ویژه

فردگرایی نوعی از بدویت است

اصولگرایی یک منش سیاسی-اجتماعی و یا حتی فردی است نه یک برند و برچسب سیاسی محض. لذا اصولگرایی باید در رفتار فرد تجلی پیدا کند. اگر رشد فرد در جریان اصولگرایی ضابطه مند باشد؛ هیچکس نمی تواند برای کسب موقعیت به صورت اصولگرای بدلی نقض بازی کند، زیرا رشد آنچنان زمان می برد که یا آن فرد رسوا خواهد شد یا دگرگون. اما اگر اصولگرایی سکوی قدرت تلقی شود و فرد با یکسری تند روی ها و نمایش های پوچ اوج گیرد؛ طبعا اوضاع اصولگرایان بدلی بهتر و بازار آنها پررونقتر خواهد بود.

گفت و گو: حامد نجفی مهر - دکتر امیر محبیان از آن دسته اصولگراهایی است که نقش مفید خود را در امور مطالعاتی و رسانه ای می داند، از این رو خبرگزاری و مرکز مطالعات آریا  را تاسیس کرده است و سعی کرده وارد گود کارهای اجرایی نشود. وی همچنین جزو کسانی است که  به کار تشکیلاتی عقیده دارد و بر اساس این باور به همراهی چندی از همفکران خود حزب نواندیشان ایران اسلامی را تاسیس نموده است. در راستای تکمیل پرونده بهسازی جریان اصولگرایی از او خواستیم که پاسخگوی سوالاتمان باشد.

پس از اختلافات چند سال گذشته چگونه می توان اصولگرایی را نوسازی و بهینه سازی کرد؟ آیا در این شرایط باز تعریف اصولگرایی نمی تواند مهم باشد چراکه با تعاریف فعلی به عنوان مثال علی مطهری و حمید رسایی هر دو اصولگرا شناخته میشوند در صورتی که اختلاف نظرهای ریشه ای با یکدیگر دارند.

بازتعریف اصولگرایی از اهمیت بسیاری برخوردار است زیرا ابهام در تعریف اصولگرایی باعث بروز مشکلات زیادی درجریان اصولگرایی شده است. بعضی ها اصولگرایی را در موسع ترین معنا مسلمان بودن می دانند و گروهی در بسته ترین معنا به گونه ای اصولگرایی را تعریف می کنند که فقط خودشان یا دوستان محدودشان را در بر می گیرد. واقعیت آن است که اصولگرایی در سه سطح قابل تعریف است. اصولگرایی به عنوان رفتار شخصی؛ اصولگرایی به مثابه رفتاراجتماعی و اصولگرایی به عنوان رفتار تشکیلاتی یا سیاسی.تردیدی وجود ندارد اگر اصولگرایی تعریف دقیقی نشود هرکسی براساس برداشت خودش تعریفی ارایه کرده و بر پایه تعریفش رفتار خواهد کرد وچون تعریف شاخصی  وجود ندارد هرکسی خود را محق خواهد دانست.

 

نقش احزاب و تشکلهای اصولگرایی در تربیت کادرهای کارآمد و متخصص چگونه است؟ آیا کمبود نهادهایی همچون حزب جمهوری اسلامی که به صورت گسترده تر کادرسازی می کردند احساس می شود یا این نوع ادعا ها ناشی از یک نوستالوژی است؟

یکی از مهمترین وظایف کلاسیک احزاب تربیت کادر سیاسی است. متاسفانه احزاب کنونی ما از هواداران خود تنها به عنوان سیاهی لشکر پرکردن نشست های خود یا به هنگام انتخابات از آنها به عنوان کارگران حزبی بهره می گیرند. حزب جمهوری اسلامی در مقطعی به دلایل رقابت با احزاب چپ حرفه ای عمل کرد. ولی احزاب فعلی فقط درگیری خبری دارند و ژنرال های صفحات روزنامه ها هستند. تجربه ثابت کرده است که حزبی که نتواند باورهای خود را به نسل های جدید انتقال دهد، عمرش  با پایان دوره موسسان خود؛ پایان خواهد یافت.

 

در این مقطع، بزرگان اصولگرایی می توانند چه کمکی به بازیابی و کادر سازی اصولگرایان داشته باشند؟

ابتدا باید مشخص کنیم منظور از بزرگان اصولگرایی چه کسانی هستند؟ آیا چهره های با سابقه یا چهره های حزبی یا چهره های فکری یا مسئولان اصولگرا یا کاندیداهای دوره های گذشته؟ متاسفانه هنوز شاخصی برای تشخیص بزرگان جناح اصولگرایی وجود ندارد. هر تشکیلاتی که طغیان می کند و نظم اصولگرایی را بر هم می زند سریعا به مقام عضویت در کادر مرکزی اصولگرایی در می آید یا هر کسی که برخلاف تعهدات تشکیلاتی کاندیدا می شود و شکست می خورد او را در زمره تصمیم گیرندگان جناح قرار می دهند؛ معنای این روند بی سامانی جریان اصولگرایی است. از این رو، به جای محوریت افراد بهتر است تشکل ها را قراردهیم. فردگرایی نوعی از بدویت است.

 

تعیین و بازتعریف حد و مرزهای اصولگرایی چه نقشی در ساختن نیروهای توانمند و با برنامه دارد؟ به عنوان مثال مرزهای اصولگرایان با لیبرالیسم و  تحجر تا چه اندازه مشخص است؟

تا زمانی که تعریف روشنی ارایه نشود امکان موقعیت سنجی نیز وجود ندارد. در حالت بی شاخصی اصولگرایی از لیبرال مسلکی تا تحجر را در بر خواهد گرفت. در صورت تعریف دقیق، افراد نه براساس برداشت های ذهنی غلط یا گمانه ها بلکه با محاسبه روشن به اصولگرایی می پیوندند.

 

آیا باید به دنبال وحدت اصولگرایان بود یا خالص سازی؟ ساز و کار جداکردن اصولگرایان بدلی از اصولگرایان اصیل چیست و این مهم چه نقشی در معرفی نیروهای مردمی و توانمند به جامعه دارد؟

اصولگرایی یک منش سیاسی-اجتماعی و یا حتی فردی است نه یک برند و برچسب سیاسی محض. لذا اصولگرایی باید در رفتار فرد تجلی پیدا کند. اگر رشد فرد در جریان اصولگرایی ضابطه مند باشد؛ هیچکس نمی تواند برای کسب موقعیت به صورت اصولگرای بدلی نقض بازی کند، زیرا رشد آنچنان زمان می برد که یا آن فرد رسوا خواهد شد یا دگرگون. اما اگر اصولگرایی سکوی قدرت تلقی شود و فرد با یکسری تند روی ها و نمایش های پوچ اوج گیرد؛ طبعا اوضاع اصولگرایان بدلی بهتر و بازار آنها پررونقتر خواهد بود.

https://shoma-weekly.ir/FcqgEw