مثلا رفتارهای افراد در ماجرای خوردن از اینگونه است. طرف در خیابان مینشیند و ساندویچ گاز میزند. هر چقدر هم فکر کنیم که چقدر انسان بدبختی است که تنها و بیچاره مجبور است ناهار بخورد، میتواند جایی خلوتتر در این شهر دراندشت بیابد. جالب آنکه قدیمترها این رفتارها نبود. چند سال است که رفتارهایی از نوع «مگه چیه؟» در شهرهای ما رواج پیدا کرده است که این هم یکی از آنها! لااقل طرف، انسانیت هم به خرج نمیدهد که مثلا وقتی دارد بستنی میخورد و کودکی از روبهرویش عبور میکند، آن را مخفی کند که کودک بیچاره دلش نخواهد. البته خوب میدانم در فکرش چه میگذرد: خوب مگه چیه، مامانش براش بخره! حالا بگذریم از همه آن چه در آموزههای اسلام گفتهاند که یکی شان حق خوردن است. یعنی وقتی شما چیزی میخوری دیگر حاضران بر شما حق خوردن پیدا میکنند... بگذریم. چون با چند کلمه دیگر از طرف همین گونه افراد متهم به تندروی میشویم.
جامعه
مگه چیه؟
گاهی رفتارهای برخی را نمیدانیم باید به چه حسابی گذاشت؟ حواس پرتی، بی قید بندی، بیاخلاقی یا..
آقای یکی یدونه- گاهی رفتارهای برخی را نمیدانیم باید به چه حسابی گذاشت؟ حواس پرتی، بی قید بندی، بیاخلاقی یا...؟