ویژه

ملت ایران وادادگی را نمی پسندد

به نظر من الان روابط عادی نمی شود، ولی گشایش هایی دید می آید. باید منتظر باشیم و ببینیم آینده چه می شود
گفتگو: مصطفی حسینی- روبروی دکتر اسدالله بادامچیان نشستم تا از اتفاقی که در سفر رئیس جمهوری به نیویورک افتاد سوال کنیم، از کسی درباره رابطه با آمریکا پرسیدیم که در سال 42 همرزمان شهید اش به دلیل امتیاز ظالمانه کاپیتولاسیون آمریکایی ها نخست وزیر رژیم ستمشاهی را به خاک افکنده بودند.بادامچیان با اعتقاد بر اینکه ملت ایران وادادگی را نمی پسندد در خصوص رابطه با آمریکا می گوید» الان روابط عادی نمیشود، ولی گشایشهایی پدید میآید»

 

 

   نظر شما راجع به سخنرانی و عملکرد دکتر روحانی در نیویورک چه بود؟ سخنرانی وی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد را چگونه دیدید؟

سخنرانی آقای دکتر روحانی به نظرم یکی از پختهترین سخنرانیها بود و وی در مجموع توانست سیاستهای کلی و اصولی ایران اسلامی را تحت منویات ولایت فقیه ، از امام تا مقام معظم رهبری برای دنیا تشریح کند که در دکترین دفاعی ما سلاح هستهای و کشتار جمعی وجود ندارد، چون چنین رویکردی با باورهای بنیادین مذهبی و اخلاقی ما در تعارض است. منافع ملی ما هم ایجاب میکند که هرگونه نگرانی منطقی از مسئله هستهای ایران را مرتفع سازیم، منتهی اعمال حق غنیسازی و سایر حقوق هستهای صلح آمیز ایران اولویت اول ماست.

 وی در برابر آمریکا هم اعلام کرد اگر رهبران آمریکا حقیقتاً عزم سیاسی بر حل مسائل دارند، این رفتارهای جنگطلبانه را باید کنار بگذارند و از این طریق به جایی نمیرسند. اگر آنها از فشار گروههای جنگطلب رهایی یابند، ما میتوانیم در یک چهارچوب منطقی و قانونی برای یافتن راهحل اختلافات به نتایجی برسیم.

 

   این چارچوب چه باید باشد؟ آقای روحانی نیز به این چارچوب اشاره کرده بود.

 این چهارچوب مبتنی بر موضع برابر، احترام متقابل و اصول مسلم شناختهشده بینالمللی است. آقای روحانی گفت که یکی در واشنگتن تهدید نکند و دیگری زیتون بیاورد. صدای واحد و عزم سیاسی صحیح که در عمل نشان داده میشود، میتواند راه را برای مذاکره در جهت حل مسائل و اختلافات باز کند.

به نظر من رئیس جمهور توانست نرمش قهرمانانه را که رهبری فرموده بودند خوب اجرا، نقطهنظرهای مورد نظر ایران را خوب بیان و در مورد مسائل مربوط به پیامرسانی به جهانیان موفق عمل کنند، انصافاً نقاط منفی و تاریک جهان را بهروشنی بیان و در مسائل منطقه مثل سوریه و دیگران هم موضع منطقی و صحیح ایران را تشریح کند.

 

   سفر اخیر آقای روحانی به آمریکا، بار دیگر موضوع رابطه ایران و آمریکا مطرح شده است. با توجه به مبانی مورد قبول استکبار جهانی از یک سو و مبانی مورد قبول جمهوری اسلامی ایران، آیا برقراری این رابطه که پس از پیروزی انقلاب قطع شده، امکانپذیر است؟ آیا ایران نیازی به رابطه با آمریکایی ها دارد؟

ما غیر از اسرائیل، خواهان رابطه احترامآمیز با حفظ حقوق حقه ایران با همه کشورهای جهان هستیم. آمریکا بدیهای بسیاری به ایران کرده است. از جمله، در سال 1341 طرح شش مادهای انقلاب سفید شاه را به او دیکته کرد تا اسلام را براندازد و طرح فریبکارانه اصلاحات ارضی را در ایران اجرا کرد تا دهقان و کشاورز ما دچار مشکلات شود، چون آمریکا که طرفدار سعادت دهقان ایرانی نبود، بلکه به دنبال این هدف بود که کشور از لحاظ تولید محصولات کشاورزی چنان ضعیف شود که برای کمترین نیازش محتاج آنها باشد و هنوز هم که هنوز است، پس از 34 سال که از انقلاب گذشته است ما در این زمینه هم نتوانستهایم همه نیازهای خود را تأمین کنیم. این حداقل جرائمی است که آمریکا در کشور ما مرتکب شده است.

