جامعه

مهد کودک دینی از رویا تا واقعیت

امروز که جبر زمانه مادر را برای کار به بیرون از خانه کشانده است بخشی از مسئولیت تربیتی فرزندان در سال‌های اولیه زندگی که در آموزه‌های دین اسلام از اهمیت و جایگاه والایی برخوردار است، به مکانی به نام مهدکودک واگذار شده است. یعنی یک قطب دوم تربیتی در جامعه به وجود آمده که مسئولیت نگهداری و تربیت فرزند را در کنار مادر به عهده دارد، بنابراین به‌‌ همان اندازه که انتخاب یک روش تربیتی مناسب برای فرزند اهمیت دارد، انتخاب یک مهدکودک مناسب نیز حیاتی است چراکه آثار صحیح و یا نادرست تربیتی افراد در بزرگسالی خود را با شدت و حدت بیشتر نشان می‌دهد.
اقدس عظیمی- داشتن اولاد سالم و صالح رویای تمام آدمهایی است که میخواهند پدر و مادر بشوند و اصلا به همین خاطر است که بعد از 9 ماه چشم انتظاری و حتی در حین این انتظار، بعضی از والدین تلاش میکنند تا حجم زیادی از کتابهای تربیتی و روانشناسی را مطالعه کنند تا مبادا بعد از آمدن کودکشان و یا در هر مقطعی از دوران زندگی او با مشکلات تربیتی مواجه شوند. البته مطابق شواهد و آمار حساسیت مادران در این مورد بیشتر از پدران است و به دلیل آنکه مادر در ارتباط مستقیم و مداوم و طولانی تری نسبت به پدر با فرزند است او باید خود را موظف به توجه به نکات تربیتی مهم کند تا آرزوی فرزند صالح برای خانواده محقق شود اما نکتهای که در داشتن فرزند صالح اهمیت پیدا میکند رشد فرزند با معنویت است.

امروز که جبر زمانه مادر را برای کار به بیرون از خانه کشانده است بخشی از مسئولیت تربیتی فرزندان در سالهای اولیه زندگی که در آموزههای دین اسلام از اهمیت و جایگاه والایی برخوردار است، به مکانی به نام مهدکودک واگذار شده است. یعنی یک قطب دوم تربیتی در جامعه به وجود آمده که مسئولیت نگهداری و تربیت فرزند را در کنار مادر به عهده دارد، بنابراین به‌‌ همان اندازه که انتخاب یک روش تربیتی مناسب برای فرزند اهمیت دارد، انتخاب یک مهدکودک مناسب نیز حیاتی است چراکه آثار صحیح و یا نادرست تربیتی افراد در بزرگسالی خود را با شدت و حدت بیشتر نشان میدهد.

 بنابراین جامعه دینی ما نیاز به مهدهای کودکی دارد که بتواند بچهها را در‌‌ همان سال اولیه عمرشان با آموزههایی دینی آشنا کند. مهدکودکی که آن را میتوان با صفت مهدکودک اسلامی شناخت و متاسفانه این موضوع چیزی است که تقریبا برای ما درحد یک رویا باقی مانده است و شاید علت اصلی این مسئله نوع نگاه ما به کارکرد مهدهای کودکها به عنوان مکانی باشد که به دلیل اشتغال، والدین ناچارند فرزندان خود را به آنجا بسپارند و به دلیل همین جبر مهدها میتوانند با هر طرز فکر و مدیریتی وجود داشته و فعالیت کنند. شاید به همین دلیل است که امروز در سطح شهرها شاهد فعالیت مهدهایی هستیم که مطابق ادعا و اذعان بسیاری از مادران، هیچ سنخیتی با فرهنگ بومی و دینی ما ندارد. به طور مثال در یکی از مهدهای پایتخت دونوع زبان خارجی به بچهها آموزش داده میشود، ضمن اینکه از آنها میخواهند چندین مدل رقص را یاد گرفته و تمرین کنند! طبیعی است که در این محیط چه بر سر عقاید بچهها میآید، آنها نه تنها با آموزهها وسبک زندگی دینی آشنا نمیشوند بلکه با زندگی غربی آشنا شده و به آن خو میگیرند اما این قضیه زمانی برای کودکان فاجعه آمیز میشود که تربیت مهد با تربیت خانه و خانواده در تضاد باشد و این تناقض تاثیر مستقیم بر شخصیت کودک خواهد گذاشت و حتما اتفاق افتاده که کودک سوالاتی ناشی از این تناقض از والدین پرسیده باشد به طور مثال به خاطر طرز پوشش مربی مهد و مادرش و تفاوتهای آنها با یکدیگر بگوید که شما چرا مثل فلان خاله من در مهد لباس نمیپوشی؟ و زمانی این مسئله به مرز هشدار میرسد که او پاسخی مناسب از والدین دریافت نکند و در فضای متضاد تربیتی سرگردان بماند.

بنابراین باتوجه به نیاز جامعه دینی ما لزوم توجه و سرمایه گذاری بیشتر برای تاسیس مهدهای کودک با معیارهای اسلامی مهم و ضروری است، زیرا از این طریق این گونه مراکز میتوانند در کنار خانوادهها در امر تربیت صحیح فرزندان مشارکت کنند و بخشی از نگرانیهای تربیتی والدین و به خصوص مادر را رفع کنند، البته نکتهای که باید در این جا متذکر شد این است که ما هرگز نباید فراموش کنیم بن مایههای اولیه فرهنگی و اعتقادی لازم برای این مقوله را داشته و نیازی به وضع و دریافت پارهای از مسایل از فرهنگ بیگانه نداریم.

*کارشناس ارشد علوم تربیتی

https://shoma-weekly.ir/eExiUe