ویژه

نظام سلطه سلیقه‌سازی می‌کند و ذائقه‌ها را تغییر می‌دهد

القای وسوسه، معروف‌کردن منکر، تحقیر معروف‌ها و مجادله جاهلانه منجر به به‌هم‌خوردن تعادل فکری انسان می‌شود. وقتی این تابلو را عرضه می‌کنند انسان اغواشده به‌طور طبیعی بدون اینکه فکر کند به دلیل فراهم‌شدن زمینه‌اش جذب تابلوی بزک و تزیین شده می‌شود، منتهی تحکیم پایه‌اش از جای دیگری صورت گرفته است.
آیه شریفه «وَلَن یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً» و فحوای فرمایش‌های مقام معظم رهبری در چند سخنرانی اخیرشان بر عدم سلطه‌پذیری غرب و نفوذ آن در کشور ما تاکید دارد. مصداق امروزی این آیه و «قاعده نفی سبیل» که از همین آیه برداشت شده چیست؟

انسان مخاطب دو نوع دعوت است، یکی دعوت شیطان و دیگری دعوت پیامبران. تفاوت این دو این است که با توجه به آنچه که قرآن بیان می‌کند دعوت شیطان مبتنی بر اغوا و دعوت پیامبران بر اساس وحی و اقناع است، یعنی در آن عقلانیت به کار رفته و قابل استدلال و از استحکام لازم برخوردار است. دعوت شیطان القای وسوسه، کید، مکر و زینت‌دادن است. قرآن اشاره می‌کند دعوت شیطان زینت‌دادن به منکر و امر به فحشا و منکر است. مجادله جاهلانه و ناهنجاری‌های فکری و رفتاری صورت می‌گیرد تا نتیجه‌اش منجر به اغوای طرف شود.

نظام سلطه یک نظام شیطانی است که همین کار را می‌کند. دارد سلیقه‌سازی می‌کند و ذائقه‌ها را تغییر می‌دهد و بهره‌گرفتن از زور و زر را چاشنی کارش می‌کند تا فرهنگ و عمق خباثتش را تثبیت کند. از چه راهی وارد می‌شود؟ اگر بپذیریم هویت انسان در گرو اندیشه سالم و علمی و انگیزه عملی است، اندیشه علمی داشتن علم نافع و انگیزه عملی هم داشتن عمل صالح است که مقام معظم رهبری هم اشاره فرموده‌اند. هویت انسانی نتیجه انطباق قول و فعل است. هر قدر انسان بیشتر تکامل یابد و از لحاظ مرتبت فکری، عقلی و عملی بالاتر و به معصومین نزدیک‌تر باشد انطباق قول و فعلش بیشتر است. در معصومین(ع) می‌بینیم آنچه که می‌اندیشند همان چیزی است که عمل می‌کنند. نظام سلطه می‌خواهد چه کار کند؟ می‌خواهد در این اندیشه و تفکر انسانی نفوذ کند یا تعبیری که مقام معظم رهبری اشاره فرمودند که قصد نظام سلطه نفوذ به اتاق فکر انسانی است. اتاق فکر انسانی محل شکل‌گیری هویت اصلی انسان، تفکرات و تصمیم‌گیری‌های اوست. خاصیت نظام سلطه این است که با همان روشی که خداوند برای شیطان ذکر می‌کند نفوذ و بدی‌ها را تزیین و بشر را اغوا ‌سازد. نفوذ او به اندیشه است. اگر بتوانند اندیشه‌ها را تغییر بدهند به‌تبع آن رفتارها نیز عوض می‌شوند. اندیشه سالم موجب می‌شود انسان تعادل فکری داشته باشد. اگر در این اتاق فکر تضاد و تناقض‌های زیادی وجود داشته باشد و اصلی‌ها فرعی شوند و باطل معروف شود تعادل فکری به‌هم می‌خورد. در این صورت تعادل رفتاری حاصل می‌شود و ناهنجاری‌های رفتار نشئت‌گرفته از عدم تعادل فکری است. تمام سرمایه‌گذاری‌هایشان درجهت به‌هم‌زدن همین تعادل فکری است. نظام سلطه اتاق فکر انسان را که همه هویتش در آن است نشانه گرفته است.

ایشان در صحبت‌هایشان تاکید بسیاری بر نفوذ فرهنگی دشمن دارند. انواع نفوذها را مهم می‌دانند؛ ولی نفوذ فرهنگی را جدی‌تر از بقیه می‌دانند. علت این امر را چه می‌دانید؟

همان‌طور که حضرت آقا اشاره فرمودند هویت فرهنگی ما همه حیات ماست، هم حیات فردی، هم دینی و هم ملی ما. این هویت فرهنگی از کجا شکل می‌گیرد؟ از تفکر و ذائقه فرهنگی ما. می‌خواهد ما را به کجا ببرد؟ در جنگ نرمی که روی جریان‌سازی تغییر تفکر و به‌هم‌زدن تعادل فکری انسان هست، دشمن به کجا می‌رود؟ سراغ ایمان‌ها، مذهب‌ها و جایی می‌رود که قرار است عزم شود. در واقع پایه‌ها و ارکان یک نظام را متزلزل می‌کند. نقاط قوت را به نقاط ضعف و فرصت‌ها را به تهدید تبدیل و نشانه‌های امید را مخدوش می‌کند و موجب می‌شود یاس در مردم ایجاد شود. با ایجاد ناامیدی اتفاقات جدیدی می‌افتد؛ پویایی جامعه متوقف می‌شود؛ نخبگان بی‌حال می‌شوند، مشارکت مردم کم و این موضوع القا می‌شود که ما به بن‌بست و بحران رسیده‌ایم. پس از آن بین مردم تفرقه ایجاد می‌شود و به این ترتیب امیال و خواسته‌های نظام سلطه در این بستر و فضا شکل می‌گیرد.