 کودتای 28 مرداد هم که کاملاً مشخص است که بهوسیله آن شاه و دارودستهاش را بر ایران تحمیل کرد و در غارت نفت و معادن ما در کنسرسیوم شریک شد.

 قانون کاپیتولاسیون را بر ایران تحمیل کرد تا تحت لوای آن مستشاران آمریکایی و کارگزاران آنها مصونیت از پیگیری قضایی داشته باشند و یک آمریکایی حتی اگر مرجع تقلید ما را شهید کند یا اسناد این مملکت را ببرد و یا وارد خانه کسی شود و به ناموس او تجاوز کند، پلیس ایران نتواند وی را دستگیر سازد.

 مؤتلفه اسلامی این افتخار را دارد که حسنعلی منصور را از سر راه برداشت و پس از آن آمریکاییها جرأت اجرای این طرح را پیدا نکردند. آمریکا شاه را تقویت و حمایت میکرد. در سالهای 56 و 57 که ملت ما داشت با شاه میجنگید و ظلم و ستم شاه فاجعه سینما رکس آبادان و جمعه خونین 17 شهریور را ایجاد کرد و مردم را به رگبار میبست، آقای کارتر به ایران آمد و گفت «ایران جزیره ثبات است» و از شاه تعریف کرد و گفت: «ما همه نوع حمایتی را از شاه میکنیم». یعنی از دشمن ملت ایران حمایت کرد. تبعید امام به بورسا با نظر آمریکا انجام شد. فرماندار قم به مرحوم حاجآقا مصطفی گفته بود این قضیه کاپیتولاسیون مربوط به آمریکاست و به ما ربطی ندارد و اگر امام موضع بگیرد آنها خشونت به خرج میدهند و هیچ کاری از ما ساخته نیست. امام هم فهمید که این ضعف آمریکاییهاست و موضعگیری آن چنانی کرد و امام را تبعید کردند.          

در دی ماه 57 کارتر به گوادلوپ رفت تا با همدستانش برای ملت ایران تصمیم بگیرد که سلطه و استکبار آمریکا باقی بماند. بعد ژنرال هایزر را به ایران میفرستند که اگر با یک میلیون کشته هم باشد نگذارد انقلاب به پیروزی برسد.با این بدی ها و جنایت ها وقتی هم که انقلاب به پیروزی رسید، ایران رابطهاش را با آمریکا قطع نکرد، بلکه خود آنها رابطه را قطع کردند و باعث و بانی قطع رابطه خود آنها هستند.

مسئله دوم که مانع از برقراری رابطه بین ایران و آمریکاست، سلطهگری آنهاست. آمریکا میخواهد بر ما سلطه داشته باشد و منویاتش را بر ما تحمیل کند و ملت ایران مستقل است و زیر بار هیچ تحمیلی نمیرود.

مسئله سوم این است که آمریکاییها نمیتوانند خود را راضی کنند که در موضع برابر با ایران سر میز مذاکره بنشینند و ایران را یک کشور قوی و مستقل بدانند. آنها ذاتاً مستکبر و معتقدند در مقابل آمریکا هیچکس نباید قد راست کند. این سیاست کلان نظام استـ که اگر آمریکا بر اساس حقوق متقابل و مبانی انسانی، پرهیز از سلطهگری، عدم دخالت در ایران و دادن حقوق حقه ایران که آزاد کردن داراییهای ایران است، حاضر به مذاکره شد، ما هم روی این موضوع فکر میکنیم و تصمیم میگیریم. هر دولتی هم باشد باید این سیاست را اجرا کند ، منتهی با مشی و منش خودش.

پس قطع رابطه به خاطر سیاست های استکباری آمریکا و بدهی ها و خیانت های سران آمریکاست و مقصر اصلی آمریکاییها هستند.

 

   نقش رسانه های داخلی در یادآوری این جنایتهای آمریکا چگونه باید باشد؟

جالب است روشنفکران و اهالی نشریات اصلاحطلب حاضر نیستند به آمریکا بگویند تو مقصری که اشتباهاتش را جبران کند، ولی خیلی علاقمند به برقراری مجدد این رابطه و عاشق سینهچاک آمریکا هستند.

در این چند روزه خیلی مسائل روشن شد. اولاً معلوم شد بهرغم این که اینها تصور میکردند آقای روحانی اصلاحطلب است،او اصلاحطلب نیست. البته از اول هم معلوم بود و آنها هم میدانستند، منتهی الان دیگر کاملاً واضح متوجه شدند.

