ویژه

چرا حبیبی قصد مجلس کرده است؟

نامش محمد نبی گذاشته شد تا همیشه یادش باشد سیره پیامبرش را دنبال کند و دستش را به خاندان دیگری پیوند ندهد.


صفحات تقویم ایران زیر چکمه‌های طاغوت پهلوی بود که محمد نبی قدم به کره خاکی گذاشت. سال 1324 در جنوبی‌ترین نقاط استان تهران شهرستان ورامین.
نامش محمد نبی گذاشته شد تا همیشه یادش باشد سیره پیامبرش را دنبال کند و دستش را به خاندان دیگری پیوند ندهد.
محمد نبی در ابتدای جوانی بود که وارد بازار کار شد. حسابداری در یک شرکت خصوصی هر چند محل گذران زندگی و در آوردن لقمه حلالی بود او می‌دانست که خمینی به یاران جوانش احتیاج دارد.به همین خاطر  بود که هر جا تظاهراتی برپا می‌شد دستهای گره شده محمد نبی هم علیه نظام طاغوت بالا می‌رفت. پایه‌های اعتقادی محمد نبی در کنار روحانیتی شکل گرفت که امروز هم بار انقلاب را بر دوش می‌کشند. خودش می‌گوید که تحت تأثیر آیت الله مهدوی کنی بوده و این گفته درارادت امروزش به این چهره مبارز و اصیل نمایان است.
محمد هنوز قدم به سی سالگی عمرش نگذاشته که همسر اختیار می‌کند و زندگی آرام و جدیدی را تجربه می‌کند اما این آرامش با روزهای پرالتهاب مبارزه دهه 50 گره می‌خورد و پای او را به خیابانها و مبارزات می‌کشاند. انقلاب اسلامی که متولد می‌شود محمد نبی تلاش می‌کند به مانند سایر انقلابیون گوشه ای از بار انقلاب را بر دوش بگیرد و به همین دلیل راهی کرمان می‌شود و معاونت سیاسی استانداری را در جوانی تجربه می‌کند.
محمد نبی که آرام آرام دوران میانسالی را تجربه می‌کند به خاطر شرایط سخت انقلاب هر روز باری جدید بر دوش می‌گیرد. روزی استاندار فارس می‌شود و روز دیگری استاندار خراسان، روزی مدیر عامل پست و روز دیگری رئیس سازمان هواپیمایی اما خودش معتقد است که شیرین‌ترین و سنگین‌ترین مسئولیتش در بنیاد مستضعفان و جانبازان بوده است.
محمد نبی حبیبی مدیریت در شهر تهران را به دو شکل تجربه می‌کند. یکی استانداری تهران و دیگری شهرداری تهران مسئولیتهایی سنگین در اوج دوران حماسه و دفاع مقدس 8 ساله.
روزگاری که رزمندگان در جبهه‌ها سلاح بر دوش می‌گرفتند و سینه‌های خود را سپر می‌کردند محمد نبی حبیبی با مشکلات تهران می‌جنگید تا مردم پایتخت کمتر احساس مشکل کنند به همین خاطر بود که وقتی سیل سنگین شمیران آمد همه را بسیج کرد برای جبران خسارت‌ها و خود نیز چند شبی را در چادری در همان منطقه به مدیریت و استراحت پرداخت.
هر چند که می‌گوید تهمت‌های زیادی به او زدند و در دوران نخست وزیر وقت - میر حسین موسوی – سیل تهران را هم به گردنش انداختند اما هر وقت که خسته می‌شد رو به آسمان آبی می‌کرد تا عظمت خلقت، مشکلات را در نگاهش کوچک کنند. شایعه کرده بودند که شهردار تهران در کاخی 2000 متری زندگی می‌کند و این بازرسان را به خانه‌اش کشانده بود. بازرسان چایی را که در آپارتمان 140 متری خورده بودند بدون حرفی و حدیثی رفته بودند. حبیبی که سخت درگیر کارهای اجرایی بود سال 72 به موتلفه پیوست و تجربه جدیدی از فعالیت منسجم تشکیلاتی را آغاز کرد. تجربه‌ای که به قول خودش تنها با نیت خدایی شکل گرفت و هیچ قصد و هدف دیگری در آن نبوده است. می‌گوید پیش خودم گفتم حال که به موتلفه می‌روم اگر کشته شوم آیا اعتقاد دارم که شهید شده‌ام  دیدم که قلبم گواهی می‌دهد؛ فهمیدم نیتم خالص است. محمد نبی، حبیب الله عسگراولادی را آموزگار خود می‌داند ومعتقد است باید اخلاق و سیاست وانصاف در گفتار را از او آموخت.
حبیبی که این روزها دبیر کلی موتلفه را بر عهده دارد تجربه‌ای از فعالیت تشکیلاتی در دو دوره سخت خاتمی و احمدی‌نژاد را همراه دارد. تجربه‌ای که به او آموخته بود باید به خاطرانقلاب جلوی کژی‌ها ایستاد و باز هم به خاطر انقلاب دولتها را نقد و همراهی کرد و نه تنها چوبی لای چرخشان نگذاشت بلکه سنگ راهشان را هم برداشت.
حبیبی این روزها دهه هفتم عمرش را می‌گذرند. که به تعبیر روایات به واسطه تجاربش سبب شده نظراتش مناسب مشورت باشد و رایش به ثواب نزدیکتر.دهه‌ای که با دهه پیشرفت و عدالت انقلاب قرین شده است و بیش از هر دورانی نیازمند عقلانیت، اعتدال، انصاف و اخلاق است.  دورانی که تجربه می‌خواهد واندوخته های دست نیافتنی تا سنگ‌های پیش پای انقلاب را به مدد قوانین و نظارت‌ها بردارند تا مجریان راحت‌تر حرکت کنند.  حبیبی آزاداندیشی را برای انقلاب لازم می‌داند و معتقد است کشتی‌گیری باید از تشک بترسد که توانمند نباشد ولی وقتی در میدان فکر واندیشه به خودمان مطمئن هستیم نباید از سایر اندیشه‌ها بترسیم بلکه باید قدرتمند پاسخگو باشیم.  محمد نبی حبیبی اگر امروز قصد مجلس کرده نه به خاطر صندلیهای آن است بلکه تجربه‌هایش را مدیون فرصتی است که انقلاب طی دهه‌های گذشته به او داده تا اندوخته‌هایش را زیاد کند تا امروز در خدمت مردمش قرار بدهد و این امیدوارش می‌کند.


https://shoma-weekly.ir/G0FWG0