امروزه در نقاط مختلف دنیا، در مقاطع تحصیلی گوناگون، اصول حمایت از کار و سرمایه ملی را به دانشآموزان تعلیم میدهند. این کار به شیوههای جدید از جمله بهصورت بازی یا سرفصلهای درسی طبق اهداف رفتاری خاص اقتصادی به محصلین آموزش داده میشود؛ به این ترتیب با برنامههای مختلف آموزشی کودکان خود را از لحاظ اقتصادی و فرهنگی توانمند بار میآورند. البته این مسئله محدود به آموزش و پرورش نمیشود؛ بلکه والدین نیز میتوانند در رفتارهای خود با فرزندانشان بهگونهای عمل کنند که فرزندانشان اهل تولید و بهرهوری بار بیایند و همچنین به تولیدات داخلی علاقهمند باشند. آموزش و پرورش باید کاری کند که کالای ساخت داخل در نظر دانشآموزان کالایی مطلوب، بادوام و زیبا باشد. آموزش و پرورش و در رأس آن معلمان باید این عقیده غلط عدهای را که مصرف کالای خارجی را نشانه نوعی تشخص و برتری میپندارند، اصلاح کند. دانشآموزان باید یاد بگیرند که مصرف کالای خارجی یعنی وابستگی به بیگانه و مرگ تدریجی اقتصاد و جامعه را در پی خواهد داشت. آموزش و پرورش باید به گونهای برنامهریزی کند تا با افزایش دانش فراگیران، اطلاع او از هویت فرهنگی و منافع ملی افزایش یابد. متأسفانه بسیاری از
لوازمالتحریر دانشآموزان ایرانی از خارج وارد میشود. این به آن معنا است که ایرانی از کودکی میآموزد کالای خارجی استفاده کند.
آموزش و پرورش هم در بخش تولید و هم در بخش مصرف میتواند مؤثر باشد، در بخش تولید باید دانشآموزان را تولیدکننده و نه صرفاً مصرفکننده کالاها بار بیاورند. دانشآموزان امروز بایستی در آینده تبدیل به کارآفرینان و تولیدکنندگانی شوند که کالاهای داخلی را با بالاترین کیفیتهای جهانی بسازند. در زمینه مصرف نیز نقش آموزش و پرورش پررنگ است، دانشآموزان باید اهمیت مصرف کالای داخلی را دریابند. برای فرهنگسازی در این زمینه باید محتوای کتابهای درسی اصلاح شود. عناوین تحقیقاتی، فعالیتهای فوق برنامه مانند بازدید از نمایشگاهها، کارگاهها و کارخانهها و برگزاری مسابقات فرهنگی و هنری و… در راستای حمایت از مصرف کالاهای داخلی و تولید ملی باشد.
دستاندرکاران عرصه تولید، دولت و بهخصوص آموزش و پرورش و مردم یا مصرفکنندگان باید حلقه ارتباطی صمیمی و تعامل پایداری را با یکدیگر داشته باشند. باید از تمامی مزیتهای نسبی کشور عالمانه استفاده شود. طرح این سخن، بر اهمیت مشارکت و همدلی خانوادهها برای توسعه و تقویت محصولات داخلی میافزاید و نقش والدین را بیش از پیش نمایان میکند؛ زیرا اصلاح فرهنگ غلط استفاده از کالای خارجی تنها با نگاه خانوادهها به کالای داخلی امکانپذیر است.
از آنجا که معلمان با طیف وسیعی از نوجوانان و جوانان اجتماع سر و کار دارند، بیشترین میزان تحولات را میتوانند ایجاد کنند. معلمان با آموزشهای صحیح در گفتار و عمل میتوانند بسیار راهگشا باشند. معرفی فرهنگ مصرفی مطلوب، تبلیغ تجارت سالم، آموزش زیانهای معاملات پنهان و قاچاق، تأکید بر مصرف کالاهای داخلی در جهت استقلال اقتصادی که زیربنای استقلال سیاسی محسوب میشود از جمله نمونههایی از این اقدامات است. بدیهی است داشتن روحیه سادهزیستی و قناعت پیشگی که از ملزومات حرفه مقدس معلمی است و پرهیز از تجملگرایی و اسراف از طرف معلمان بهعنوان الگوی عینی بیش از هر چیز میتواند راهگشای نسل جوان باشد.
در معرفی فرهنگ مصرفی مطلوب، معلمان خود ابتدا باید بهعنوان الگو، نمونه رفتارهایی در جهت تأیید گفتار خویش داشته باشند. یکی از اولین شیوهها در این زمینه انتخاب روش ساده و متعادل در زندگی فردی است، معلمان با گفتار و عمل خود الگوی مصرفی مطلوب و مبتنی بر کالای داخلی را معرفی نموده که آموزش این امر سبب کاهش تقاضا برای کالای خارجی خواهد شد؛ زیرا قشر نوجوان و جوان جامعه که در دسترس معلمان هستند یکی از عوامل مهم تغییر و دگرگونی اقتصادی و مصرف مطلوباند.
معلمان ما میتوانند از همان کودکی دانشآموزان را به مصرف کالاهایی که در داخل تولید میشوند تشویق کنند و فواید آن را برای دانشآموزان شرح دهند تا کودکان بدانند که تا چه اندازه میتوانند در توسعه و پیشرفت کشور خود مفید باشند. برانگیختن احساس مسئولیت و عشق به وطن در جهت اعتلای آن در دانشآموزان روش مناسب دیگر است که معلمان با استفاده از آن میتوانند دانشآموزان را به مصرف کالای ایرانی تشویق نمایند.
بهکارگیری آموزههای دینی و ارزشهای مذهبی در الگوی صحیح مصرف مؤثر خواهد بود. باید ابعاد و جوانب آگاهیبخشی نسبتبه مصرف را به دور از شعارزدگی و توجه اغراقآمیز، آهسته ولی پیوسته به دانشآموزان انتقال داد. معیار قراردادن نگاه قرآنی و دینی در مصرف کالاها به شکلگیری این فرهنگ صحیح در دانشآموزان کمک خواهد کرد. باید توجه به مصرف کالای داخلی و اجتناب از پذیرش کالای مصرفی خارج را یک وظیفه مذهبی و ملی بدانیم تا زمینه رفع کامل وابستگی کشورمان را فراهم سازیم.
بایستی از اجرای برنامههای نمادین و شتابزده دوری و اجتناب کرد. آموزش و پرورش باید تولیدکنندگان را بهعنوان پیشتازان عزت و استقلال جامعه معرفی کند و تکریم از کسانی را که در این صحنه تلاش میکنند در محتوای آموزشی مدارس بگنجاند. باید روحیه اعتمادسازی و علاقهمندی به کالای ایرانی در بین دانشآموزان ایجاد شود. لازم است برای معلمان دورههای آموزشی مناسبی در خصوص فرهنگسازی مصرف کالای ایرانی برگزار شود؛ زیرا معلمان بالاترین ظرفیت برای تأثیرگذاری بر دانشآموزان را دارند. همچنین بایستی الگوهای توسعه اقتصادی در جهان را به دانشآموزان معرفی کنیم. ملتهایی که با تلاش و قناعت و سادهزیستی و توجه به تولید کالای داخلی و مصرف آن امروز بهعنوان کشورهای مهم توسعه یافته جهان مطرح شدهاند.