در کشورمان عوامل زیادی داریم که دلباخته غرب هستند و مشخص شده است بسیاری از آنها از روی همین دلباختگی تبدیل به نفوذی‌های غرب شده‌اند. نگرانی ما از این دست افراد است. مرحله بعدی تبدیل دلباختگان به عوامل نفوذی دشمن چیست؟

همان‌طور که عرض کردم، اینها در واقع اغواشدگان دعوت اولیه یعنی دعوت شیطان هستند، چون نمی‌توانند مسائل را خوب تحلیل کنند و بصیرت لازم را ندارند. آنها فهم درست را از موضوعات ندارند و وسوسه شیطان آنها را به‌دنبال خودش می‌کشاند. درواقع یک آشفتگی درونی دارند که برای تشفی آن متوسل می‌شوند به القائاتی که به آنها می‌شود. این القائات ممکن است فکری باشند که منجر به تغییر رفتار شود و به‌دلیل این استحاله پاداشی را دریافت می‌کنند و به‌تدریج وقتی این آلودگی ایجاد شد بدون اینکه خودشان بدانند، به‌طور غیرمستقیم ابزار تحقق اهداف نظام سلطه می‌شوند، چون بعضی‌هایشان ناآگاهانه عمل می‌کنند. دشمن مستقیم وارد عمل نمی‌شود و ممکن است با ده‌ها واسطه برای اندیشه‌سازی و تغییر ذائقه نفوذ کند و کم‌کم یک اعتقاد شکل می‌گیرد مثل تکفیری‌ها که می‌گویند من می‌کشم، بعد شهید و به پیغمبر(ص) ملحق می‌شوم. کسی که این چنین می‌گوید تفکری پیدا کرده و به او شستشویی داده شده است که با مبانی دینی ما منطبق نیست؛ ولی از تفکرات دینی آن فرد بهره جسته‌ شده است و اغوای شیطان اینجا نمود می‌یابد که هر کسی را به تناسب حال خودش وسوسه می‌کند و همه را با یک ابزار و وسیله نمی‌فریبد. دست از سر هیچ کسی هم برنمی‌دارد و به هیچ‌کس هم رحم نمی‌کند. این امر آرا‌م‌آرام به‌صورت یک عقیده در می‌آید و به این نتیجه می‌رسند که دارند کار درستی را انجام می‌دهند. برخی از کسانی که نفوذی هستند و با دشمن همکاری می‌کنند آگاهانه عمل می‌کنند و جزو برنامه‌ریزان‌اند و بعضی‌هایشان ناآگاهانه اقدام می‌کنند. باید این ناآگاهی را تبدیل به آگاهی کنیم که سرمایه‌گذاری فکری و اندیشه‌ای را می‌طلبد.

علت مخالفت با برندهای غربی هم همین مقابله با نفوذ فرهنگی است؟

در بحث برند برای عرضه یک کالا به‌قدری آن را تزیین، بزک و بزرگ می‌کنند که تابلوی زیبایی را در معرض دید می‌گذارند. این همان کاری است که شیطان انجام می‌دهد. القای وسوسه، معروف‌کردن منکر، تحقیر معروف‌ها و مجادله جاهلانه منجر به به‌هم‌خوردن تعادل فکری انسان می‌شود. وقتی این تابلو را عرضه می‌کنند انسان اغواشده به‌طور طبیعی بدون اینکه فکر کند به دلیل فراهم‌شدن زمینه‌اش جذب تابلوی بزک و تزیین شده می‌شود، منتهی تحکیم پایه‌اش از جای دیگری صورت گرفته است. شکوفایی استعدادهای انسان جزو رسالت‌های پیامبران است. پیامبران دو کار انجام می‌دهند، یکی اصلاح اندیشه‌ها برای ادراک درست و دیگری تعلیم جهت‌یابی و مسیرشناسی است. انتخاب مسیر و تلاش برای اصلاح به کلام الهیِ «یُزَکِّیهِم» یعنی تزکیه و جریان اندیشه «یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَه» برمی‌گردد. اگر جهت‌گیری‌اش درست نباشد، بصیرت لازم را نداشته و مقدمات را طی نکرده باشد در اغواها می‌لغزد و جذب خیلی از تابلوهای زیبایی می‌شود که به‌عنوان برندهای مسموم عرضه می‌شوند. مثل بچه‌ای که هیچ آگاهی ندارد و به سمت غذای مسمومی که با روغن‌ها و ادویه‌های خوشبو تزیین شده است حمله می‌کند غافل از اینکه آنچه تناول خواهد کرد سم و کشنده است.

https://shoma-weekly.ir/Qiy9Fu