودی  به  همان شکلی خواهد بود  که  دولت   پرویز مشرف به قدرت  رسید. اولین  پناهگاه  نواز شریف عربستان  سعودی بود و عربستان سعودی  تقریباً  پشتوانه  اصلی نواز شریف در این اقدامات  خواهد  بود. برای  اینکه  پناهگاه   اصلی نواز شریف بعد از اینکه   پرویز مشرف به  قدرت  رسید  عربستان  بود و به آنجا  تبعید  شد. در حقیقت  تبعید  نشد بلکه  حکومت  عربستان سعودی  به نواز شریف پناه داد. بنابراین  روند  رو به رشد  روابط نواز شریف با  عربستان  سعودی ارتقا  پیدا  خواهد  کرد و حرکت های  سلفی هم در جامعه  پاکستان  پروپاقرص باقی خواهند ماند و رشد و توسعه  بمب اسلامی که از گذشته تاریخ  مطرح بود در بین  عربستان و پاکستان  ارتقا پیدا خواهد کرد و ادامه خواهد یافت.

نگاه شریف  به آمریکا به لحاظ تقابلی و تعاملی  را چگونه ارزیابی می کنید؟

در مورد آمریکا  باید بگویم که آمریکا  به عنوان  پشتوانه اصلی حرکتهای  دموکراتیک در پاکستان  در مقابله با  هندوستان توازن ایجاد می کند. با عنایت به اینکه  بعد از  سال1971 قرارداد جامع  بین هند و روسیه  شوروی در  زمان راجیو گاندی  تبدیل به  یک معاهده  همه  جانبه  شد،  بنابراین آمریکا  یک مقداری  فشار خودش را  نسبت  به  پاکستانی ها کم وزنتر نشان خواهد داد  تا بتواند  توازن  سیاسی در منطقه  را حفظ بکند. در حال حاضر  بار  دیپلماسی  آمریکا بر روی هندوستان  خیلی سنگینتر از آن چیزی است که در  پاکستان  وجود دارد.

درمبارزه  با  طالبان چطور؟

در مبارزه با  طالبان  باید بگویم که آمریکا اقداماتشان را  ادامه  خواهد داد و دولت  آقای نواز شریف را  مجبور خواهد کرد تا اطلاعات  بیشتری را در  اختیار  آنها  بگذارد. کاری را که خود پرویز مشرف انجام  نداد  تا  اطلاعات دقیقی  از پایگاهها و نیروها و مقر استقرار طالبان  پاکستانی  را در اختیار  آمریکاییها  بگذارد  تا  آمریکایی ها  بتوانند  این پایگاهها را متلاشی کنند  و زمینه های حضور خودشان را در  جنوب شرق آسیا  پررنگتر نمایند.

آیا نتیجه انتخابات تأثیری بر پرونده هستهای دارد؟

«طرف غربی با به تعویق انداختن مذاکرات با ایران بعد از انتخابات ریاست جمهوری، به دنبال این است تا با روی کار آمدن رئیس جمهور جدید، مواضع ایران تغییر کرده و مقامات کشورمان نرمشی از خود نشان داده و یا عقب نشینی کنند که این دیدگاه غرب صحیح نیست چراکه هیچ کاندیدای ریاست جمهوری و چه افراد دیگر در خارج از کشور حاضر نخواهند شد که ایران از دستیابی به فناوری هسته ای کوتاه بیاید.»

این شاه بیت سخنانی است که کارشناسان داخلی در زمینه برنامه هسته ای ایران به آن باور دارند.

16 و 17 فروردین ماه جاری نشست آلماتی 2 در قزاقستان برگزار شد و در پایان دو طرف ضمن تأکید بر این که هنوز بین نگاهها فاصله است گفت و گوهای بعدی را موکول به بررسی پیشنهاد ایران در این دور از سوی کشورهای گروه 1+5 دانستند.

