
ضد انقلاب در هفتم تیر میخواستند به وسیله انفجار و ترور شهید بهشتی و یارانشان به حاکمیت دست یابند. در سال ۸۸ هم عدهای از راههای دیگر میخواستند با اِعمال زور به حاکمیت برسند. در باره اینکه در منطق حضرت امیرالمؤمنین (ع) به زور به حاکمیت رسیدن چگونه بوده است، بفرمایید. خود حضرت تا زمانی که مردم به ایشان التماس نکردند یا به قول حضرت آقا گریه، اصرار و ابرام نکردند، ایشان حاکم نشدند، ولی وقتی حاکم شدند محکم پای این مسئولیت ایستادند. قدری این موضوع را تشریح بفرمایید.
زمامدار اسلامی میخواهد بر دلهای مردم حکومت کند، نه بر جسم آنها. امام هم با انقلاب اسلامی این چنین بود. با اینکه محبوبیت داشت و هر چه را که میفرمود مردم میپذیرفتند، در اولین قدم نظام نوپای اسلامی را به انتخابات و خواست مردم گره زد که مردم در آن انتخابات شرکت و نوع حکومتشان را انتخاب کنند. حضرت امام هم فرمودند: «خود من به جمهوری اسلامی رأی میدهم، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد». مردم هم با بیش از ۹۸ درصد آرا همین را انتخاب کردند. سیره مقام معظم رهبری نیز همین بوده است.
بنابراین نه امیرالمؤمنین (ع) و نه ائمه دیگر و نه در انقلاب اسلامی امام و مقام معظم رهبری هیچگاه دنبال این نبودند که بخواهند با زور بر مردم حکومت کنند، بلکه بر دلها حکومت میکنند و ساز و کار این هم در قانون اساسی و شاکله نظام ما پیشبینی شده است. آنهایی که این قوانین را برنمیتابند و در انتخاباتی که برگزار میشود، نتیجه انتخابات را نمیپذیرند یا فتنهانگیزی میکنند، با اینکه شعار دموکراسی میدهند، ولی در عمل دروغ میگویند، میخواهند به اسم دموکراسی یک نوع دیکتاتوری فردی یا جناحی به وجود بیاورند و به هر شکل ممکن بر حکومت سوار شوند و نظرشان را به مردم تحمیل کنند که این مخالف سیره ائمه اطهار (ع) بهویژه سیره حکومتی پیامبر (ص)، امیرالمؤمنین (ع)، امام، مقام معظم رهبری و قانون اساسی است.
به نظر شما این گروهها نگران هستند که اگر با روشهای مردمسالاری جلو بیایند، مردم آنها را نمیپذیرند؟ اصلاً چرا به این روشها دست میزنند؟
گروههای تروریستی مثل سازمان منافقین و جریانات برانداز دیگری در نظام اسلامی وجود داشتند و همچنین فتنهگران سال ۸۸ در واقع با اقداماتشان نشان دادند که به رأی و خواست مردم هیچ اعتقادی ندارند. عدهایشان با زور ترور و آدمکشی میخواستند علیه نظام کودتا کنند، عدهای با انگ تقلب در انتخابات و برنتابیدن نتیجه انتخابات و نظر اکثریت مردم دنبال این بودند یک دیکتاتوری اقلیتی به وجود بیاورند و نظرشان را تحمیل کنند.
معمولاً خروجی کار و اعتقاد چنین جریاناتی یکی و فقط شیوه کارشان متفاوت است. بعضیها از راه مسلحانه وارد میشوند، عدهای میخواهند با آوردن مردم به کف خیابانها، قانونشکنی و هتک حرمت مقدسات فتنهانگیزی کنند. همه اینها نشان میدهد این افراد و جریانات در مقابل خواست عمومی مردم تمکین نمیکنند و به دنبال ایجاد شکلی از نظام دیکتاتوری هستند که هر انتخاباتی را که آنها از آن بیرون میآیند میپذیرند. در باره انتخاباتی که نتیجهاش غیرآنها باشد، میگویند این انتخابات آزاد نبوده است. منافقین هم این چنین بودند و محبوبیتی نداشتند و میخواستند با زور ترور موانع و مخالفینشان را از سر راه بردارند و وارد جنگ مسلحانه با نظام شدند.
بعضی از افرادی که در فتنهها و «تغلب» میخواستند به حاکمیت برسند محکوم شدند و برخی محکومیتشان را گذراندند و بعضی نگذراندند که برخیهایشان دارند با واسطههایی به حاکمیت برمیگردند و خیلیهایشان هم دوست دارند برگردند. به نظر شما شرایط بازگشت اینها به حاکمیت چیست؟
شعار مقام معظم رهبری از همان زمان فتنه جذب حداکثری بود. عدهای واقعاً در اثر تبلیغات سوء و حجم تبلیغات رسانههای بیگانه این توهم برایشان به وجود آمد که نکند در نتیجه انتخابات دست برده شده باشد. فکر کردند این نزاع حاصل و نتیجه انتخابات است، اما بعد که دیدند جهت شعارها به سمت نفی نظام جمهوری اسلامی، علیه اصل ولایت فقیه، دین و امام حسین (ع) رفت، همانهایی که تا پیش از این به طرفداری از نامزد خاصی به خیابانها میآمدند، در ۹ دی برای طرفداری از نظام، جمهوریت و اسلامیت آن آمدند و وارد صحنه شدند.
آغوش نظام همیشه باز است و حتی اگر همین سران فتنه واقعاً راهشان را از جریانات برانداز، ضد انقلاب، آمریکا و اسرائیل جدا میکردند به این سرنوشت گرفتار نمیشدند. امروز هم که هنوز دارند از فتنه حمایت میکنند، باید به این نکته بیندیشند که چرا باید همصدا با بیگانگان، اسرائیل، آمریکا، جریانات سلطنتطلب و منافقین شوند، چون همه اینها در یک نقطه اشتراک نظر دارند و آن هم شعلهور ساختن و هیزم آوردن برای آتش فتنه است.
به هر حال سران فتنه باید راهشان را جدا میکردند که نکردند، والا آغوش نظام و رهبری آن همیشه باز بوده و شعار و درخواست مقام معظم رهبری جذب حداکثری برای کسانی است که یا فریب خورده یا تحت تأثیر جو قرار گرفتهاند، اما اگر افرادی از عملکردشان نادم و حاضر به جبران نباشند بالطبع باید مسئولیت اقداماتشان را بپذیرند و به صورت قانونی با آنها برخورد شود و میبایست عواقب اقداماتشان را بپذیرند.