روحانی در حالی پس از چند سال از این راز پرده بر می دارد که در عالم سیاست،یک سیاستمدار کار کشته باید تمامی سناریوها از خوشبینانه ترین حالت تا بدبینانه ترین حالت را در نظر بگیرد. مخصوصا در معاهده ی برجام که ایران با دیرینه ترین دشمن خود پای میز مذاکره رفته است و پیش بینی چنین شرایطی کاملا ضروری بوده است.
اما روایت روحانی از عکس العمل مسئولان پس از خروج آمریکا از برجام نشان می دهد که آنها هیچ سناریویی در مقابل بدعهدی های طرف مقابل نداشته اند و این موضوع را می توان تنها به دلیل فهم ناقص دولت مردان سابق از فضای بین المللی دانست، البته این رویه ی خوش ماجراست چرا که استعفای دست جمعی بیشتر به خیانت شبیه است تا کج فهمی.
دقت کنید که پس از خروج آمریکا از برجام و در شرایط جنگ اقتصادی وزرای دولت قصد استعفای دست جمعی می کند و به یکباره پشت مردم را خالی می کند، آنها پس از ضربه ای که امریکا و رئیسجمهورش به واسطه ی بدعهدی خود به ملت ایران زدهاند، به جای ایستادگی و مطالبه ی حق ملت، خواستهاند ضربه متقابل را به جای امریکا بر ایران بزنند؛ و به صورت دسته جمعی استعفاکنند و پشت مردم و کشور را خالی کنند!
اما برخلاف دولت روحانی که همه ی اقتصاد کشور را به برجام گره زده بود عده ای از انقلابیون وجود چنین خطراتی را بارها و بارها به دولت گوشزد کردند اما با پاسخ هایی همچون به جهنم حواله دادن منتقدین، تازه به دوران رسیده خواندن آنان، ناراحت بودن منتقدین از شکوفایی اقتصادی کشور، تلاش مخالفین برای ایجاد شکاف و تفرقه میان ملت و دولت، در اقلیت و تخریبگر بودن آنان، گروه کوچک حامی افراط، حامیان شکاف قومیتی، دروغ پراکن، فعال در اتاق عملیاتی علیه دولت، ترسو، بزدل، عقبمانده، هراسان مانند کفار، غوطه ور در فساد، اقلیتی تندرو و ناراضی از برجام، عصر حجری و بیکار ، متوهم و جاهل به دین، به دنبال انحراف و بالا رفتن از دیوار، هوچیگر و بیشناسنامه، حرف مفت زن و... مواجه شدند، اما ملت ایران امروز به خوبی درک کرده است که تنها راه نجات اقتصاد کشور، زدودن کامل غربزدگی و خودباختگی و تکیه به توان داخلی است
بر اساس همین نگاه است که دولت سیزدهم بر راستیآزمایی و دادن تضمین از طرف آمریکاییها اصرار می کند؛ موضوعی که همقطاران و همفکران روحانی ان را برنمیتابند و انگار تمایل دارند که دوبار از یک سوراخ گزیده شویم.
************************
دولتمردان ارشد دولت سابق اگر عذرخواهی بلد نیستند، لااقل سکوت کنند.
روزنامه رسالت با اشار به بازنشر برخی اظهارات تحریفآمیز روحانی و جهانگیری و... در رسانهها نوشت: درست در آستانه یک سالگی دولت سیدابراهیم رئیسی، گفتوگوهایی از حسن روحانی، اسحاق جهانگیری و عبدالناصر همتی در فضای عمومی انتشار یافته است. گویا مسئولان دولت پیشین، در برنامهای هدفمند و هماهنگ، پس از یک سال سکوت به میدان آمدهاند و در حال بازآرایی جریان خود در صحنه سیاست کشورند. این در حالی است که با توجه به عملکرد آن دولت، حداقل چهرههای شناختهشده و شاخصش، باید تا سالها یا شرمنده و عذرخواه افعال و اقوال خویش باشند یا لااقل سکوت پیشه کنند. اما همین مصاحبههای اخیر، هرچند حاوی نکات فرافکنانه و بعضا متناقضی است، دو نکته بسیار مهم از پشتپردههای دولت پیشین را عیان میکند.
وزیر نیرو میگوید ما در دولت دوم روحانی بهدنبال طرحهایی برای گشایش و رونق بیشتر اقتصاد مبتنی بر برجام بودیم، حال آنکه درست در میانه راه، ترامپ از برجام خارج شد. او حتی برای گفته خود از این مثال بهره برده که ما برای والیبال به میدان رفته بودیم، اما از میانه بازی از ما خواستند بسکتبال بازی کنیم! منظور ایشان آن است که در دولت دوم روحانی (۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰) برنامههایمان متناسب با رونق اقتصاد بود اما با جنگ اقتصادی مواجه شدیم. این در حالی است که ترامپ، سال ۱۳۹۵ یعنی حدود یک سال قبل از انتخابات دور دوم دولت روحانی به کاخ سفید راه یافته بود و حتی در تبلیغات انتخاباتی خود نیز دم از پاره کردن برجام میزد. سؤال این است که آیا دولت دوازدهم و ژنرالهایی که ادعا میکردند زبان دنیا را میفهمند، کمترین پیشبینی از آنچه در پیش است، نداشتند؟