
محسن میردامادی فعال فتنه 88 و دبیرکل اسبق حزب منحله مشارکت در مصاحبه با جماران می گوید: " طبعا از مهم ترین مولفه های امنیت ملی، انسجام ملی و رضایت مردم از نظام سیاسی حاکم بر آنها و به تبع آن مشارکت و حمایت از آن نظام است. امروز این رضایت در سطح پایینی است. متأسفانه در سالهای گذشته تفکری در بخش هائی شکل گرفت و به تدریج به نظر غالب آنها تبدیل شد و آن اینکه مشارکت بالا در انتخابات مغایر با امنیت ملی است. این دیدگاه را تئوریزه هم کردند. در صورتی که این از بدیهیات سیاست است که مشارکت در انتخابات نشان دهنده پشتوانه یک نظام سیاسی است. این نگاه به این دلیل در آن مجموعه شکل گرفت که بانیان آن در انتخابات با مشارکت بالا قادر نبودند به نتیجه دلخواه خود از انتخابات برسند و تنها راه رسیدن به نتیجه مطلوب انتخابات برای آنها کاهش مشارکت مردم بود.آنها به این پی آمد توجه نداشتند که وقتی راه های مدنی پیگیری خواست های مردم که مهمترین راه آن انتخابات آزاد و تاثیر گذار است به روی مردم بسته می شود خواه نا خواه راه خیابان به آنها نشان داده می شود.
در واقع نسل جوانی که خواسته هایش را در خیابان فریاد می زدند همان هائی هستند که راه پیگری مطالباتشان از طریق صندوق رأی مسدود شده است، هم به دلیل بسته شدن دایره انتخابات هم به دلیل بی اثر و مسلوب الاختیار شدن نهاد های انتخابی. آن نگاه به مشارکت در انتخابات به وضع امروز منجر شده که به راحتی می توان قضاوت کرد به امنیت ملی کمک کرده یا آن را تضعیف کرده است"
حجاریان تئوریپرداز شناخته شده اصلاحات در مصاحبه با سایت انصافنیوز می گوید: "اگر نگاهی به آمارها و روندها بیندازیم، میبینیم که از الان تصویر اقتصاد کشور در آستانه نوروز مشخص است، وضعیت بینالمللی ایران هم مشخص است، کیفیت دولت و مجلس هم اظهر من الشمس است. همه اینها به ما میگوید اعتراضات میآیند و میروند؛ یکی قویتر، یکی خفیفتر؛ به شکل سینونسی منتهی با فرکانس بیشتر. اگر حاکمیت پلهپله مشکلات را حل کند آنگاه میتواند اعتراضات را هضم کند و اگر نتواند تغییر و بهبودی متصور نیست"
علی صوفی، از وزرای دولت اصلاحات مدعی شده است که دولت رئیسی از زمانی که سرکار آمده کشور را رها کرده است! او علت اعتراضات را اینگونه بیان می کند: " متأسفانه کشور ما از زمان ریاست جمهوری احمدینژاد دچار این مسئله شده است که افراد فاضل، دانشمند و شایسته کنار گذاشته میشوند و کسانی که لیاقت، شایستگی و دانش لازم برای تصدی سمتهای مختلف را ندارند در حساسترین مکانها قرار میگیرند...وضعیت معیشت مردم را ببینید. قیمت دلار را ببینید. آیا دولت کنترلی بر قیمتها در بازار دارد؟ دولت اصلا رها کرده است مدتهاست از روی کار امدن دولت همه چیز رها شده است."
حسین مرعشی، چهره اصلاح طلب و دبیرکل حزب کارگزاران می گوید: "رخدادهای اخیر در واقع بخشی از نارضایتی عمومی را به تصویر کشید، البته به نظر من فرصتی است تا مسوولان جمهوری اسلامی از طریق آن متوجه شوند که بستن راههای کنشگری سیاسی و ناامید ساختن مردم در انتخابات مجلس سال 98 و ریاستجمهوری 1400 تا چه اندازه برای کشور خسارتبار بوده است. وقتی فضا باز است، صاحبان سلیقههای مختلف دست به انتخاب میزنند، حتی اگر خواستههای آنها حداقلی باشد، مطالبات خود را مطرح میکنند و کشور جهت خود را پیدا میکند. این روند اما با انسداد در حوزههای مختلف سیاسی، فرهنگی، حزبی و... متوقف میشود و بدل به مطالبات فروخورده و نهایتا اعتراض و خشم میشود"
مصطفی هاشمی طبا موضعی شبیه مرعشی را اتخاذ کرده و می گوید: "وقتی مجلس ما برخاسته از رأی اکثریت مردم نیست و درصد کمی از مردم نمایندگان کنونی را انتخاب کردهاند، خب طبیعی است که مردم احساس نکنند که نمایندگان مطالباتشان را پیگیری میکنند. الان فرض کنید قرار است تغییری در شیوه حکمرانی ایجاد شود؛ در آن صورت باید مجلس حداکثری روی کار آید که تحقق همین موضوع برمیگردد به نوع نگاه شورای نگهبان نسبت به موضوع احراز صلاحیتها".
از این دست مواضع طی هفته ی گذشته در رسانه های اصلاح طلب فراوان دیده شد که همگی به صورت یکپارچه آسمان و ریسمان را در استدلالهایشان به هم بافتند تا بگویند کسانی که این روزها به اغتشاش و آشوب در کشور مشغواند اولا مردمند نه اغتشاشگر! و ثانیا از ناکارآمدی نظام جمهوری اسلامی ناراضی هستند، آنها سعی کردند تا آشوب ها را به نفع جریان سیاسی خود مصادره کرده و اینگونه القا کنند که چون نظام مسیر مسالمتآمیز مدنی از جمله انتخابات آزاد را برای پیگیری حقوق مردم مسدود کرده است ، معترضان با آمدن به کف خیابان میخواهند حرف و خواسته خودشان را مطرح کنند و اگر نظام خودش را اصلاح نکرده و صدای مردم!! را نشنود قصه ی اعتراضات ادامه خواهد داشت.
فعالین سیاسی اصلاحطلب بدون اشاره به نقش دولت متبوع آنها در بروز شرایط فعلی،وجود اعتراضات را عدم انتخابات آزاد و رد صلاحیت کاندیداهای خود می دانند، باید از فعالین اصلاح طلب پرسید اگر انتخابات آزاد نیست چگونه است که اساسا این جریان همیشه در انتخابات ها شرکت می کنند؟ و باز چگونه است که 32 سال از 43 سال عمر انقلاب، این جریان به واسطه ی همین انتخاباتی که آن را غیر آزاد می خوانند قدرت را در دست گرفته است؟ این نارضایتی از معیشت که اصلاح طلبان از آن صحبت می کنند اتفاقا محصول ناکارآمدی سیاست های 32 ساله ی خودشان بر کشور است.
وانگهی چرا سران اصلاح طلب پروژه بزرگ و ترکیبی دشمنان ملت ایران را در حد انتخابات تقلیل می دهند و اساسا نقش آمریکا و همپیمانان عبریـ غربیـ عربی و دنبالهروهای وطنفروش ایرانی آنها را در اعتراضات نادیده می گیرند اگر نگوییم انکار می کنند. چرا اساسا، تفکیکی بین معترضان و آشوبگران نقشآفرین در این ناآرامیها قائل نیستند؟