جامعه

می شود زیر بار حرف زور نرفت

آقای یکی یدونه- جای شما خالی رفته بودیم خوش بگذرانیم کنار دریاچه! گفتیم یه بستنی هم بزنیم بد نیست. بنابراین رفتیم و به جهت بهداشتیتربودن، بستنی کارخانهای و استاندارد بخریم. سه تا بستنی برداشتیم که قیمت هرکدام 700 تومان بود؛ اما طبق عادت احترام به فروشنده پرسیدیم چقدر میشه؟ گفت سه هزار تومان! گفتم اینها دانهای 700 تومان است میشود 2100 تومان! گفت: «آقا این جا دریاچه است ها!» گفتم تعزیرات هم بیاید همین جواب را میدهی؟ که گفت خوب شما اصلا 2000 تومان بده که من در عین تواضع 2100 تومان تقدیم جنابشان کردم.

این بار رفتیم یک مغازه تا بستنی لیتری بخریم. گفتم چنده؟ گفت7000 تومان! گفتم تا همین چند روز پیش 5000 تومان بود و گفت: «آقا بود تموم شد حال رو بچسب» وقتی رفتیم حال رو بچسبیم، دیدیم بابت آن 1000 تومان بیشتر دادهایم. برگشتم و گفتم آقا روی این نوشته 6000 تومان! و او با حالتی که انگار از ابتدای عمرش تا به حال قیمت بستنی را نشنیده و ندیده بوده گفت: «6000 تومان؟ آخ آخ! بفرما این 1000 تومان شما» و ما هم که الکی مثلا باور کرده بودیم با لبخندی به نشانه پیروزی آن مکان تعزیراتی را ترک فرمودیم.

همه اینها را گفتیم که به خودتان بگیرید و نگویید نمیشود. می شود! فقط باید یقه ماجرا را چسبید و زیر بار حرف زور نرفت!

https://shoma-weekly.ir/vlEiEv