برخی هزینهها و مخارج اضافی و نابجا روی دوش بسیاری از خانوادهها سنگینی میکند و تحمیل این هزینهها میتواند از جانب هر یک از اعضای خانواده باشد. از سوی دیگر صرفهجویی و توجه تک تک افراد خانواده در بهبود وضعیت اقتصادی این مجموعه تأثیر بسزایی دارد.

میثاق بدیعی مقدم- برخی هزینهها و مخارج اضافی و نابجا روی دوش بسیاری از خانوادهها سنگینی میکند و تحمیل این هزینهها میتواند از جانب هر یک از اعضای خانواده باشد. از سوی دیگر صرفهجویی و توجه تک تک افراد خانواده در بهبود وضعیت اقتصادی این مجموعه تأثیر بسزایی دارد.
مخارج اضافی و نابجای خانوادهها را میتوان در ابعاد و زمینههای مختلف جست و جو کرد؛ از جمله خوراک، پوشاک، حمل و نقل، انرژی و مبلمان. این هزینههای اضافه گاه آنقدر زیاد میشود که شکل «ریخت و پاش» به خود میگیرد و این مسئله اگر گریبانگیر خانوادههایی با سطح درآمد متوسط و یا پایین شود، عواقب جبرانناپذیری را به دنبال دارد.
چگونگی هزینه کردن درآمد در خانوادهها به عوامل مختلفی بستگی دارد. به طور مثال شاید اعضای خانواده با الگو قرار دادن پدر یا مادر، سبک خاصی را برای خرج کردن در پیش بگیرند. در این خانوادهها چنانچه والدین دارای فکر اقتصادی و برنامه ریزی مناسب نباشند و از درآمد و پول خود استفاده بهینه و مطلوب نکنند، معمولاً فرزندان آنها نیز چنین رویهای را در پیش میگیرند و هم در زندگی با پدر و مادر و هم بعدها در زندگی با همسر و فرزندان، یک شیوه نادرست را ادامه خواهند داد.
از طرف دیگر چنانچه پدر و مادر دارای فکر اقتصادی و برنامه ریزی صحیح در هزینههای خود باشند و در تربیت فرزندان خود نیز همین موضوع را به طور غیرمستقیم یا مستقیم به آنها بیاموزند و فرهنگ سازی کنند، این شیوه در کوتاه مدت و بلند مدت به نفع اقتصاد خانواده خواهد بود.
اگر در یک خانواده همه اعضا با مصادیق هزینه ها و مخارج اضافه آشنا باشند و شیوه صحیح هزینه کردن پول را بدانند، در مدت اندکی تأثیرات خوب و مثبت آن آشکار خواهد شد. فرض کنید اعضای یک خانواده چهار یا پنج نفره برای رفت و آمدهای درون شهری و روزانه خود از اتوبوس یا مترو استفاده کنند. قطعاً میزان پسانداز این خانواده در ماه و سال، بسیار بیشتر از آن خانوادهای (با همان سطح درآمد) است که اعضای آن برای سفرهای روزانه و درونشهری از این وسایل نقلیه عمومی استفاده نمیکنند. چرا که خانواده اول بیشتر مسیرها و مسافتها را با پرداخت هزینهای کمتر از 500 تومان طی میکند اما خانواده دوم برای همان مسیر و مسافتها چندین برابرهزینه میکنند. خانواده اول با استفاده از مسیرهای ویژه و بدون ترافیک اتوبوس و مترو، خود را به مقصد میرساند اما خانواده دوم دقایق طولانی در ترافیک سنگین سطح شهر میماند و با دیر رسیدن به محل کار و یا تحصیل متحمل خسارتهایی نیز میشود.
اگر همین موضوع را از نگاه اجتماعی نیز بنگریم، فرهنگ و شیوه خانواده اول میتواند به کاهش آلودگی هوا و ترافیک شهر منجر شود اما فرهنگ و رفتار خانواده دوم، یک بار زاید و اضافه روی دوش شهر است و تأثیرات منفی در آسمان و زمین شهر دارد. این مسئله را میتوان در جنبههای دیگر زندگی خانوادهها نیز مطرح کرد؛ به طور مثال در شیوه هزینه کردن برای مبلمان و وسایل خانه.
