به قول آن سخن حکیمانه بچههایمان آن چنان میشوند که هستیم، نه آن که میخواهیم. در خانهای که همه از زیر و بم همدیگر خبر دارند، نمیشود با حرف بچهای را تربیت کرد. در اینجا عمل من مربی است که کار می کند. خدا رحمت کند آیتالله شاهآبادی، استاد حضرت امام(ره) را. ایشان میگوید طبیعت انسان دزد است. طبع انسان خوبی یا بدی را از همنشینش سرقت میکند. اگر همنشینش خوب باشد خوبیهایش را سرقت میکند، اگر بد باشد بدیهایش را میگیرد. به قول مولوی «میرود از سینهها در سینهها/ از ره پنهان صلاح و کینهها».
خوبی و بدی منتظر نمیشود، بدانی یا ندانی، بخواهی یا نخواهی، از همنشینت خوبی یا بدی را میگیری. به قول این عارف بزرگ طبع انسان از همنشینش خوبی یا بدی را میگیرد، آن وقت از پدر و مادرش که دائم با اوست چطور؟ قطعاً میگیرد. برای همین خداوند در قرآن میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ»، ای کسانی که ایمان آوردهاید اول خودتان را حفظ کنید، «وَ أَهْلِیکُمْ» بعد خانوادهتان را. هر کسی میخواهد مربی باشد، اول باید خودش را نگه دارد، بعد دیگری را. من که به این شلی هستم و نمیتوانم خودم را نگه دارم، میخواهم کس دیگری را نگه دارم؟ این که نمیشود.
جلسه وعظ باید از خانواده شروع شود
علامه مجلسی نیم ساعت در هفته خانوادهاش را جمع میکرد و برایشان حرف میزد. دو تا روایت میخواند، دو مسئله شرعی از رساله میگفت و بعد یک روضه میخواند، اما این علامه بزرگواری که نیم ساعت حرف میزد، یک هفته عمل میکرد. با عملش پاکی، صداقت و خوشاخلاقی، یعنی دین را به صورت مجسم نشان میداد و وقتی دو کلمه حرف میزد تا عمق جان بچههایش مینشست و اثر داشت.
خانم مصطفوی، دختر حضرت امام(ره) میگفت: «امام خیلی برای نماز خواندن به ما اصرار نمیکرد، این طور نبود که داد بزند نمازت را بخوان. اگر یک بار اشاره میکرد، بچهها نمازتان را اول وقت بخوانید، برای ما بس بود، چون میدانستیم کسی دارد این حرف را میزند در کل عمرش وقتی زمان نماز اول وقت فرا میرسد، تپش قلب دارد و نمیتواند بنشیند و در مهمترین جلسه کشوری و لشکری هم که باشد آستینهایش را بالا میزند و بلند میشود».
بچه کوچکی در خانه وقتی صدای اذان بلند میشود، میبیند پدر و مادرش بلند میشوند و فضای خانه عوض میشود، اگر تلویزیونی هست خاموش میشود، وضو میگیرند و همه کارها تعطیل میشود، از همان بچگی که عقلش میرسد و اطرافش را میشناسد، میفهمد پدر و مادرش این جوری بودند و میفهمد نماز جدی است و شوخی نیست، اما بچهای که میبیند پدرش اول وقت نشد، آخر وقت بلند میشود وضوی سر هم بندی میگیرد و مهرش را پرت میکند و یک نماز برای رفع تکلیف میخواند، میفهمد نماز شوخی است و میشود با نماز شوخی کرد.
درود خدا بر کسانی که با دین شوخی نمیکنند
اگر دختربچهام میبیند مادرش وقتی پنج دقیقه یا حتی کمتر میخواهد به کوچه برود مراقب است محجبه برود، چادر، لباس و جورابش چگونه باشد، میفهمد حجاب جدی است، ولی وقتی میوهفروش یا سبزیفروشی دم در آمده است و مادرش که بلوز آستین کوتاه پوشیده است چادر نازکی روی سرش میاندازد و میرود که وقتی باد بزند چادر کنار میرود و تمام بدنش معلوم میشود، دختربچه میفهمد حجاب شوخی است و میشود با آن شوخی کرد.
درود خدا بر کسانی که با دین شوخی نمیکنند. پدر و مادر برای بچهها حکم مرزبان را دارند. ولیِ متدین دانش آموز برای او و مربی برای متربیاش حکم مرزبان را دارد. درود خدا بر این مرزبانان که ایستادهاند، کوتاه نمیآیند و جا خالی نمیدهند که رد شود.
خانههای پرنور کدامند؟
پیغمبر(ص) فرمود دومین کاری که پدر و مادر برای حفظ خانوادهشان باید بکنند این است: «وَ ذَکِّرُوا بِهِ أهْلِیکُم»، بچههایتان را متذکر به خدا بار بیاورید. نه این که یک تسبیح دست بچهها بدهید که بنشینند ذکر بگویند. مقصود پیغمبر(ص) این است که فضای خانه، مدرسه و جایی که قرار است تربیت در آن صورت بگیرد، فضای یاد خدا باشد، فضای غفلت نباشد و هر چیز غفلتزا باید کنار برود. فضای خانه طوری باشد که وقتی مجلس عروسی، عقد یا جشنی قرار است در آن برپا شود، کسی جرأت گناه نکند.
مثلاً خانه فلانی و اختلاط محرم و نامحرم؟! خانه فلانی و موسیقیهای آن چنانی؟! خانه فلانی و اسراف و ریخت و پاش؟! فضای چنین خانهای که جرأت گناه نباشد، فضای یاد خداست. روایت بسیار زیبایی هست که وقتی در شب آسمان را میبینید، بعضی ستارهها پر نور، برخی کم نور و بعضی تاریکاند و به چشم ما نمیآیند، ملکوتیها هم وقتی زمین را میبینند، بعضی خانهها پر نور، برخی کم نور و بعضیها تاریکاند و اصلاً به چشم ملائکه نمیآیند که وقتی احیاناً بلایی بر آنها نازل شد برایشان دعا کنند، ولی خانههایی که نور دارند، خانههایی هستند که به چشم ملائکه میآیند و برایشان دعا میکنند.
حافظ به همین نکته اشاره میکند: «دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای/ فرشتهات به دو دست دعا نگه دارد». خانههایی که نور دارند و به چشم ملائکه میآیند فضای ذکر و یاد خدا دارند و فضای غفلت نیستند. در کشور شیعه خیلی باید بر این نکته تأکید کرد. خانههایی هستند که فضای غفلتاند، نظیر ماهوارههایی که شبکههای متعددش باز هستند، آیا چنین خانهای فضای ذکر است یا غفلت؟
بدون تردید فضای غفلت است. الان به صورتی است که غفلتها به شکلهای مختلف دارند به این دنیا وارد میشوند. به همین دلیل اگر متدینین بعد از مدتی مراقب خودشان نباشند، خود را شارژ نکنند و جلوی غفلتها را نگیرند، میبینند حالاتشان عوض شده است، دیگر حال دعا، مناجات، اشک، سوز، حضور قلب و زیارت ندارند. دیگر کم کم حالی نیست سحر بلند شوند. چه اتفاقی افتاده است؟ این به خاطر فضاست که یا فضای ذکر و یاد خداست یا فضای غفلت. برای همین پیغمبر(ص) میفرماید: «وَ ذَکِّرُوا بِهِ أهْلِیکُم»، فضا را فضای ذکر کنید. فضاسازی بسیار مهم است. همهاش حرف نیست، فضاست.