آقای یکی یدونه
هفته قبل با گل پسر در ماشین و به صورت بی صبرانه منتظر نشسته بودیم . گل پسر مسلسل را کار انداخت و سؤال ها شروع شد : این چیه ؟ این به چه دردی می خوره ؟ اگه به جاش یه چیز دیگه باشه چی می شه ؟ و ... میان همین پرسش ها بود که گفت : « این چیه ؟» گفتم : « قفل در ماشین » گفت : « اگه قفل نکنیم چی می شه ؟» سریع پاسخ دادم : « دزد ماشین رو می بره!» گل پسر با تعجّب فراوان از این که دزد که فقط مال فیلم هاست و واقعیت ندارد گفت : «یعنی آدم های غریبه و دزد و پلیس ؟ » و این یعنی دقیقاً همان که دزد و پلیس مال فیلم هاست و من گل پسر که باور نمی کنم دزد واقعاً وجود داشته باشد . همان موقع فهمیدم که جامعه ای که ما از کودکی برای فرزندان از گل بهترمان می سازیم جامعه ای است پر از دزد و پلیس . کافیست در این میان تلویزیون هم یک سریال دزد و پلیسی از نوع سیروس مقدّمی اش پخش کند. آن وقت به غیر پدر و مادر کسی برای عزیز تر از جانمان باقی می ماند که دزد نباشد . چه کنیم ؟ جان؟ آهان ! به خودتان نگیرید .