جامعه

هم نوایی‌هایی که عادت‌های خوب را نهادینه می‌کند

یکی از موضوعاتی که در تربیت خیلی ضروری است، اتفاق نظر و همکاری و تفاهم پدر و مادر و سایر مربیان در برنامه‌های تربیتی و کیفیت اجرای آن‌ها است. اگر پدر و مادر و دیگر کسان که در تربیت کودک دخالت دارند، مانند پدر بزرگ و مادر بزرگ در برنامه‌های تربیتی تفاهم نمایند و در اجرای آن همکاری و تعاون داشته باشند می‌توانند به نتیجه مطلوب برسند و فرزندانی شایسته و ممتاز پرورش دهند، اما اگر یکی از آن‌ها به تربیت بی‌اعتنا باشد و یا آن‌ها در برنامه‌های تربیتی اختلاف سلیقه داشته باشند به نتیجه مطلوب نخواهند رسید. زیرا در تربیت قاطعیت لازم است.
ابوذر قاسمی- یکی از موضوعاتی که در تربیت خیلی ضروری است، اتفاق نظر و همکاری و تفاهم پدر و مادر و سایر مریبان در برنامه های تربیتی و کیفیت اجرای آنها است. تربیت کودک امر بسیار ظریف ودقیقی است که صدها نکته باریکتر از مو دارد. مربی با روان کودک سر وکار دارد و بدون اطلاعات روانی علمی و تجربی نمیتواند به خوبی انجام وظیفه کند. جهان کودک جهان دیگر و افکار او افکار خاصی است.

او اندیشههایی دارد که با تفکر بزرگها قابل مقایسه نیست. کودک روح بسیار ظریف وحساسی دارد که از هر نقشی خالی و برای هر تربیتی آماده است. کودک، انسان کوچکی است که هنوز شکل ثابتی نگرفته و برای قبول هر شکل صلاحیت دارد، مربی کودک باید انسانشناس و به ویژه کودکشناس باشد و رمزهای تربیت را بداند، به کمالات و نقایص انسانی واقف باشد و احساس مسئولیت کرده و به کار خویش علاقمند باشد صبر و حوصله و پشت کار داشته باشد و از مشکلات    نهراسد.

توصیههای او باید برای همه کس قابل عمل باشد چرا که هر کودکی از لحاظ ساختمان جسمانی و قوای عقلانی خلقت ویژهای دارد و باید نوع تربیت او با ساختمان جسمانی و قوای عقلانی و شرایط محیطی او مناسب باشد. بنابراین پدر و مادر باید شرایط ویژه هر کودکی را بررسی کنند و با توجه به آن در صدد تربیت او بر آیند در غیر این صورت ممکن است کوششهای آنها به نتیجه مطلوب نرسد.

 

   آموختن روش تعلیم و تربیت کودک، پیش از پدر شدن و مادر شدن

مرد و زن پیش از پدر و مادر شدن باید روش تعلیم و تربیت کودک را بیاموزند، زیرا دوران تربیت کودک از آغاز ولادت بلکه قبل از آن شروع میشود. در این دوران حساس است که طبیعت لطیف و حساس کودک شکل میگیرد و اخلاق، رفتار، عادتها و حتی افکار او پایه گذاری میشود.

درست نیست که پدر و مادر از این دوران حساس غفلت نمایند و تعلیم و تربیت را به زمان بعد موکول سازند یعنی تعلیم و تربیت را از هنگامی آغاز کنند که کودک تقریبا شکل گرفته و به اخلاق و رفتار خوب یا بد عادت کرده است، چون تربیتهای ابتدایی به مراتب آسانتر از تغییر عادت ها است.

 تغییر عادت گرچه ناممکن نیست، اما اطلاعات، صبر و حوصله، کاردانی و کوششهای بیش تری را میطلید که برای همه مربیان امکان پذیر نیست. حضرت
علی (ع) فرموده
اند: دشوارترین سیاستها تغییر دادن عادت هاست.

 

  اتفاق نظر پدر و مادر

مرد و زن پیش از پدر و مادر شدن باید، روش تعلیم و تربیت کودک را بیاموزند زیرا در این دوران حساس است که طبیعت لطیف و حساس کودک شکل میگیرد و اخلاق رفتار عادتها و حتی افکار او پایه گذاری میشود.

