در موضوع حج که آل سعود با آگاهی کامل از عشق ملت ایران به خانه وحی و مدینهالنبی(ص) و قبرستان بقیع درتلاش است تا از این فرصت برای دور کردن کشورمان از موضوع بیداری اسلامی استفاده کند.

حسن باقری- در حالی که تا پیش از ماه مبارک رمضان، آخرین گروهها از حجاج بیتالله الحرام، راهی سرزمین وحی میشوند و عاشقانه بر گرد خانه محبوب میگردند و صفا و مروه را با رشته حب به خدا به هم متصل می کنند، غاصبان سرزمین وحی همچنان بر گرد کاخ سفید میچرخند و ریاض تا واشنگتن را دهها بار آمد و شد میکنند تا شاید چند صباح دیگر بر کرسی قدرت بمانند...
اگر عضویت سوریه در اتحادیه عرب به حالت تعلیق در میآید، اگر زمینه تحریم این کشور فراهم میشود و اگر در سازمان ملل علیه این کشور قطعنامه صادر میشود و کار تا مرز قراردادن این کشور در ذیل منشور هفتم این سازمان (حمله نظامی) پیش میرود و...
همه اینها نشان از نگرانی غرب و برخی دولتهای عرب و در رأس آن عربستان است. غرب که تکلیفش مشخص است اما در خصوص نگرانی حکام آل سعود، بسیار کوتاه و مختصر توضیحاتی ارائه مینمائیم:
هر چند که سوریه یکی از اضلاع مقاومت است اما همه میدانندکه سوریه هدف اصلی نیست. واقعیت آن است که سه دهه مقاومت جانانه ملت ایران ، آرام آرام آثار خود را در منطقه نشان میدهد:
عراق در اختیار اکثریت شیعه قرار گرفته و نظام سلطه علیرغم توطئههای پیچیده اما نتوانست از هیچ کدامش طرفی ببندد.
در لبنان و بعد از کش و قوسهای بسیار و بازی سیاسی جوانک عیاشی به نام سعد حریری، این کشور در شرایطی قرار گرفت که نخست وزیر سنی، با هدایت و نظر حزب الله بر سر کار آمد.
در یمن اگر مردم قدرت را به دست بگیرند یعنی حاکم شدن شیعیان زیدی.
در بحرین با جمعیتی که 70 درصدشان را شیعیان تشکیل میدهند، اگر شعار مردم یعنی «هر بحرینی، یک رأی» محقق شود یعنی همه دم و دستگاه فعلی باید بساطشان را جمع کنند. اما در فلسطین به عنوان چالش اول و آخر جمهوری اسلامی ایران با نظام سلطه، شرایطی جالب و در عین حال قابل تأمل پیش آمد.
شما خواننده محترم حتماً ماجرای طرح ابومازن را به خاطر دارید؛ موضوع، پذیرش عضویت فلسطین در سازمان ملل بود و تبلیغات بسیار وسیعی هم نسبت به آن راه انداختند.
در این بازی پیچیده و علیرغم آمریکایی بودن طرح اما تنها آمریکا و رژیم صهیونیستی مخالف آن بودند، با این اوصاف همه منتظر واکنش ایران بودند، اگر میپذیرفتیم یعنی عملاً موجودیت رژیم صهیونیستی را پذیرفته بودیم و اگر مخالفت میکردیم، در کنار آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار میگرفتیم.
در این دو راهی که هر دو،به نتیجه مطلوب نظام سلطه منتهی میشد ناگهان با تدبیر رهبر فرزانه انقلاب، کنفرانس فلسطین در تهران تشکیل و معظم له عبارت معروف و جاودانه «فلسطین، از بحر تا نهر» را مطرح نمودند تا این توطئه پیچیده از «پا» بیفتد و تکرار این عبارت توسط خالد مشعل و اسماعیل هنیه در حکم تیر خلاص بود.
در شرایط فعلی حکام آل سعود خود را در محاصره ایران و عراق و بحرین و لبنان شیعه، سوریه علوی، یمن زیدی و فلسطین و تونس و مصر عاشق امام خمینی و خامنهای میبیند و لذا به ناچار، علاوه بر همراهی با آمریکا، اقدامات ویژهای را علیه جمهوری اسلامی ایران در دستور کار خود قرار دادهاند.
