سیاسی

آل خلیفه به دنبال انحراف افکار عمومی از شکست‌های داعش است

اقدام علیه شیخ عیسی قاسم، تداوم سیاست سرکوب و اعمال خشونتی است که در بحرین در جریان است.
اشاره: سرکوبهای رژیم بحرین علیه شیعیان این کشور وارد فاز جدیدی شده است و در تازهترین اقدامات، علاوه بر منحلکردن حزب الوفاق بهعنوان بزرگترین حزب کشور، تابعیت شیخ عیسی قاسم رهبر شیعیان بحرین را نیز لغو کردند. در پی این تحولات، سردار سلیمانی فرمانده سپاه قدس، طی بیانیهای بی سابقه، به آل خلیفه هشدار داد که ادامه این اقدامات تبعات سنگینی برای آنها به دنبال خواهد داشت. نظر به اهمیت این موضوع، خبرنگار هفتهنامه «شما» گفتگویی را با مهدی صولی؛ عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه ترتیب داده که مشروح آن در ادامه آمده است.

ارزیابی شما از اتفاقات اخیر بحرین و انحلال حزب الوفاق چیست؟

بر اساس اعلام منابع رسمی در کشور بحرین، فعالیت حزب الوفاق و سپس احزاب قانونی دیگر این کشور منحل و تمام اموال آنها مصادره شد. حکم به تعلیق فعالیتهای قانونی و سیاسی حزب الوفاق بهعنوان بزرگترین گروه سیاسی اکثریت مردم بحرین اتفاقی است که نمیتوان به سادگی از کنار آن عبور کرد. طی پنج سال گذشته همواره رهبران، اعضا و طرفداران این حزب که بخش عظیمی از مردم را تشکیل میدهند به جرم اعتراض به سیاستهای سرکوبگرایانه حکومت به شدیدترین روشهای خشونت آمیز مورد سرکوب قرار گرفتهاند. نکته مهم این است که حزب وفاق بهعنوان یک حزب قانونی و دارای اکثریت و با حضور مؤثر در پارلمان بحرین از ابتدای شکلگیری اعتراضات در این کشور که مبنای آن، مطالبه اصلاحات مدنی و سیاسی بوده است تلاش کرده که در مسیر استیفای حقوق اکثریت مردم از طریق روشهای مسالمتآمیز و قانونی گام بردارد؛ بنابراین انحلال این حزب به عنوان بزرگترین فراکسیون پارلمانی بحرین تا پیش از فوریه 2101 نشان میدهد که رژیم بحرین علاقهای به حل بحران مشروعیت در این کشور ندارد و در حال گسترش دامنه این بحران است. این در حالی است که مطالبات مردم بحرین در چارچوب حتی قوانین فعلی کشور بحرین بهعنوان مطالبه اصلی مردم دغدغه اصلی حزب الوفاق است و سیاستهای سرکوبگرایانه و استبدادی رژیم حاکم بحرین مغایر با مبانی آشکار انسانی و حتی قواعد حقوق بشری محسوب میشود.

رژیم آل خلیفه چرا بلافاصله دست به لغو تابعیت شیخ عیسی قاسم؛ رهبر شیعیان بحرین زد و این اقدام چه تبعاتی برای آنها میتواند داشته باشد؟

اقدام علیه شیخ عیسی قاسم، تداوم سیاست سرکوب و اعمال خشونتی است که در بحرین در جریان است. چندی قبل هم حکم سنگینی را علیه شیخ علی سلمان دبیرکل حزب الوفاق صادر کردند و نیز احکام سنگین دیگری علیه فعالین مدنی و سیاسی بحرین در حال صدور است. نکته اصلی در مورد شیخ عیسی قاسم، همزمانی این اتفاق با دو رویداد است؛ رویداد اول بیانیه هیئت علمای ارشد عربستان سعودی است که این مجمع، به نوعی منشأ صدور افکار سلفی و وهابی در منطقه محسوب میشود و در کمال تعجب از این اقدمات حمایت کرده و خواستار ادامه سرکوب اکثریت مردم بحرین و سلب تابعیت و تضییع حقوق آنها شده است. همزمانی اقدام علیه مردم بحرین با این مطالبه هیئت علمای ارشد عربستان سعودی، نشان میدهد که دولت بحرین در حال پیگیری سیاستهای رژیم ارتجاعی عربستان سعودی است. نکته دوم، همزمانی این اقدام با شکست سنگین نیروهای میدانی افراطگراهای منطقه یعنی داعش در فلوجه است؛ پیشرفت حشد شعبی در عراق و سقوط فلوجه، بزرگترین ضربهای است که موجب عصبانیت و سردرگمی عجیب سردمداران ارتجاع در منطقه شده است و طبیعتا برای منحرفکردن اذهان از مقاومت در منطقه، دارند تلاش میکنند تا تحرکاتی را صورت بدهند. نکته ظریفی که اینجا وجود دارد این است که آنها تلاش میکنند که توجهات را از موضوع سرکوب داعش بهعنوان صف مقدماتی و عملیاتی جریان تکفیری در منطقه، منحرف کنند و درگیریهای پراکندهای را برای کاهش توان مقاومت در منطقه ایجاد کنند که باید نسبت به این موضوع هم هوشیار بود و در دام جنگ روانی جریانات ارتجاعی منطقه قرار نگرفت.

اقدام سردار سلیمانی در صدور بیانیه شدیداللحن خطاب به سران رژیم بحرین را در راستای چه سیاستی میدانید؟

سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در مرحله سیاستگذاری، واحد است؛ یعنی ما سیاستهای واحدی در قبال تحولات منطقه اتخاذ میکنیم و رویکردهای ما مشخص است؛ اما در حوزه اجرا، بین دستگاههای مختلف نظام تقسیم کار صورت میگیرد که طبیعتا هر کدام در حوزه وظایف تعریف شده خودشان نسبت به اتفاقات واکنش نشان میدهند و یکسری اقدامات را دنبال میکنند. توطئه ارتجاع منطقه و صهیونیستها در اینگونه مواقع این است که اتحاد داخلی ما و دستگاههای نظام را برهم بزنند و ما باید مراقب این موضوع باشیم. اقداماتی که بخشهای مختلف اجرایی سیاست خارجی انجام میدهند، با سیاست کلی نظام کاملا هماهنگ هستند و نسبت به یکدیگر همپوشانی و همافزایی دارند.

به نظر شما دست برتر در تحولات آتی منطقه از آن کیست؟

دست برتر داشتن، ریشه در آگاهی مردم دارد؛ نه در هیچ چیز دیگری؛ نه در اکتفا به قدرت نظامی یا واکنشهای سریع و مقولاتی از این دست. مردم منطقه نسبت به اتفاقات واقعی و منشأ بحرانها آگاه شدهاند؛ اینکه یک حکومتی، رهبر اکثریت آن کشور را به همراه مردم از همه حقوق محروم میکند و آزادیهای سیاسی و مدنی آنها را محدود میکند نشان میدهد که در منطقه چه کسانی به دنبال بحران و جنگ افروزی و تحمیل سیاستهای خارج از منطقه به مردم هستند. دست برتر ما در منطقه، همواره این آگاهی مردم بوده است و با این آگاهی، مردم منطقه به حقانیت پیامهای ما که از زمان پیروزی انقلاب آنها را فریاد زدهایم پی خواهند برد.

https://shoma-weekly.ir/XsACpO