آقای یکی یدونه- در مطب دکتر نشسته بودیم و همه حدود دوساعت بود که منتظر ورود به اتاق دکتر بودیم. حتما متوجه شدید که بی حوصله شده بودیم و جرقه می خواستیم تا همگی آتش بگیریم و داد بزنیم. اما همه گی مثل افراد متمدن تحمل می کردیم تا این که فرد کناری بنده طوری بلند شد که فهمیدم می خواهد منشی را پودر کند. گفت دوساعته این جا نشستیم و شما مدام آزمایشات را می بری داخل. و بعد در عین بی انصافی منشی خسته را ندید گرفت و گفت:«منشی قبل از شما خیلی بهتر بود، کار راه می انداخت.» این بیماری مقایسه در بیش تر ما وجود دارد. برای تحقیر حریف که در این قصه، منشی فلک زده است، از حربه مقایسه استفاده می کنیم.
به شدت هم جواب می دهد و طرف را آن چنان تحقیر می کند که ترجیح می دهد، شغلش را رها کند. البته این بیماری، حاد است و درمانش سخت، اما غیر ممکن نیست! اگر خودمان را با غربی ها مقایسه نکنیم که آن ها همیشه سعی می کنند مقایسه نکنند.