این پروژه از مقطع انتخابات دهم ریاست جمهوری و سفر خاتمی به عربستان و دخالت صریح عبدالله در امور داخلی کشورمان مبنی بر اینکه رئیس جمهور مطلوبشان کیست، شروع شد و تا همین الان که نگارنده مشغول نوشتن است، ادامه داشته و آنها از هیچ توهین و هتاکی نسبت به ایران اسلامی و مقامات کشورمان فروگذار نکردهاند.
عربستان، ایران را باعث و بانی بیداری اسلامی دانسته و تنها راه جلوگیری از این قیام را درگیر کردن کشورمان در یک جنگ سخت و یا حتیالمقدور، جنگ لفظی میدانند که اعدام 18 ایرانی به جرم قاچاق مواد مخدر (که البته قاچاقچی بودنشان هم محرز بود)، لغو صدور روادید و... از جمله آنها است.
به خصوص در موضوع حج که آل سعود با آگاهی کامل از عشق ملت ایران به خانه وحی و مدینهالنبی(ص) و قبرستان بقیع درتلاش است تا از این فرصت برای دور کردن کشورمان از موضوع بیداری اسلامی استفاده کند.
به همه اینها اضافه نمایید منطقه شرق عربستان و شیعیان این منطقه را به ویژه آنکه عمده چاههای نفت این کشور نیز در همین منطقه است.
اما ربودن آیت الله شیخ نمر از علمای شیعه این کشور در حکم بنزین روی آتش بود که حالا چند روزی است مردم این منطقه و حتی بحرین و مسلمانان مقیم انگلیس را به خیابانها کشانده است. این درحالی است که آل سعود در سایه سکوت رسانههای بینالمللی، مقامات امنیتی آمریکا را فرا خوانده تا شاید چارهای بیندیشند و لذا ظاهراً در روزهای آینده باید منتظر رویدادهای مهمی باشیم و...
به هر حال هر چند توطئه درگیر کردن ایران، بواسطه قیام شیعیان این کشور و نیز وخامت حال عبدالله و به تبع آن مشغول شدن این خاندان به موضوع جانشین، تا حد بسیاری فروکش کرده اما الحق والانصاف باید تدابیر دستگاه دیپلماسی کشور را نیز ستود که تا کنون توانسته حکیمانه و صبورانه بر این توطئه پیچیده فائق آمده وتدبیر رهبر معظم انقلاب مبنی بر ارتباط هر چه بیشتر با ملتهای منطقه را عملیاتی نماید... الیس الصبح بقریب.
اگر عضویت سوریه در اتحادیه عرب به حالت تعلیق در میآید، اگر زمینه تحریم این کشور فراهم میشود و اگر در سازمان ملل علیه این کشور قطعنامه صادر میشود و کار تا مرز قراردادن این کشور در ذیل منشور هفتم این سازمان (حمله نظامی) پیش میرود و...
همه اینها نشان از نگرانی غرب و برخی دولتهای عرب و در رأس آن عربستان است. غرب که تکلیفش مشخص است اما در خصوص نگرانی حکام آل سعود، بسیار کوتاه و مختصر توضیحاتی ارائه مینمائیم:
هر چند که سوریه یکی از اضلاع مقاومت است اما همه میدانندکه سوریه هدف اصلی نیست. واقعیت آن است که سه دهه مقاومت جانانه ملت ایران ، آرام آرام آثار خود را در منطقه نشان میدهد:
عراق در اختیار اکثریت شیعه قرار گرفته و نظام سلطه علیرغم توطئههای پیچیده اما نتوانست از هیچ کدامش طرفی ببندد.
در لبنان و بعد از کش و قوسهای بسیار و بازی سیاسی جوانک عیاشی به نام سعد حریری، این کشور در شرایطی قرار گرفت که نخست وزیر سنی، با هدایت و نظر حزب الله بر سر کار آمد.
در یمن اگر مردم قدرت را به دست بگیرند یعنی حاکم شدن شیعیان زیدی.
در بحرین با جمعیتی که 70 درصدشان را شیعیان تشکیل میدهند، اگر شعار مردم یعنی «هر بحرینی، یک رأی» محقق شود یعنی همه دم و دستگاه فعلی باید بساطشان را جمع کنند. اما در فلسطین به عنوان چالش اول و آخر جمهوری اسلامی ایران با نظام سلطه، شرایطی جالب و در عین حال قابل تأمل پیش آمد.
