در سال 94، در نیمه دهه پیشرفت و عدالت هستیم. دولتهای نهم و دهم شعار عدالت سر داده و پرچم عدالت را به دست گرفته بودند. اولین سئوالم این است که چقدر توانستند عدالت را اجرا کنند و تا چه حد در این امر موفق بودند؟
عدالت مجسمه نیست که در معرض عموم قرار بدهیم، بلکه باید با انضباط به دست بیاید، انضباطی که دولت نهم و دهم میبایست برقرار میکرد تا در سایه آن مردم به حداقلهای زندگیشان برسند که متأسفانه برقرار نکرد. قانونگذار میبایست قانونی را وضع میکرد که موجب رونق کار شود و مردم در سایه کار با کرامت انسانی که برایشان به وجود میآید بتوانند درآمدی داشته باشند، بدون اینکه دستشان دراز باشد، ولی چنین نشد. البته درست است در نظام ما کمیته امداد، بهزیستی و خیریههای مختلف وجود دارد، ولی این خیلی فرق میکند با اینکه در جامعهای کار را نهادینه کنیم که همه افراد از قِبَل کار و تولیدشان منتفع شوند و به حداقلی برسند تا بخشی از عدالتی که برای پابرهنههای جامعه هست تأمین شود که متأسفانه نه تنها اتفاق نیفتاد، بلکه برعکس آن انجام شد. مثلاً در باره یارانهها مجلس باید 30 درصد از امکاناتی را که حاصل میشد به تولید میداد. تولید به معنی این نبود که یک تولیدکننده آن را دریافت کند، بلکه باید تولید رونق مییافت. بهجای اینکه اشتغال را در مملکتمان ایجاد کنیم، بازاری را در کشورمان باز کردیم که صدها شغل برای بیگانگان ایجاد شد، در صورتی که کارگرها و مردممان بیکار شدند و این نهایت بیعدالتی است. متأسفانه هم دولت نهم، هم دولت دهم و هم ادامه آن در دولت یازدهم این قضیه را رعایت نکردند. البته پس از فرمایشهای مقام معظم رهبری، این روزها صحبتش هست که به تولید بپردازند، ولی امروز سهمی را که مربوط به تولید میشود و تولید بتواند نوعی کرامت انسانی را تأمین کند، پرداخت نشده و همین بیعدالتی است. عدالت چیزی نیست که تزریق کنیم.
بیکاری معضلی است که از قِبَل واردات پیش آمد. باید جوری تنظیم میکردیم که مردممان کار و کالاهای مورد نیازشان را تولید کنند. از طرفی مملکتی بودیم که همیشه از فروش نفت خام امورمان را میگذراندیم تا موقعی که امکانات مطلوب بود دولتها استفاده کردند و بودجه را از طریق درآمد نفت بستند. مقام معظم رهبری مکرر تأکید فرمودند باید وابستگی ما به نفت کم شود، اما این اتفاق نیفتاد. اوجش در دولتهای نهم و دهم بود که طبق آمار و ارقام کشور، بالای 50 درصد درآمد نفتی در این هشت سال از ابتدای نظام تاکنون کسب شده است. اگر 500 میلیارد دلار را در کارهای اساسی و زیربنایی مملکت مصرف کرده، تولید را سامان داده و امکانات را به صورتی فراهم آورده بودیم که بیکارها کار میکردند، عدالتی بود که به صورت عام عاید مردم میشد. بزرگترین بیعدالتی این بود که دولت قانون را اجرا نکرد، دستگاه قضایی و دستگاه نظارتیمان ـ مجلس ـ هم به این قضیه توجه نکردند، لذا میشود گفت بخشی از تقصیرها و بیعدالتیها به گردن قوای سهگانه کشور در این مقطع طلایی بود. امیدواریم دقت و توجه بیشتری کنند. برای گسترش عدالت راهی جز اجرای دقیق قانون نداریم. مقام معظم رهبری که بالاترین مرجع کشور هستند مکرراً راجع به اصل 44 فرمودهاند. اگر اصل 44 را از سال 86 واقعاً پیاده کرده و کار و بنگاههای اقتصادی را سامان داده بودند، شاید امروز بخش عمده بیکاری ما ـ که کار به مردم سپرده شده بود ـ حل میشد و این عین عدالت است. از آن طرف بودجهمان از طریق مالیات و امثالهم تأمین میشد. اکثر این بنگاههای اقتصادی اعلان ضرر میکنند و بخشی از امکانات نظام به دلیل سوء مدیریت و دولتی بودن بنگاههای اقتصادی از بین میرود. این امکانات هدر رفته میتوانست بین همه مردم، خصوصاً اقشار ضعیف جامعه تقسیم و عدالت برقرار شود. متأسفانه هر دولتی که آمده در باره اصل 44 کم که نکرده باز هم اضافه کرده است. در دولت یازدهم شاهد این هستیم پروژهها یکی پس از دیگری افتتاح میشود و اکثرشان هم دست دولت است. در صورتی که گسترش عدالت، یعنی کار را به مردم بدهیم و مردم بتوانند کار را به دست بگیرند و همگی کار کنند و محتاج نباشند. در این باره به کرّار مقام معظم رهبری تذکر دادهاند.
