ویژه

«پل پیروزی»* که فاتحان را به باتلاق برد

شواهد موجود نشان می‌دهد که در آن سال ها عراق از نظر ژئوپلتیکی در خط مقدم تعارض ایرانی و عربی قرار گرفته بود. اگر چه این دو فرهنگ طی سالیان طولانی همواره بر یکدیگر تأثیر گذاشته‌اند، اما احساسات قومی و فرهنگی خصومت‌آمیز میان آن‌ها توانست عامل تسریع‌کننده و شتاب‌دهنده اهداف استراتژیک قدرت‌های بزرگ قرار گیرد.
اعظم حمیدپور- ایران به لحاظ برخورداری از موقعیت منحصر به فرد ژتوپلتیکی و ژتواستراتژیکی همواره در طول تاریخ در مرکز توجه بازیگران عرصه روابط بین الملل بوده است.

ایران از نظر موقعیت جغرافیایی در مرکز تلاقی دو قاره آسیا، اروپا قرار گرفته و از مدت های مدید به عنوان پل ارتباطی میان شرق و غرب شناخته شده است. این کشور با واقع شدن در مرز میان مناطق مهم جغرافیایی چون خاورمیانه، آسیای مرکزی و قفقاز، جهان عرب و شبه قاره و همچنین همسایگی با کشورهای پرشماری چون عراق، ترکیه، آذربایجان، ارمنستان، ترکمنستان، افغانستان و پاکستان، روسیه، قزاقستان، کویت، عربستان، بحرین، قطر، امارات متحده عربى و عمان در مرکز تحولات مهم جهانی جای داشته است.

علاوه بر این برخورداری ایران از منابع غنی هیدروکربنی همواره چشم طمع قدرت های جهانی و کشورهای منطقه را به خود جلب کرده است. ایران با دارا بودن ذخایری بالغ بر ۲۷ تریلیون متر مکعب، در رتبه دوم جهان از لحاظ حجم گاز طبیعی جای دارد. همچنین از نظر منابع نفتی سومین رتبه جهانی را در اختیار دارد.

در اختیار داشتن نبض انرژی و یکی از راهبردی ترین گذرگاه های عبور انرژی در جهان نیز بر وزن ژئواستراتژیک این کشور افزوده است. اشراف ایران بر کرانه شمالی دریای عمان و خلیج فارس به ویژه نقش تعیین کننده این کشور در تنگه هرمز به عنوان یکی از مهمترین
مولفه
های اهمیت ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ایران مطرح است. بخش مهمی از انرژی مورد نیاز جهان از این تنگه می گذرد و امنیت جریان صدور انرژی برای کشورهای جهان به ویژه کشورهای بزرگ صنعتی، ایران را همواره در مرکز توجه قدرت های بزرگ قرار داده است.

وزن تعیین کننده ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک کشورمان در توازن قوا میان نیروهای متفقین و متحدین در جریان جنگ جهانی دوم موجب اشغال آن توسط کشورهای متفق و وارد آمدن خسارات سنگین بسیاری شد. همچنین در جریان جنگ سرد، ایران برگ برنده ای تعیین کننده در رقابت میان دو ابرقدرت به حساب می آمد، به طوری که در یارکشی های منطقه ای، اردوگاه غرب توانست گوی سبقت را از اردوگاه شرق ربوده و کشور مهمی چون ایران را همراه خود سازد.

پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران و خارج شدن این کشور از زمره متحدان غرب و اتخاذ سیاست مستقل و غیرهمسو با غرب، ایران بیش از پیش در مرکز توجه قدرت های بین المللی و متحدان منطقه ای آن قرار گرفت. اشغال نظامی افغانستان توسط شوروی در 1980 نیز مزید بر علت شد و توازن نیروها در خاورمیانه و شبه قاره را به نفع شرق تغییر داد.

اما وضعیت حقوقی ایران در دریای خزر و ادعای این کشور در خصوص در اختیار داشتن 50درصد حاکمیت این دریا به مولفه مهمی در روابط تهران ـ مسکو بدل شد. از این پس استراتژی تضعیف ایران در دستور کار دولت مسکو قرار گرفت و در همراهی دوابرقدرت در حمایت از صدام در برابر ایران موثر واقع شد.

علاوه بر تاثیر غیرمستقیم عامل جغرافیای سیاسی در جنگ تحمیلی که به واسطه منافع قدرت های بزرگ تعیین می شد، تاثیرگذاری مستقیم این مولفه مهم در روابط میان دو کشور نیز مشهود بود، به طوری که حتی جرقه جنگ نیز به واسطه بهانه های ژتوپلیتیکی شعله ور شد. اختلاف مرزی ایران و عراق بر سر تعیین خط مرزی اروند رود که پس از امضای  قرارداد الجزایر در سال 1975 فروکش کرده بود، پس از پاره کردن این قرارداد از سوی صدام و
زیاده
خواهی های بلندپروازانه عراق دوباره نضج گرفت. صدام در شهریور 59 طی اقدامی متن این قرارداد را پاره کرد و مدعی استقرار دوباره حاکمیت عراق بر این رود مرزی شد.

از سویی دیگر چشم طمع عراق به استان خوزستان نیز از عوامل ژئوپلتیک آغاز و تداوم جنگ بود. رویای دستیابی به چاههای نفت غنی خوزستان ایران، این منطقه را در معرض تجاوز و دست اندازی عراق قرار داد.  همچنین می توان موقعیت ژئوپلتیک عراق و محصور بودن این کشور در خشکی و نیاز شدید برای گسترش مرزهای آبی خود در خلیج فارس را از دیگر عوامل جغرافیایی نضج جنگ میان دو همسایه دانست.

شواهد موجود نشان میدهد که در آن سال ها عراق از نظر ژئوپلتیکی در خط مقدم تعارض ایرانی و عربی قرار گرفته بود. اگر چه این دو فرهنگ طی سالیان طولانی همواره بر یکدیگر تأثیر گذاشتهاند، اما احساسات قومی و فرهنگی خصومتآمیز میان آنها توانست عامل تسریعکننده و شتابدهنده اهداف استراتژیک قدرتهای بزرگ قرار گیرد.

از این رو مقامات عراقی در خط مقدم کشورهای عربی، خود را مسئول و متعهد به استرداد جزایر ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک
می
دانستند به طوری که ماه ها قبل از آغاز جنگ ادعاهای مقامات عراقی در این خصوص قوت گرفته بود.

بنابراین عامل ژئوپلتیک از دو بعد مستقیم و غیرمستقیم بر تحمیل جنگ بر کشورمان تاثیرگذار بود. در فضای جنگ سرد، تحولات هیچ منطقه ای از جهان، به ویژه تحولات منطقه خاورمیانه خارج از چارچوب نظام بین الملل تعریف نمی شد. از سویی کشورهای ابرقدرت منافع کلان خود را از طریق جنگ های نیابتی دنبال می کردند و از سوی دیگر کشورهای کوچکتر خود در سطحی خردتر منافع و مطامع خود را دنبال می کردند.

*لقبی که متفقین در جنگ جهانی دوم به ایران داده بودند

https://shoma-weekly.ir/Dyo9Ir