جامعه

مرز باریک دلسوزی و دخالت

یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌های والدین در نظام خانوادگی جوامع صنعتی شیوه رفتاری و تعامل میان آنها با فرزندانشان است. تصور برخی والدین بر این است که روش‌های تربیتی، نصیحت‌ها و نظراتشان برای فرزندان مهم نیست و در مقابل فرزندان فکر می‌کنند که والدین نظرات‌شان را به آنها تحمیل می‌کنند.
محسن فراهانی- یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌های والدین در نظام خانوادگی جوامع صنعتی شیوه رفتاری و تعامل میان آنها با فرزندانشان است. تصور برخی والدین بر این است که روش‌های تربیتی، نصیحت‌ها و نظراتشان برای فرزندان مهم نیست و در مقابل فرزندان فکر می‌کنند که والدین نظرات‌شان را به آنها تحمیل می‌کنند.
 واقعیت آن است که با بزرگتر شدن فرزندان و رسیدن آنها به سن تصمیم‌ گیری و انتخاب راه سرنوشتشان، این ناخوشنودی‌های فردی و خانوادگی به شکل پررنگ‌ تری در پدیده اجتماعی ازدواج، خودنمایی می‌کند و دخالت‌های والدین در تصمیم‌ گیری‌های فرزندانشان به‌ طور مستقیم بر آینده شغلی و خانوادگی‌شان تأثیرگذار خواهد بود. از دیدگاه جامعه‌شناسی ازدواج پدیده‌ای است که به تناسب جوامع، فرهنگ‌ها و آداب و رسوم مختلف شکل خاص و سبک و سیاق متفاوتی به خود می‌گیرد و دخالت‌ها یا حمایت‌های والدین ممکن است در تصمیم‌گیری صحیح فرزندان هنگام ازدواج و برخورداری از زندگی موفق اجتماعی نقش مهمی را ایفا کند.
به‌طور کلی مقوله ازدواج در تمام جوامع، یک رخداد و عنصر فرهنگی تلقی می‌شود. از این رو ازدواج تابعی است از رسم و رسوم و مسائل فرهنگی جامعه که با تغییر بخش‌هایی از عناصر فرهنگی مثل روابط اجتماعی و شیوه‌های زندگی، شاهد تغییر در سبک‌های انتخاب هستیم.
در جوامع غربی روابط انسان‌ها به شکل خاصی تعریف شده است به این ترتیب که جایگاه دوست نسبت به جایگاه خانواده در مرتبه بالاتری قرار دارد و روابط بین فامیلی در جوامع غربی کمتر است اما پدیده ازدواج در ایران، صرفاً منوط بر ارتباط عاطفی بین زوجین نیست. بنابراین کمک بزرگترها را می‌طلبد چرا که جریانات ناشی از ازدواج، خصوصاً تبعات منفی آن نظیر آسیب اجتماعی طلاق، بار مالی و عاطفی‌اش بیشتر در خانواده‌های زن و مرد تزریق می‌شود.
در نتیجه جوانی که ازدواج می‌کند نمی‌تواند مدعی این باشد که ازدواج تنها در حریم خصوصی او تأثیرگذار است و دیگر افراد حق دخالت در این امر را ندارند. در واقع امروز خانواده‌ها، حق ندارند فرزندشان را اجبار به همسرگزینی کنند ولی حق دارند که در مورد فرد مورد علاقه فرزندشان نظرات خود را بگویند. بنابراین بهتر است جوانان نیز پذیرای این توصیه‌ها باشند.

تربیت نخستین گام همسرگزینی
از دیدگاه روانشناسی، شخصیت فرد، خانواده و بافتی که فرزند در آن رشد پیدا می‌کند و مسائل روانشناختی سه عامل اصلی در مقوله ازدواج محسوب می‌شود.
دکتر محسن سیفی مشاور ازدواج در این خصوص بیان می‌کند: حضور خانواده از ارکان اصلی ازدواج محسوب می‌شود، به این ترتیب که والدین باید آگاهی فرزندان‌شان را در مسیر ازدواج افزایش دهند و این آگاهی‌ها به دوران تربیت کودک بازمی‌گردد. به این معنی که والدین درطول زندگی کودک به او آموزش دهند که مسیرهای مختلف زندگی‌اش را با چه منطقی انتخاب کرده و بپیماید. نه این که صرفاً به محض تصمیم گرفتن فرزندشان برای ازدواج، سعی در آگاه سازی او کنند و شیوه صحیح همسریابی و انتخاب همسر را در مقطع کوتاهی از زمان برای او تشریح کنند. به طور کلی اولین مسئله‌ای که والدین باید نقش و وظیفه خود را به خوبی ایفا کنند آن است که در اجرای شیوه‌های درست تربیتی فرزندانشان تلاش بسیاری داشته باشند.
حجت‌الاسلام جلالی هم دراین خصوص می‌گوید: اسلام وظایفی را بر عهده پدر و مادر قرار داده است که جزو حقوق فرزند است و رعایت آن بر پدر و مادر واجب است. ازجمله این وظایف آن است که والدین فرزندشان را از لحاظ کمالات نفسانی به گونه‌ای رشد و آموزش دهند که در زمان انتخاب‌های مهم زندگی، چون ازدواج، از ملاک‌های صحیح مطابق با چارچوب درست اخلاقی بهره‌گیرد.