مبارزه با فساد برای بسط عدالت است. فساد باعث میشود امکانات نظام که عامه مردم باید از آن استفاده کنند بلعیده شود. از سال 1380 تاکنون، طی این چهارده سال هیچ کاری در این زمینه انجام نشده و هر کسی که به هر صورتی کمترین امکانات نظام را برای منافع شخصیاش استفاده کرده است، به بیعدالتی دامن زده است و قابل قبول نیست، ولی در جامعه هر روز شاهد این نوع مسائل هستیم. امیدواریم مسئولین به صورت کلان به این قضیه بنگرند.
نظر شما به عنوان کارشناس اقتصادی، این است که عدالت را فقط از زاویه اقتصادی باید دید؟
بخش اقتصادی، یکی از زمینههای بسط عدالت است. اگر از طریق تربیت اسلامی مردم را با ارزشهای اسلامی و انقلاب آشنا و این ارزشها را در آنها نهادینه کنیم، بسیاری از مشکلاتمان حل میشود. الان خیلی از متدینین ما در مضیقه هستند، چون دیگر امکان تردد آنها نیست. علتش هم این است که فضاها را ناامن کردهایم. این قضیه نوعی بیعدالتی اجتماعی است. باید در سایه مسائل اسلامی و مذهبی بتوانیم جامعه امن درست کنیم تا همه بتوانند در رشد و پیشرفت آن سهم داشته باشند و این میشود بسط عدالت اجتماعی.
رهبر انقلاب در باره الگوی پیشرفت فرمودهاند که این الگو در هر کشوری باید ضامن استقلال آن کشور باشد و در کشور ما باید به عنوان یک شاخص محسوب شود. اگر با این شاخص عملکرد دولت فعلی را ارزیابی کنیم، به چه میرسیم؟
یکی از موارد قابل تمجید در دولت یازدهم بهداشت و شاید بیشتر آبروی این دولت به همین دلیل است. امیدواریم همانطور که بهداشت تا حدودی دارد خوب عمل میکند، همه امکانات نظام در جهتی هزینه شوند که عامه مردم از آن منتفع شوند و عدالت جامعه اسلامی الگویی برای دنیای اسلام باشد.
یکی از نکات، استفاده از امکانات داخلی است که میتوان در دو بعد بررسی کرد؛ اول بها دادن به کار است. دیگر اینکه هرچه میزان وارداتمان بیشتر باشد، وابستگیمان به خارج بیشتر میشود و امنیتمان به خطر میافتد. البته صحبتها میتوانند اثرگذار باشند. ممکن است فکر کنیم بیگانگان برای تسلط بر ما قدرت دارند، در صورتی که خداوند هیچوقت تسلط بیگانگان را بر مسلمانان قرار نداده است. سست ایمانی باعث میشود امنیتمان قدری به خطر بیفتد. مسئولین ما میبایست بیشتر به مردم و امکانات داخلی توجه و بدانها تکیه کنند و همین امر موجب امنیت ما خواهد شد.
چرا پیشرفت و عدالت با جهانی شدن با توجه به معنایی که مقام معظم رهبری فرمودهاند که تبدیل شدن به پیچ و مهره برای ماشین سرمایهداری غرب است، منافات دارد؟
اسلام به انسانها شخصیت و بهای الهی میدهد، در حالی که نگرش سرمایهداری انسانها را تبدیل به ماشین میکند. بدیهی است اسلام به انسان به عنوان یک ابزار نگاه نمیکند، بلکه انسان در سایه الهی فعالیت، پیشرفت و رشد میکند. نمیتوانیم مثل خیلی از کشورها باشیم که برای رسیدن به اهدافشان هر نوع خسارتی را به دیگران میزنند. امروز امریکا و استکبار برای آنکه بتوانند به منافعشان برسند، دست به هر نوع آدمکشی و نسلکشی میزنند و امکانات یک مملکت را از بین میبرند، مانند آنچه که الان دارد در یمن اتفاق میافتد. چنین چیزی اصلاً در دکترین ما وجود ندارد. ما میخواهیم دنیا در سایه امنیت باشد و همه مردم از امنیت برخوردار باشند، حتی نمیگوییم مسلمانها. اصلاً تجاوز به حقوق انسانها در نظام ما ممنوع است، ولی دنیا کاری به این کارها ندارد، بلکه میگوید ماشین من و مملکتم باید بچرخد، اگر در این جهت لازم باشد به دنیا سلاحهای مرگبار هم بدهم، میدهم. اگر قرار باشد از تخریب دنیا به منافعشان برسند، دست به تخریب دنیا میزنند، کما اینکه دارند میزنند. در حالی که ما نمیتوانیم چنین نگاهی داشته باشیم، لذا قضیه ما با کشورهایی که به مسائل انسانی و الهی بیتفاوتاند، خیلی فرق دارد.