من چون بعضی مواقع برای سرکشی به داخل بند می‌رفتم بار‌ها شده بود که مشاهده می‌کردم آقای لاجوردی با همین منافقینی که از قضاء ترور موفق هم داشته‌اند، نشسته و مشغول بحث اعتقادی است. ایشان پای ثابت ورزش با زندانیان بود.‌گاه پیش می‌آمد با آن‌ها می‌نشستند و لباس می‌شستند. خیلی‌ها در بحث اعتقادی با ایشان عوض شدند که بعضی از این افراد جزء جانبازان جنگ تحمیلی به شمار می‌آیند. ایجاد کارهای تولیدی، فضا سازی فرح بخش زندان که در این زمینه مجله طنز گل آقا از‌‌ همان زمان واژه هتل اوین را مصطلح کرد و یا طرح اجباری سواد آموزی در داخل زندان‌ها و حتی تکمیل تحصیلات برای زندانیان ابد تا سطح عالی و امکانات دانشگاهی بخشی از خدمات ماندگار ایشان به شمار می‌رود.

شاید ساده زیستی او را در کثرت خصوصیات متعالی ایشان بشود به عنوان بارز‌ترین صفت اخلاقی شهید روشنگری یاد کرد که از حجره بازار تا مسند مدیریت کشوری همیشه با او بود. بار‌ها او را مواخذه می‌کردند که در شأن شما نیست که با دوچرخه رفت و آمد می‌کنید. اما او همیشه پاسخ می‌داد من این‌ها را بی‌شأنی نمی‌دانم، شأن من‌‌ همان بودنِ در بین مردم است. از رنگ تیره بی‌زار بود. گیوه سفید خود را به پا کرده بود و با پیراهن شیری رنگ دو جیب و ساده تولیدشده در اوین، مشغول کار در اتاقش بود که خبر داد از تلویزیون برای مصاحبه آمده‌اند. خودش را آماده می‌کرد که برود اما گفتند لباس شما مناسب تصویر تلویزیونی نیست و تصویر را خراب می‌کند، ولی این مرد خدا با خنده معناداری پاسخ آن‌ها را اینگونه داد که «با مردم صادق باشید، واقعیت را رتوش نکنید».

در ارتباط با مدیریت جهادی شهید لاجوردی کوتاه سخن باید عرض کنم که شهید لاجوردی مجاهدی نستوه بود که جهاد و مجاهده را سرلوحه همه دوران زندگی خود قرار داده بود.

دوران مبارزه، ایشان از هیچ‌گونه مجاهدتی فرو گذار نبودند. در مدیریتهایی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به آن مجاهد
فی‌سبیل الله تفویض شده بود نیز مسئولان بالای نظام وهمکاران شهید لاجوردی در صورتی می‌توانستند هماهنگ و هم پای ایشان کار کنند که کار آن‌ها مورد قبول دادستان انقلاب اسلامی تهران یعنی شهید لاجوردی بود.

لذا در ختم قائله گروه فرقان مدیریت جهادی شهید لاجوردی بود که قاتلان شهید مطهری، شهید قرنی ودیگر شهدای بزرگواری که به دست این گروه منحرف از انقلاب اسلامی وامام بزرگوار گرفته شدند شناسایی، بازجویی وبه سزای اعمال شومشان برساند. شهید لاجوردی تواب واقعی ساخت. روانه جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شدند و حتی، مجاهد فی سبیل الله و شهید راه اسلام شدند.

معمار کبیر دستگاه قضائی جمهوری اسلامی ایران شهید آیت الله دکتر بهشتی با‌شناختی که از مدیریت جهادی آن رادمرد بزرگ یعنی شهید لاجوردی در انقلاب داشت شهید لاجوردی را به همکاری فراخوانده وبازوی توانای شهید آیت الله قدوسی دادستان کل انقلاب جمهوری اسلامی قرار داد. با حکم آن شهید عابد و زاهد یعنی شهید قدوسی شهید لاجوردی، در مقابل گروه‌های منحرف نفاق و کفر ایستاد.

بعضی که توان تحمل این مدیریت جهادی را نداشتند، ایشان را در اواسط سال ۶۳ از مسئولیت دادستانی انقلاب خلع کردند و حتی شهید لاجوردی در زندان اوین در زمان دادستانی خودشان که دادستان انقلاب اسلامی تهران بودند از‌‌ همان منافقینی که دوران حبسشان را طی می‌کردند گروه جهادی درست کردند. برای امور عمرانی زندان اوین آن‌ها را به کار گرفتند و آثارش هنوز وجود دارد.

در انتصاب شهید لاجوردی توسط حضرت آیت الله یزدی به مسئولیت و ریاست سازمان زندان‌های کشور نیز آن بزرگوار مدیریت را جهادگونه انجام دادند. در ساخت وساز زندان‌ها در همه ابعاد، هم از لحاظ ابزارمکانی، ابزار کاری وتربیت زندانیان با آن شیوه نامه زندانبانی اسلامی که نوشتند و ابلاغ کردند به سراسر کشور مدیریت جهادی را محقق کردند وتا پایان مدتی هم که مسئولیت سازمان زندان‌ها را داشتند، تمام هم وغم وحرکت‌های آن مرد در ساختن مدیران جهادی هم متبلور بود. یعنی مدیران کل و همکاران مرکزی خود سازمان زندان‌ها وهمه قسمت‌ها را آن جور تربیت می‌کردند که کسی اصلا نمی‌توانست غیر جهادی مدیریت و کار کند. توصیه می‌کنم مسئولین محترم روش جهاد گونه شهید لاجوردی را در پیش بگیرند که یکی از بارز‌ترین آن، این بود که به فرمانهای مولای خودش حضرت علی بن ابی طالب و مدیریت آن حضرت خوب توجه داشت. از جمله مهمات این مسئله محل کار شهید لاجوردی بود. در اتاق شهید لاجوردی به روی مراجعین هر قشری که می‌خواهد باشد چه مدیران، معاونین، مدیران کل استان‌ها، مسئولین قضائی در زمان مدیریت دادستانی انقلاب اسلامی تهران باز بود و ایشان به نامه ۶۷ امام علی (ع) به اسوه بن عباس والی مکه توجه داشتند که مولا امر فرمودند که لسان به لسان و چهره به چهره به عنوان والی مکه با مردم صحبت بکند.