اخلاق و نقش مهم آن در همسر گزینی
درواقع تمام مشکلات و مخالفت‌هایی که در زمان ازدواج ناخشنودی فرزند و والدین را به دنبال دارد ناشی از این است که خانواده‌ها، در تربیت فرزندانشان برخی موازین اخلاقی را نادیده گرفته‌اند. بنابراین بهتر است، قبل از این که والدین از نتیجه کارشان درآینده ناخرسند شوند از همان ابتدا پایه‌های تربیتی فرزندشان را محکم‌تر بنا کرده تا در آینده دچار مشکلاتی این چنینی نشوند. زمانی که فرزند بزرگتر شده و به مرحله انتخاب و ازدواج رسیده است والدین موظفند که در شناخت صحیح، اولویت‌بندی و ارزش‌گذاری ملاک‌ها، فرزندشان را یاری کنند.
وی در این باره می‌گوید: فرزند نسبت به شروع یک زندگی مشترک هیچگونه تجربه‌ای ندارد و باید توجه داشت که این کمک کردن والدین نباید جنبه دستوری بگیرد، بلکه والدین باید به این ترتیب فرزند خود را حمایت و همراهی کنند. درواقع والدین باید فرزندشان را از لحاظ فکری و روانی آماده سازند و موقعیتی را فراهم کنند که او بتواند نسبت به زندگی آینده‌اش به طور آزادانه، تصمیم بگیرد. در بحث ازدواج معمولاً والدین سعی می‌کنند فرزند را به خودشان نزدیک کرده و در مقابل جوانان نیز به دنبال فردیت و منطق شخصی هستند.
دکتر سیفی، در این رابطه اضافه می‌کند: مسئله صمیمیت و فردیت موضوع مهمی است که در جریان خانواده و جوان باید به آن اشاره کرد.
 افراد بخصوص جوانان در سنین ازدواج معمولاً در دوراهی قرار می‌گیرند که بین ارتباط خانوادگی و نظر فردی‌شان کدامیک را انتخاب کنند. با توجه به ویژگی جامعه شناختی و روانشناختی خانواده‌های ایرانی، مشکل معمول این است که خانواده‌ها به صمیمیت بیشتر از فردیت اهمیت می‌دهند و سعی می‌کنند که وقایع را براساس ساختار خانوادگی حل و فصل کنند. در این بین این مسئله مطرح می‌شود که والدین باید منطق شخصی فرزندشان را بپذیرند و از آن جایی که خودشان هم دوران جوانی را گذرانده‌اند، پس بهتر است به این رفتارها و منطق جوانان احترام بگذارند، درواقع خانواده‌ها باید با جوانانشان همدلی کنند و متأسفانه حلقه مفقوده در خانواده‌های ایرانی همدلی بین دو نسل است. یک مثل معروف می‌گوید اگرمی‌خواهید احساس کسی را موقع راه ‌رفتن او حس کنید، کفش‌هایش را بپوشید و چندقدمی راه بروید. براین اساس خانواده‌ها باید از زاویه دید فرزندشان به مسئله ازدواج آنها نگاه کنند و نه صرفاً براساس تجربیات خود.
آنها باید توجه داشته باشند که هیچ گاه نظراتشان را به فرزندشان تحمیل نکنند. ضعف بزرگ والدین ایرانی در مسئله ازدواج این است که آنها به ندرت با فرزندشان یک گفت‌وگوی سالم و پایا دارند. به عقیده جامعه‌شناسان این گونه ضعف‌ها باید از طریق فرهنگ غالب جامعه، رسانه‌ها و مراکز آموزشی کمرنگ‌ تر شود.