برخی خانوادهها بدون توجه به درآمد خود اقدام به خرید وسایل خانه و مبلمان آن میکنند و گاه از روی چشم و همچشمی موجب متحمل شدن هزینههای سنگین به اقتصاد خانواده میشوند. بسیاری از وسایل برقی موجود در آشپزخانهها شاید فقط در سال چند باراستفاده شود و شاید اصلاً و اصلاً استفاده نشود، اما فقط به خاطر اینکه آن وسیله در ویترین آشپزخانه حضور فیزیکی داشته باشد خریداری شده است! در بسیاری از آشپزخانهها چندین وسیله برقی بدون استفاده وجود دارد که اگر هزینه خرید آنها را با هم جمع کنیم، رقم بالایی به دست میآید. البته این موضوع فقط مختص وسایل برقی نیست، بلکه بسیاری از وسایل و ظروف موجود در آشپزخانه بیش از آنکه برای استفاده باشد، حالت تزئینی دارد. به طور مثال یک خانواده با درآمد متوسط، اقدام به خرید یک وسیله یا ظرف گرانقیمت کرده است و به خاطر پولی که بابت خرید آن هزینه کرده، دلش نمیآید که در آن ظرف چیزی بنوشد و یا بخورد! آیا چنین شیوهای منطقی و عقلانی است که ما یک وسیله گرانقیمت را خریداری کنیم فقط برای حضور فیزیکی در آشپزخانه و بعد نگران آن باشیم که مبادا با خوردن و نوشیدن در آن، لطمه یا ضربه یا یک لک در آن ظاهر و وارد شود؟
چگونگی هزینه کردن درآمد در خانوادهها به عوامل مختلفی بستگی دارد. به طور مثال شاید اعضای خانواده با الگو قرار دادن پدر یا مادر، سبک خاصی را برای خرج کردن در پیش بگیرند. در این خانوادهها چنانچه والدین دارای فکر اقتصادی و برنامه ریزی مناسب نباشند و از درآمد و پول خود استفاده بهینه و مطلوب نکنند، معمولاً فرزندان آنها نیز چنین رویهای را در پیش میگیرند و هم در زندگی با پدر و مادر و هم بعدها در زندگی با همسر و فرزندان، یک شیوه نادرست را ادامه خواهند داد.
از طرف دیگر چنانچه پدر و مادر دارای فکر اقتصادی و برنامه ریزی صحیح در هزینههای خود باشند و در تربیت فرزندان خود نیز همین موضوع را به طور غیرمستقیم یا مستقیم به آنها بیاموزند و فرهنگ سازی کنند، این شیوه در کوتاه مدت و بلند مدت به نفع اقتصاد خانواده خواهد بود.
اگر در یک خانواده همه اعضا با مصادیق هزینه ها و مخارج اضافه آشنا باشند و شیوه صحیح هزینه کردن پول را بدانند، در مدت اندکی تأثیرات خوب و مثبت آن آشکار خواهد شد. فرض کنید اعضای یک خانواده چهار یا پنج نفره برای رفت و آمدهای درون شهری و روزانه خود از اتوبوس یا مترو استفاده کنند. قطعاً میزان پسانداز این خانواده در ماه و سال، بسیار بیشتر از آن خانوادهای (با همان سطح درآمد) است که اعضای آن برای سفرهای روزانه و درونشهری از این وسایل نقلیه عمومی استفاده نمیکنند. چرا که خانواده اول بیشتر مسیرها و مسافتها را با پرداخت هزینهای کمتر از 500 تومان طی میکند اما خانواده دوم برای همان مسیر و مسافتها چندین برابرهزینه میکنند. خانواده اول با استفاده از مسیرهای ویژه و بدون ترافیک اتوبوس و مترو، خود را به مقصد میرساند اما خانواده دوم دقایق طولانی در ترافیک سنگین سطح شهر میماند و با دیر رسیدن به محل کار و یا تحصیل متحمل خسارتهایی نیز میشود.
اگر همین موضوع را از نگاه اجتماعی نیز بنگریم، فرهنگ و شیوه خانواده اول میتواند به کاهش آلودگی هوا و ترافیک شهر منجر شود اما فرهنگ و رفتار خانواده دوم، یک بار زاید و اضافه روی دوش شهر است و تأثیرات منفی در آسمان و زمین شهر دارد. این مسئله را میتوان در جنبههای دیگر زندگی خانوادهها نیز مطرح کرد؛ به طور مثال در شیوه هزینه کردن برای مبلمان و وسایل خانه.
برخی خانوادهها بدون توجه به درآمد خود اقدام به خرید وسایل خانه و مبلمان آن میکنند و گاه از روی چشم و همچشمی موجب متحمل شدن هزینههای سنگین به اقتصاد خانواده میشوند. بسیاری از وسایل برقی موجود در آشپزخانهها شاید فقط در سال چند باراستفاده شود و شاید اصلاً و اصلاً استفاده نشود، اما فقط به خاطر اینکه آن وسیله در ویترین آشپزخانه حضور فیزیکی داشته باشد خریداری شده است! در بسیاری از آشپزخانهها چندین وسیله برقی بدون استفاده وجود دارد که اگر هزینه خرید آنها را با هم جمع کنیم، رقم بالایی به دست میآید. البته این موضوع فقط مختص وسایل برقی نیست، بلکه بسیاری از وسایل و ظروف موجود در آشپزخانه بیش از آنکه برای استفاده باشد، حالت تزئینی دارد. به طور مثال یک خانواده با درآمد متوسط، اقدام به خرید یک وسیله یا ظرف گرانقیمت کرده است و به خاطر پولی که بابت خرید آن هزینه کرده، دلش نمیآید که در آن ظرف چیزی بنوشد و یا بخورد! آیا چنین شیوهای منطقی و عقلانی است که ما یک وسیله گرانقیمت را خریداری کنیم فقط برای حضور فیزیکی در آشپزخانه و بعد نگران آن باشیم که مبادا با خوردن و نوشیدن در آن، لطمه یا ضربه یا یک لک در آن ظاهر و وارد شود؟