از همه مهمتر اینکه همنوایی و همیاری یکی از هفت اصل روحیه همکاری گروهی است، حال تصور کنید در این میان عضوی از گروه به هر نحو چوب لای چرخ امور بیندازد و سد راه توسعه کار جمعی شود، خود را برتر ببیند و حاضر به پذیرش درصدی از مسئولیتهایی که در گروه بر عهده او گذاشته میشود، نباشد، تکلیف چیست؟
مسلماً اگر شما فردی با چنین روحیهای باشید، عاقلانهترین عکسالعمل گروه این است که شما از گروه حذف شوید، چرا که نه فقط به ضرر مصالح گروهی، بلکه به ضرر منافع و مصالح دستگاهی که در آن مشغول به کار هستید هم گام برداشتهاید. پس عاقلانهترین راهکار طرد از گروه است. به راستی «چرا بعضی از ما قادر نیستیم همکاری درازمدت در کنار هم داشته باشیم؟» و «چرا در چنین مواقعی همواره گروه متهم به کنار گذاشتن فردی از اعضای خود میشود؟» و «آیا بهتر نیست که بپذیریم به عنوان عضوی از گروه از قوانین آن سرباز زدهایم و فقط انگشتاتهام به سوی دیگران گرفتهایم؟»
بیشتر کارشناسان تخصصی مدیریت، مشاوره و آموزش کار جمعی معتقدند هفت روحیه برای همکاری گروهی شامل روحیه خدمت در گروه، انصاف و مروت، همنوایی و همیاری، کوشیدن برای پیشرفت، ادب و فروتنی، همسازی با قوانین طبیعی و سپاس و حقشناسی ضرورتی انکارناپذیر است و در اصل بهرهمندی هر فرد از این شاخصهها است که او را در گروهی پایدار نگه میدارد، در غیر این صورت او هم تبدیل به فردی میشود که فقط روحیه تکروی در او پرورش یافته است.
هر چند در این میان جای خالی آموزشهای گروهی و در اصل تقویت روحیه همکاری گروهی در آموزشهای کشور به ویژه از دوران ابتدایی به شدت احساس میشود، اما سهم بیشتری از این مهم را باید به نقشهای تربیتی خانوادهها اختصاص داد. اگر فردی از همان کودکی در خانواده مشارکت و همکاری والدین خود را در شرایط مختلف دیده باشد و به مرور همزمان با رشد عقلی از تربیت لازم در این زمینه برخوردار شده باشد، در جامعه هم همواره همکاری را سرلوحه کار خود قرار داده و از تکرویهای بیمورد که گاه در سطحی وسیعتر، اهدافی مهم را زیر سؤال میبرد، پرهیز خواهد کرد.