یکی از موضوعاتی که در تربیت خیلی ضروری است، اتفاق نظر و همکاری و تفاهم پدر و مادر و سایر مربیان در برنامههای تربیتی و کیفیت اجرای آنها است. اگر پدر و مادر و دیگر کسان که در تربیت کودک دخالت دارند، مانند پدر بزرگ و مادر بزرگ در برنامههای تربیتی تفاهم نمایند و در اجرای آن همکاری و تعاون داشته باشند میتوانند به نتیجه مطلوب برسند و فرزندانی شایسته و ممتاز پرورش دهند، اما اگر یکی از آنها به تربیت بیاعتنا باشد و یا آنها در برنامههای تربیتی اختلاف سلیقه داشته باشند به نتیجه مطلوب نخواهند رسید. زیرا در تربیت قاطعیت لازم است.

بچه باید تکلیفش را بداند. وقتی پدر یک چیز بگوید و مادر یا مادر بزرگ چیز دیگر، کودک سرگردان میشود و نمیداند تکلیفش چیست. اگر آنها در اجرای سلیقههای خویش پا فشاری و لج بازی کنند این برنامه نه تنها نتیجه ندارد بلکه بد آموزی هم خواهد داشت.

یکی از موانع بزرگ تربیتی این است که پدر تصمیمی بگیرد و مادر یا مادر بزرگ در این مورد دخالت کنند و خلاف آن را پیشنهاد کنند یا بالعکس. باید مربیان چنان اتفاق و همکاری داشته باشند که کودک آشکارا تکلیف خویش را بفهمد و سرپیچی از آن به مغزش وارد نشود.

گاه پیش میآید که پدر فردی با تربیت و خوش اخلاق و علاقمند به تربیت فرزند است اما مادر فردی بد تربیت یا بالعکس واین مشکلی است که در بسیاری از خانوادهها دیده میشود. بیشتر کودکانی که در چنین خانوادههایی پرورش مییابند تربیت صحیح و شایستهای پیدا نمیکنند زیرا اعمال فرد با تربیت و صالح به وسیله همسر ناصالحش بیاثر و خنثی میگرددو ضد آنها القا میشود که در این صورت تربیت صحیح بسیار دشوار خواهد بود و البته واضح است که این دشواریها باعث سلب مسئولیت نخواهد شد.

در این صورت فرد مودب مسئولیت سنگین تری پیدا میکند و باید درباره تربیت فرزندانش عنایت و توجه بیش تری به عمل آورد. او باید اخلاق و رفتار خودش را کاملا اصلاح نماید و از کودکانش بیشتر مراقبت کند و هرچه بیشتر با آنها مانوس شود. به وسیله کاردانی و خوش رفتاری خود بچهها را مجذوب خویش گرداند و برای آنها بهترین الگو و سرمشق زندگی باشد. با کودکان کاملا تفاهم نماید و خوب و بد و زشت و زیبا را کاملا برایشان توضیح بدهد.

بر اوست که کاری کند تا خود کودک بتواند بین اخلاق و رفتار زشت و زیبا تمییز بدهد و از بدیها متنفر شود. اگر مربی عاقل وبا تدبیر بوده و صبر و حوصله داشته باشد میتواند تا حدی به هدف برسد و جلوی تربیتهای غلط همسرش را بگیرد و از بد آموزیها بکاهد.

بنابر نظر اکثر کارشناسان تربیتی، تنها در خانوادههایی که پدر و مادر از نقطه نظر تربیت کودک همفکرند و خواستها و رفتار خود را نسبت به او موافق میسازند شرایط خوبی برای وضع عادت سلسله اعصاب کودک به وجود میآید. خانوادهای اجتماعی است که در آن خصوصیات اخلاقی کودک شکل میگیرد، در خانوادهای که افرادش رفتار دوستانه دارند کودکان معمولا آرام خوددار و متعادل بار میآیند و بر عکس در خانوادههایی که میان پدر و مادر مباحثات دائمی روی میدهد محیط ناآرامی است که کودکان کج خلق بهانه جو و عصبی میشوند.

 

https://shoma-weekly.ir/aVtpMy