ثانیاً آمریکاییها و دیگران فهمیدند سیاست ما کاملاً روشن و محکم است و فقط ادبیاتمان فرق میکند، وگرنه در اصول نظام هیچ تغییری پیدا نخواهد شد. بعضی از کشورهای منطقه هم که برایشان این توهم را ایجاد کرده بودند که در ایران تغییر سیاست ایجاد شده است، فهمیدند این حرفها نیست و ایران همچنان بر همان منطق استوار و عقلایی خود ایستاده است. بی.بی.سی و دیگران میگفتند عقبنشینی ایران از مواضع خود و حتی از عنوان نرمش قهرمانانه آقا هم سوءاستفاده میکردند که ایران عقبنشینی کرده است. ولی معلوم شد محکم سر جایمان ایستادهایم و عقبنشینیای در کار نیست. این مسئله هم معلوم شد که برخی اصلاحطلبها در داخل کشور چقدر آدمهای ضعیفالنفسی هستند. روزنامهشان تیتر درشت میزند که: «امشب دیدار اوباما و روحانی» و کف میزند. حتی آن قدر دستپاچه است که فکر نمیکند شاید این اتفاق نیفتد و فردا برایش آبروریزی شود. کما این که نشد و این رئیسجمهور هم حاضر نیست ملاقات کند. جالب است آن یکی مینویسد بله، ملاقات انجام نشده است، ولی شاید وقتی دیگر!

 

   آینده چگونه خواهد شد؟

ملت بزرگ ما، رهبر ما و همه جریانات ارزشگرا و اصولگرای ما و همه کسانی که در این مملکت هستند، از آن پیرمرد و پیرزن روستایی تا فرزندان کوچک ما در مقابل آمریکا وادادگی را نمیپسندند و گروههای لیبرال و روشنفکرمآب به هر عنوانی که میخواهند باشند، روزبهروز با این نوع برخوردها و موضعگیریها موقعیت خود را از دست میدهند.  ما نیز نیازی به آمریکا نداریم. آمریکا همه نوع فشارها را بر ایران تجربه کرده، از قطع روابط، از تحریم، تحریم خود و متحدانش و تحریم جهانی، تهدید به جنگ  و سایر موارد و در همه موارد شکست خورد. برای ملت و کشور ما ایجاد زحمت کرد ولی ملت ایران و رهبری آن، سربلند از همه این تهاجمات بیرون آمده است و حالا آمریکا و عقلای در آمریکا احساس نیاز دارند تغییر روش بدهند و در پی مذاکره با ایران هستند.

 

   به همین دلیل بیانیه کاخ سفید میگوید: «ما درخواست مذاکره با ایران را داشتیم، اما ایران نپذیرفت؟

امروز آمریکاست که درخواست مذاکره دارد. الان هم ایران روی اصول و ارزشها محکم ایستاده است و در هیچ موردی هم عقب نمینشیند. آمریکاییها هم که متوجه این نکته هستند، چون این دولت که چهار سال خواهد ماند و این سیاست هم ادامه دارد. طبیعی است که امروز آمریکا و اروپا نیاز دارند روابطشان را با ایران عادی سازند و از این فرصت استفاده میکنند. آقای رئیسجمهور فرانسه که همدست آمریکاست، آمد و صراحتاً به آقای دکتر روحانی گفت: «ما علاقمند به گسترش روابط اقتصادی با ایران هستیم». دیگران هم همین طور. 1+5 را هم میخواهند به طریقی موضوع را حل کنند. مسئله هستهای هم تمام شده است و ایران امتیاز به آنها نمیدهد و آنها هستند که باید به ایران امتیاز بدهند. ایران دانش هستهای صلح آمیز دارد، نیروگاه هستهای را از روسها تحویل گرفته است و متخصصین ایرانی دارند ادارهاش میکنند، آن هم متخصصین دانش هستهای که چند شهید «رحمه الله علیهم» هم برایش داده شده است.

 

   به نظر می رسد گیرافتادن آمریکا درباتلاق سوریه هم به دستپاچگی آنها در مذاکره با ایران افزوده است؟

در مورد سوریه قطعاً مشخص شد ملت سوریه، این تروریستهای جنایتکار را که سوریه را ویران کردند هرگز نخواهد پذیرفت. اتفاقاً اشتباه بزرگ آمریکاییها این بود که به اینها پول دادند و رسماً هم اعلام کردند ما به اینها پول میدهیم. ملت سوریه حداقل با اسرائیل که همراهی ندارد و از اسرائیل متنفر است. اسرائیل جولان را تخریب کرده است. آیا ملت سوریه به سمت آمریکایی که او را حامی اسرائیل میداند و از این طرف آمریکا دارد به این تروریستها کمک میکند، میرود؟ ملت سوریه میگوید ما در دوران حافظ اسد و بشار اسد داشتیم زندگیمان را میکردیم، مقابل اسرائیل هم ایستاده بودیم، آبرویمان هم در دنیا و منطقه برقرار بود. سوریهایها که ملت مظلوم اردن نیستند که زیر سلطه شاه حسین و دارودستهاش بودند، بلکه میگویند ما سیاست مستقل داریم و از این بابت مفتخریم. آمریکا در اینجا هم کاملاً به بنبست خورده، دست عربستان و بقیه هم که کاملاً رو شده است که اینها برای چند روز بیشتر باقی ماندن حاضرند خون زن، مرد و کودک سوریه را که عرب هم هستند، بریزند، مردم را آواره و این همه مصیبت ایجاد کنند. این هم که آشکار شده است که پس عرب بودن هم برایشان مطرح نیست.

