جامعه

گنجینه‌هایی از جنس تجربه

در جمع فامیل و دوست هم وقتی بزرگتری از خاطراتش از سال‌های دور می‌گوید، بعضی سرمان به گفتگوهای خودمانی بین جوان‌ها گرم می‌شود. بسیاری از آنچه در کتاب‌ها باید بخوانیم تا وقت لزوم بکار بگیریم، از خلال همین حرف‌ها و توصیه‌ها و هشدارهای بزرگترها، راه به رفتارها و تصمیم‌گیری‌هایمان می‌برد.گنجینه‌های انسانی که در دسترس‌مان هستند، شاید به ظاهر همچون یک صندوقچه قدیمی باشند، اما آنچه در دل دارند ارزشمندتر از آن است که دست نخورده باقی بماند.
سیده نرگس میررضی- گشت و گذار چند دقیقهای در یکی از پارکهای سطح شهر، تصویر آشنایی از نیمکتهای رنگارنگی را پیش چشمتان میآورد که همنشین اوقات سالمندان از هر قشر و طبقهای هستند.

چند روزی اگر این بازدید را ادامه دهید، درمییابید اینجا در همان ساعات و همان محدوده تقریباً میتوانید همان افرادی را ببینید که همچون روزهای گذشته وقتشان را در کنار همسالان خود میگذرانند، افرادی که هنوز هم با یکدیگر غریبهاند، اما موقعیت مشترک آشناییشان در فضای پارک موجب شده احساس نزدیکی کنند.

 گرچه چنین فضای عمومی، پذیرای بسیاری دیگر از مردم نیز با هر طیف سنی هست، این نوع گذران روز برای بعضی افراد مسن تبدیل به یک مشغولیت دائم شده است؛ کسانی که به نوعی پس از بازنشستگی یا ازکارافتادگی از چرخه فعالیت جامعه خارجشان کردهایم و گاهی در محیط خانواده نیز تواناییهایشان را فراموش میکنیم.

خیلی اگر فراتر برویم، گاهی این افراد مسن را پشت فرمان اتومبیل به عنوان راننده یک مسافربر شخصی میبینید که صبح تا غروب اینسو و آن سوی شهر گرما و سرمای زندگی و کار در روزهای سالمندی را تحمل میکنند.

بعضی هم در قامت مادربزرگ یا پدربزرگ بخشی از مسئولیت نگهداری نوهها را برعهده میگیرند تا با این نوع کمک به فرزندان، حضور و نقش خود در مناسبات خانواده را همچنان پررنگ حفظ کنند.

 اما سالهایی که این قشر از جامعه در عرصه کار و فعالیت اجتماعی به عنوان عنصری سازنده و پویا پشت سر گذاشتهاند، یافتههایی را اندک اندک در ذهن و رفتارشان اندوخته است که ما امروز سراغی از آن برای بهرهگیری نمیگیریم.

غفلت میکنیم از آموختن تجربهها که میتواند ما را از افتادن به ورطه آزمون و خطا تا حد زیادی دور کند.آن جایی که یک جوان تازه کار، زیردست نه حتی یک استادکار، بلکه کارگر باسابقهای کارآموخته است، بیشتر از آن یاد گرفته که در کلاسهای فنی.

 وقتی که یک معلم از دو سه دهه مدیریت کلاس درس میگوید و نمونههایی از تجربههای شخصیاش را عنوان میکند، تصویر متفاوتی از لازمههای تدریس برای یک آموزگار جوان ترسیم میشود تا آنچه در دورههای ضمن خدمت به او گفته میشود. با این وجود حوصله خرج نمیکنیم و به ندرت وقت میگذاریم برای همنشینی گاه به گاه با موسفیدان اطرافمان.

در جمع فامیل و دوست هم وقتی بزرگتری از خاطراتش از سالهای دور میگوید، بعضی سرمان به گفتگوهای خودمانی بین جوانها گرم میشود. بسیاری از آنچه در کتابها باید بخوانیم تا وقت لزوم بکار بگیریم، از خلال همین حرفها و توصیهها و هشدارهای بزرگترها، راه به رفتارها و تصمیمگیریهایمان میبرد.گنجینههای انسانی که در دسترسمان هستند، شاید به ظاهر همچون یک صندوقچه قدیمی باشند، اما آنچه در دل دارند ارزشمندتر از آن است که دست نخورده باقی بماند.

https://shoma-weekly.ir/P2MxX7