برخی از افراد نه اینکه نتوانند، بلکه نمیخواهند ازدواج کنند. از سوی دیگر، در حالی که برخی پدر و مادرها احساس میکنند، ازدواج فرزندانشان به تأخیر افتاده است و از این موضوع نگران هستند، ولی برخی فرزندان آنها احساس میکنند هنوز برای ازدواج زود است و باید به برنامههای دیگر زندگیشان بپردازند.
تأخیر در سن ازدواج پدیدهای جدید است؛ اگر سن ازدواج خودتان و دوستانتان را با سن ازدواج پدر و یا مادرتان و یا پدربزرگ و مادربزرگتان مقایسه کنید، متوجه متأخر بودن این پدیده خواهید شد. اما چرا تأخیر در سن ازدواج رخ داده است؟
مشکلات اقتصادی
یکی از معضلات عمده کشورهای در حال گذار، تورم و رکود ساختاری است. رشد بهداشت و رفاه عمومی، نرخ مرگ و میر را کاهش داده و باعث رشد بالای جمعیت میشود. نرخ رشد جمعیت و پیشرفت نسبی امکانات جمعی، تقاضای کل را افرایش داده و تورم ساختاری ایجاد میکند. جوامعی که در حال گذار بودهاند یا در ابتدای توسعه صنعتیاند، از سن متوسط ازدواج بالایی برخوردارند. برای مثال این پدیده در کشورهای ژاپن، هند، آمریکا و کشورهای غربی مشاهده شده است.
شاید در سطح کلان، عامل اصلی بالا رفتن سن ازدواج ناشی از وجود ساختار اقتصادی در حال گذار در این کشورهاست؛ زیرا همواره در ابتدای دوره رشد صنعت و به دنبال آن امکان آزادی فردی و کاهش حضور والدین در امر ازدواج و پایین بودن سطح زندگی و نیز وجود بیکاری؛ سن متوسط ازدواج بالا میرود
میتوان ایران را نیز در دسته جوامع گذار به حساب آورد، بهطوری که ارزشهای افراد در حال دگرگونی است و ازدواج جایگاه قبلیاش را نزد جوانان نداشته و دیگر به عنوان تنها سبک زندگی پذیرفته شده، یکهتازی نمیکند.
تاثیرات مدرنیته
تأخیر در ازدواج پدیدهای متأخر در جامعه ماست. تحقیقات بیشتر بر روی تأخیر ازدواج دخترها تأکید کردهاند، در صورتی که در کلانشهرهای ایران، سن ازدواج پسرها نیز بالا رفته است. همانطور که اشاره شد، طبق نظریه فایده و سود، جوانان گویا ازدواج کردن در سن پایین و یا مناسب را عملی عقلانی در شرایط کنونی اقتصادی و اجتماعی ارزیابی نمیکنند. آنان سعی میکنند تا مهیا کردن شرایط مناسب مالی، ازدواج را به تأخیر بیندازند.
دختران نیز ازدواج را مانع پیشرفت فردی نظیر تحصیلات و یا اشتغال ارزیابی میکنند و آن را تا به دست آوردن موفقیت نسبی شخصی به تأخیر میاندازند. با توجه به نظریههای مرور شده به نظر میرسد در صورتی که شرایط اقتصادی و اجتماعی بهبود یابد، میانگین سن ازدواج نیز کاهش چشمگیری پیدا کند.
در رابطه با روستاها عنوان شد پسران برای پیشرفت به شهر میروند و دختران از این امکان تحرک اجتماعی به دلایل موانع فرهنگی برخوردار نیستند، اما نکته اینجاست که پسران بعد از این که از نظر مالی، تحصیلی و شغلی در شهر پیشرفت کردند، دیگر حاضر نیستند که با دختران روستا ازدواج کنند و به سمت دختران شهری که شرایط مشابهتری با آنان دارند میروند؛ چنانچه امکان اشتغال و رشد در روستاها فراهم شده و به وضعیت اجتماعی و اقتصادی روستاها رسیدگی شود و یا از شغلهای موجود در روستاها حمایت مالی گردد، تقاضای افراد برای مهاجرت شغلی از روستا به شهر کاهش یافته و درونهمسری در روستا افزایش پیدا میکند.