به نظر من آینده بسیار مثبت و مفید خواهد بود، به شرط آن که بر سیاستها و اصول خود همین طور محکم و استوار و در چهارچوب نظرات مقام معظم رهبری بایستیم. من فکر میکنم اینها در آینده یک مقدار نیز کوتاه خواهند آمد. البته انتظار نداریم کاملاً تسلیم شوند و همه اشتباهات خود را جبران کنند. خود اوباما هم گفت این قضیه چندین سال است که وجود دارد و حالا من وزیر امور خارجه خود را مأمور کرده‌‌ام که برود و راهحل صلحآمیزی را برای حل مسائلی که با ایران داریم پیدا کند و این طول میکشد.

 

   حضرت آقا چه ضرورتی را احساس کردند که نرمش قهرمانانه را مطرح کردند؟

به نظر چون آمریکاییها، اروپاییها و کشورهای دنیا از این قضایا به تنگ آمده و خسته شدهاند و آقا از این فرصت بهخوبی استفاده کردند و چرا استفاده نکنیم .

 

   این نرمش قهرمانانه به چه معنایی است؟

همان طور که خود آقا فرمودند یک کشتیگیر گاهی یک نفس میدهد، هم خودش تنفس میگیرد، و هم میدان پیدا میکند تا فن دیگری بزند.

 

   با این سخن مقام معظم رهبری آیا توپ را به زمین آنها انداختهایم؟

اصولاً ایران نمیخواهد توپ بیندازد. هدف ما این است که اگر آنها میخواهند بعضی از مشکلاتشان را با ما حل کنند طبعاً ما هم از حل آن مشکلات بهره میبریم. امروز  اوباما و دارودستهاش میگویند ما ابرقدرت دنیا هستیم. این چه ابرقدرت ذلیلی است که یک شرکت کرهجنوبی یا فلان کشور افریقایی که کشور کوچک و گرفتاری هم هست، اگر بخواهد به ایران جنسی بفروشد، آمریکا میرود و با او مقابله و او را تحریم میکند. آنها هم خیلیهایشان محرمانه با ایران معامله میکنند. این سیاست واقعاً احمقانه، حیثیت آمریکا را به باد داده و ابرقدرتی او را از بین برده است و مردم دنیا به خودشان میگویند این آمریکایی که ادعای ابرقدرتی دارد از ایران میترسد، پس ایران ابرقدرت است. آن تاجر یا شرکت عقلش میرسد چه کار کند که ایران را از خود نرنجاند، چون می یابد که ایران ابرقدرت است و زور آمریکا به او نمیرسد، لذا مخفیانه هم که شده است با ما ارتباط برقرار میکند و جنسش را به ما میفروشد و از ما جنس هم میخرد، حالا به نام دیگری و با قیمت کم و زیاد، اما اصل قضیه که سر جایش هست. مسئله بعد این که اتحادیه اروپا و دیگرانی که با ما تبادلات اقتصادی داشتند، در این سالها ضرر کرده اند و لذا میخواهند این قضیه را حل کنند. عقلای آمریکایی خودشان به این نتیجه رسیدهاند که تحریمهای آمریکا، تحریمهای مضاعف، تحریمهای جهانی و... هیچ اثری بر ایران نگذاشته و به ضرر خودشان تمام شده است و میخواهند این مسئله را حل کنند. اگر خواستند این کار را بکنند، آیا ایران بگوید نکنید؟ این به آن معنا نیست که ما امتیازی میدهیم. ما قصد امتیاز دادن نداریم.

 

   پیشبینی شما چیست؟

پیشبینیام این است که اینها در مواردی که احساس کردهاند دارند ضرر میدهند گشایشهایی را انجام میدهند، بدون این که همین الان بیایند و تحریمها را کاملاً بردارند و یا به این نقطه برسند که بخواهند روابط را عادی کنند. به نظر من الان روابط عادی نمیشود، ولی گشایشهایی پدید میآید . باید منتظر باشیم و ببینیم آینده چه میشود.

https://shoma-weekly.ir/MPPkY7