بر این اساس قرار شد تا پس از این بررسی نتیجه به وسیله کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا تلفنی به سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران گزارش داده شود. چند روز پس از پایان نشست آلماتی2 در مراسم سالگرد فناوری هسته ای ایران از دستاوردهای جدید هستهای ایران به وسیله محمود احمدی نژاد رونمایی شد که نشان از افزایش توان علمی ایران در این عرصه بود.

تحلیل رویترز پیش از برگزاری جلسه اخیر اشتون و جلیلی در استانبول بر این بود که با توجه به آنکه ایران در ماه آینده شاهد برگزاری انتخابات ریاست جمهوری خواهد بود، بعید است شاهد پیشرفتی در استانبول باشیم و اگر قرار باشد پیشرفتی در پرونده هسته ای ایران رخ بدهد بعد از انتخابات ماه ژوئن خواهد بود. در همین رابطه یک دیپلمات مستقر در اروپا در مصاحبه ای با رویترز مدعی شده بودکه با توجه به اهمیت انتخابات ریاست جمهوری، ایران تلاش می کند تا زمان برگزاری این انتخابات همه امور را با ثبات نگه دارد.

گروهی در غرب بر این باورند که دولت کنونی در ایران از قدرت تصمیم گیری لازم در زمینه هسته ای برخوردار نیست و احتمالاً مقامات عالی جمهوری اسلامی می خواهند قدرت مانور بیشتری را در اختیار دولت بعدی قرار دهند تا مذاکرات هسته ای را پیش ببرد. به این ترتیب آمریکا و متحدانش که هم اکنون به هر گزینهای برای طولانی تر کردن روند مذاکرات و پرهیز از گزینه نهایی، یعنی اقدام نظامی، چنگ میزنند، چند ماهی فرصت دارند تا به بهانه برگزاری انتخابات در ایران و روی کار آمدن دولت جدید، برای دور بعدی مذاکرات تجدید قوا کنند.دوران کنونی بسیار مشابه روزهای پیش از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در نوامبر گذشته است که ماهها پیش و پس از آن مذاکرات هسته ای گروه 1+۵، با ایران به حال تعلیق در آمد. در آن زمان نیز مسئله هسته ای ایران به یک موضوع انتخاباتی تبدیل شده بود که باراک اوباما و رقیب وی میت رامنی، آن را مورد توجه قرار می دادند.

 اما آنچه که روشن است ادامه سیاست قبلی آمریکا در قبال ایران است. این در حالی است که مطمئناً نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ایران نیز هر چه باشد، به معنی تغییر سیاست های هسته ای نخواهد بود ، چرا که مقامات جمهوری اسلامی و هیأت مذاکره کننده هسته ای ایران بارها اعلام کرده اند که تصمیم گیری در این زمینه بر عهده مقام معظم رهبری است. شاید بتوان گفت ادبیات و قدرت مانور دولت بعدی ایران در زمینه هسته ای می تواند در تعیین رویکرد غرب در قبال پرونده هسته ای ایران مؤثر باشد اما این فاکتورها هیچگاه موجب نمی شود که روی کار آمدن دولت جدید در ایران به معنی تغییر سیاست هستهای باشد.تمامی این موضوعات در حالی است که جلیلی و اشتون در پایان دیدار خود با یکدیگر در استانبول در گفت وگو با خبرنگاران با مفید خواندن گفت وگوهایشان بر ادامه مذاکرات تأکید کردند.جلیلی گفت: گفتگوهای مفیدی داشتیم و مقرر شد که برای نزدیکتر شدن دیدگاههایمان بهزودی با یکدیگر دوباره دیدار کنیم.

وی ادامه داد: برای تعیین زمان این دیدار بهزودی گفت وگو خواهیم کرد. اشتون نیز اظهار داشت: ما بحثهای مفیدی داشتیم اما نمی توانیم بر روی آن نام مذاکرات را  بگذاریم؛ در این دیدار درباره پیشنهادات ارائه شده دوباره بحث کردیم؛ اکنون برای مرحله بعدی این فرایند بیشتر خواهیم اندیشید.

https://shoma-weekly.ir/LbGcSO