هنگامی که سن ازدواج به تأخیر میافتد، پدیدهای به نام مضیغه ازدواج رخ میدهد. دراین شرایط ازدواج به شکل یک رقابت تعریف شده و یک موفقیت قلمداد میگردد. بدین صورت که گویا این امکان برای همه افراد مهیا نیست و افرادی که سرمایه مالی، سرمایه فرهنگی، سرمایه اجتماعی و سرمایه جسمانی بیشتری داشته باشند، با توجه به تئوریهای مرور شده، در اولویت برای انتخاب هستند.
حال شرایطی را در نظر بگیرید که به علت وضعیت بد اقتصادی، مضیغه ازدواج پیش آمده است و مهمترین ارزش و معیار انتخاب شدن دختر برای ازدواج در اجتماع زیبایی قلمداد شود. بدین صورت که دختری که زیباتر است، شانس ازدواج بالاتری داشته باشد، اما از طرفی به خاطر محدودیتهای اقتصادی و اجتماعی، همه افراد قادر نیستند تشکیل خانواده بدهند. بدین صورت افراد وارد رقابت زیبایی میشوند، و بازار عملهای جراحی، متخصصان زیبایی پوست، باشگاههای زیبایی اندام و ... داغ میشود؛ چراکه تعریف از زیبایی به شکل خاص و هالیوودی در ذهن افراد نقش بسته است.
تمام نظرات بررسی شده، هر یک به نوعی تأخیر در سن ازدواج را در ایران تبیین میکنند، اما به نظر میرسد نظریههای اقتصادی نظیر سود و فایده، با توجه به شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه و وضعیت اشتغال و درآمد جوانان و همچنین وضعیت مسکن و هزینه بالای اجارهها، بهترین و بیشترین تبیین را در رابطه با تأخیر در سن ازدواج دارند.
لازم به ذکر است که تأخیر در سن ازدواج، میتواند عامل پیدایش آسیبهای اجتماعی و فردی دیگری نظیر افسردگی در جوانان شود. همچنین افسردگی نیز خود میتواند مقدمهای باشد برای روی آوردن جوانان به اعتیاد و الکل و مواد دیگری که حکم آرامبخش را برای آنان داشته باشد.
تغییر ارزشها
در جامعهای که هنوز ازدواج کردن ارزش محسوب میشود، تجرد قطعی برای افراد نوعی داغ ننگ اجتماعی محسوب میشود و فردی که سن بالایی دارد و هنوز مجرد است، هنگامی که به محافل جمعی وارد میشود، افراد به چشم دیگری به او نگاه میکنند. مانند کسی که نقص عضوی دارد و از زندگیاش کامیاب نشده است. از او در مورد ازدواج نکردنش مدام سؤال میکنند و یا برای او دعا و آرزوی متأهل شدن میکنند. در چنین شرایطی فرد ازدواج نکرده از سوی جامعه نوعی داغ ننگ اجتماعی را تجربه میکند و احتمالاینکه دچار انزوا شود، بالا میرود. در واقع افزایش تأخیر در سن ازدواج، به نوعی باعث افزایش انزاوای اجتماعی در جوانان میشود.
یکی دیگر از آثار منفی تأخیر در سن ازدواج، تأثیر بر روی نرخ باروری است؛ هر چه سن ازدواج بالاتر رود، احتمال باروری کاهش پیدا میکند و یا حداقل افراد فقط قادر هستند در بهترین حالت یک فرزند داشته باشند؛ چراکه افزایش سن زن از یک حدی بیشتر، باعث افزایش ریسک در سلامتی مادر و نوزاد خواهد شد و از یک سنی بالاتر، پزشکان باروری را توصیه نمیکنند. در واقع تأخیر در سن ازدواج، در بلندمدت، تأثیر عمیقی بر نرخ رشد جمعیت خواهد گذاشت.
در واقع جهت کاهش سن ازدواج با توجه به مبانی نظری مرورشده، راهکارهای مختلفی وجود دارد. جهت کاهش سن ازدواج در شهرها، افزایش رفاه اقتصادی و آسانتر شدن شرایط اقتصادی ازدواج از قبیل افزایش شغل و کاهش نرخ مسکن میتواند کارساز باشد. همچنین به منظور جلوگیری از بالارفتن سن ازدواج در روستاها و جلوگیری از تجرد قطعی دختران روستایی، ایجاد شغلهای مناسب در روستاها و حمایتهای مالی جهت اشتغالزایی در روستا برای کاهش مهاجرت پسرها، میتواند مؤثر باشد.