شما خواننده محترم حتماً ماجرای طرح ابومازن را به خاطر دارید؛ موضوع، پذیرش عضویت فلسطین در سازمان ملل بود و تبلیغات بسیار وسیعی هم نسبت به آن راه انداختند.
در این بازی پیچیده و علیرغم آمریکایی بودن طرح اما تنها آمریکا و رژیم صهیونیستی مخالف آن بودند، با این اوصاف همه منتظر واکنش ایران بودند، اگر میپذیرفتیم یعنی عملاً موجودیت رژیم صهیونیستی را پذیرفته بودیم و اگر مخالفت میکردیم، در کنار آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار میگرفتیم.
در این دو راهی که هر دو،به نتیجه مطلوب نظام سلطه منتهی میشد ناگهان با تدبیر رهبر فرزانه انقلاب، کنفرانس فلسطین در تهران تشکیل و معظم له عبارت معروف و جاودانه «فلسطین، از بحر تا نهر» را مطرح نمودند تا این توطئه پیچیده از «پا» بیفتد و تکرار این عبارت توسط خالد مشعل و اسماعیل هنیه در حکم تیر خلاص بود.
در شرایط فعلی حکام آل سعود خود را در محاصره ایران و عراق و بحرین و لبنان شیعه، سوریه علوی، یمن زیدی و فلسطین و تونس و مصر عاشق امام خمینی و خامنهای میبیند و لذا به ناچار، علاوه بر همراهی با آمریکا، اقدامات ویژهای را علیه جمهوری اسلامی ایران در دستور کار خود قرار دادهاند.
این پروژه از مقطع انتخابات دهم ریاست جمهوری و سفر خاتمی به عربستان و دخالت صریح عبدالله در امور داخلی کشورمان مبنی بر اینکه رئیس جمهور مطلوبشان کیست، شروع شد و تا همین الان که نگارنده مشغول نوشتن است، ادامه داشته و آنها از هیچ توهین و هتاکی نسبت به ایران اسلامی و مقامات کشورمان فروگذار نکردهاند.
عربستان، ایران را باعث و بانی بیداری اسلامی دانسته و تنها راه جلوگیری از این قیام را درگیر کردن کشورمان در یک جنگ سخت و یا حتیالمقدور، جنگ لفظی میدانند که اعدام 18 ایرانی به جرم قاچاق مواد مخدر (که البته قاچاقچی بودنشان هم محرز بود)، لغو صدور روادید و... از جمله آنها است.
به خصوص در موضوع حج که آل سعود با آگاهی کامل از عشق ملت ایران به خانه وحی و مدینهالنبی(ص) و قبرستان بقیع درتلاش است تا از این فرصت برای دور کردن کشورمان از موضوع بیداری اسلامی استفاده کند.
به همه اینها اضافه نمایید منطقه شرق عربستان و شیعیان این منطقه را به ویژه آنکه عمده چاههای نفت این کشور نیز در همین منطقه است.
اما ربودن آیت الله شیخ نمر از علمای شیعه این کشور در حکم بنزین روی آتش بود که حالا چند روزی است مردم این منطقه و حتی بحرین و مسلمانان مقیم انگلیس را به خیابانها کشانده است. این درحالی است که آل سعود در سایه سکوت رسانههای بینالمللی، مقامات امنیتی آمریکا را فرا خوانده تا شاید چارهای بیندیشند و لذا ظاهراً در روزهای آینده باید منتظر رویدادهای مهمی باشیم و...
به هر حال هر چند توطئه درگیر کردن ایران، بواسطه قیام شیعیان این کشور و نیز وخامت حال عبدالله و به تبع آن مشغول شدن این خاندان به موضوع جانشین، تا حد بسیاری فروکش کرده اما الحق والانصاف باید تدابیر دستگاه دیپلماسی کشور را نیز ستود که تا کنون توانسته حکیمانه و صبورانه بر این توطئه پیچیده فائق آمده وتدبیر رهبر معظم انقلاب مبنی بر ارتباط هر چه بیشتر با ملتهای منطقه را عملیاتی نماید... الیس الصبح بقریب.