از نیاز والدین تا نیاز فرزندان
باید افزود که یکی از نیازهای عاطفی و روانی والدین این است که بتوانند در زندگی فرزندانشان نقش‌هایی را ایفا کنند و در حل مسائل آنها شریک باشند. این مسئله زمانی اهمیت پیدا می کند که فاصله شناختی و اجتماعی والدین و فرزندان براساس منطقی درست مدیریت و کنترل شود.
 با بزرگ شدن فرزندان و تشکیل خانواده توسط آنان تغییراتی اساسی در زندگی والدین پدید می‌آید. با رشد فرزندان و پذیرش مسئولیت‌ها، والدین احساس می‌کنند که نیاز فرزندانشان به پدر و مادر کمتر شده است. بنابراین یکی از مهم‌ترین وظایف والدین کمک کردن به فرزندان و حمایت از آنان است.
 گاهی اوقات نیازهای کودکان به سادگی برآورده می‌شود اما در بعضی مواقع فرزندان دچار مشکلاتی می‌شوند که به خاطر شرم و احساس گناه از بیان آنها به والدینشان خودداری می‌کنند. به طور کلی حمایت‌های والدین از فرزندانشان در مواقع همسرگزینی باید به گونه‌ای اعمال شود که رنگ مداخله‌ جویانه به خود نگیرد و منجر به شکل‌گیری روابط عاطفی مستحکم همراه با بار احساسی مثبت شود وگرنه ممکن است با واکنش غیرمنطقی فرزندان و تضاد با آنها همراه شوند و در نتیجه سرمایه اجتماعی خانواده تخریب شود.
دکتر محسن سیفی می افزاید: در مرحله انتخاب همسر، والدین نباید از خودشان کنترل‌ گری بی‌حد و مرز نشان دهند زیرا جوانان در این سنین، فردیت، استقلال و خودمختاری شخصی برایشان بسیار مهم است و به طور طبیعی جوانان در مقابل این کنترل‌گری‌های بیش از حد والدین بویژه در مرحله ازدواج مقاومت نشان می‌دهند. در این مواقع که والدین احساس می‌کنند رفتار فرزندانشان نوعی خودمختاری صرف است.
 در مقابل فرزندان هم در برابر این برخوردهای والدینشان مقاومت کرده و مخالفت خود را به وضوح ابراز می‌کنند. بنابراین روانشناسان برای حل این بحران توصیه می‌کنند فرد سومی که مورد قبول والدین و جوان است برای انتخاب همسر آنها وارد عمل شود. همچنین مشاوره و آموزش‌های پیش از ازدواج در انتخاب بهترین گزینه تأثیرگذارتر خواهد بود.

تحقیق کامل یک تجربه موفق
حجت‌الاسلام والمسلمین جلالی نیز تاکید می کند: بنابر توصیه‌های دینی و اسلامی والدین باید درخصوص شخص مورد علاقه فرزندشان تحقیقاتی را به عمل آورند تا با شخصیت حقیقی، خانوادگی، فکری و عاطفی فرد مورد علاقه فرزندشان بهتر آشنا شوند و با این کار از انتخاب متزلزل جوانان جلوگیری کنند. در این مرحله والدین می‌بایست اطلاعات به دست آمده از تحقیقات را در اختیار فرزندشان قرار دهند تا او تصمیم نهایی خود را بگیرد و اگر فرزند در تصمیم‌گیری آزادانه‌اش دچار اشتباه شد، والدین بهتر است تنها او را ارشاد کنند و از تحمیل عقاید خودداری کنند.
نکته ای که نباید از آن غافل شد این است که در اغلب خانواده‌های ایرانی معمولاً کارکردها و نقش‌ها، از قبل تعریف شده است، مردها نقش نان‌آور خانواده و زن‌ها نقش تربیت فرزندان را برعهده دارند. اما امروزه ازدواج یک رابطه عاطفی بین زن و مرد است، برای اینکه زندگی کامل‌تری داشته باشند و عشق و محبت را به پای یکدیگر بریزند و یقیناً چنین تفکری ارزشمندتر و به طبع مشکلاتش هم متفاوت‌تر است.
همچنین والدین می‌بایست این نکته را در نظر بگیرند که فرزندشان بهتر است با کسی ازدواج کند که به او علاقه دارد. به همین دلیل دوران آشنایی پیش از ازدواج، با رعایت نکات شرعی برای شناخت بیشتر و شروع یک زندگی سالم و آگاهانه کمک‌کننده است. در مجموع زندگی سالم و بی‌دغدغه جوانان مشروط بر آن است که والدین و فرزندان در شرایطی آرام، رفتار و عکس‌العملی ایده‌آل را نشان دهند تا بهترین انتخاب شکل گیرد.

https://shoma-weekly.ir/9wLHwI