ویژه

فراکسیون حزبی قوه مقننه را ارتقا می‌بخشد

مشکل اصلی این است که بعضی‌ها تصور می‌کنند تحزب در ایران اسلامی باید بر اساس تقلید از تحزب در غرب باشد. این غلط است. افرادی که می‌گویند تحزب در ایران نهادینه نمی‌شود، علتش این است که حزب در غرب برای قدرت، حکومت و تأمین منافع شخصی خود و طرفداران خود است، اما در اسلام چنین چیزی وجود ندارد. در اسلام حزب برای انجام تکلیف الهی و در خدمت خدای متعال و برای خدمت به بندگان خدای متعال است.
در کشورهایی که پارلمان آنها نقش موثری در حکومت دارد، حمایت احزاب از کاندیداها به منزله رای آوری و با عدم رای آوری است و از این رو تشکیل فراکسیون های حزبی یک مسئله پذیرفته شده و حتی ضروری به شمار می رود. در کشورما، به مدت دو دوره است که برای اولین بار در مجلس شورای اسلامی، موتلفه اسلامی فراکسیون حزبی تشکیل داده است، فراکسیونی که حدود 100 نفر عضو داشته است. به مناسبت روز مجلس و گپ و گفتی را با دکتر اسد الله بادامچیان نایب رئیس فراکسیون حزب موتلفه اسلامی و نماینده چهار دوره مجلس شورای اسلامی داشتیم.

آقای دکتر! در حال حاضر رابطه احزاب در جهان با تشکیل دولت و مجلس به چه صورت است؟

در اکثر کشورها یکی از احزاب جامعه را اداره میکنند. مثلاً وقتی مردم انگلستان به حزب کارگر یا محافظهکار رأی میدهند، هر حزبی که تعداد نمایندگان آن رأی بیشتری آورده باشد و اکثریت را در مجلس انگلستان به دست بیاورد، دبیرکل آن حزب یا شخص شاخص آن حزب نخستوزیر میشود و کشور را اداره میکند و به همین دلیل که میخواهد جامعه را اداره کند، مجلس از او حمایت میکند، یعنی اکثریت نمایندگان مجلس با آن دولت همراهی میکنند و در واقع نمایندگان حامی دولت میشوند.

دولتی که حزبی است و دبیرکل حزب، رئیس دولت است، چون در انگلستان رئیس اجرایی حکومت، نخستوزیر است و رئیسجمهور هم که ندارند. ملکه یا شاه هم رئیس تشریفاتی کشور است. یا مثلاً در امریکا وقتی حزب دموکرات یا جمهوری خواه برنده میشود و اکثریت نمایندگان مجلس را به دست میآورد، نمایندگان مجلس نمایندگان حزب هستند که مردم به آنها رأی دادهاند.

در جمهوری اسلامی این رابطه چگونه است؟

نظام جمهوری اسلامی با آن نظامها کاملاً متفاوت است، یعنی در این نظام هم جمهور مردم حضور دارند و هم اسلامی است، یعنی در چهارچوب موازین اسلام حرکت میکند، نه در چهارچوب منافع حزبی، گروهی و شخصی و همچنین در این نظام ولایت فقیه عادل وجود دارد، یعنی نظام ولایی است که در رأس جامعه از نظر مشروعیت، مقبولیت و قانون او در رأس جامعه قرار دارد و طبعاً حزب هم باید حزب ولایی، اسلامی، فقاهتی و مردمی باشد.

در چنین نظامی نمایندگان مجلس به شکل انفرادی معرفی میشوند. تا حالا که این وضع بوده است. غیر از نمایندگان مجلس اول، دوم و چند مجلس بعدی که در حقیقت معرفی شده حزب جمهوری اسلامی و جامعه روحانیت مبارز و گروههای همسوی با آنها بودند و مردم به آنها رأی دادند، اما وقتی به مجلس رفتند، حزبی عمل نکردند، بلکه در حقیقت گفتند ما نماینده کل ملت هستیم و در نتیجه نماینده کل مملکت شدند و کمتر مسائل حزبی و حزب جمهوری اسلامی در آنجا مطرح بود.

یعنی به عقیده شما در دوره های بعدی این روند حفظ نشد؟

مجلس سوم که گروه تحکیم وحدت و مجمع روحانیون، نمایندگانشان را بیشتر مطرح کردند و در جریانات آن روز هم اینها رأی آوردند. مجلس سوم در اختیار این جریان قرار گرفت و اینها مجلس سوم را به مجلس جناحی و جریانی تبدیل کردند و در نتیجه در انتخابات مجلس چهارم شکست خوردند، بهنحوی که حتی آقای توسلی با وجود انتساب به بیت امام و آقای کروبی با توجه به موقعیت آن روزش در تهران رأی نیاوردند.

در انتخابات مجلس چهارم و پنجم باز همین مجموعنگری حاکم شد، ولی در انتخابات مجلس ششم اصلاحطلبان موفق شدند و در نتیجه باز حرکت جریانی و طیفی مشارکت اصلاحطلبان بر سر کار آمد که ماجراهای مجلس ششم ماجراهای مشکلسازی برای خود اصلاحطلبان شد.

در انتخاب وزرا دیدید کسی که در آن تحصن نقش داشت، دیگر به وزیر رأی نمیداد و میگفت اشتباه کردم. البته نگفت اشتباه کردم، گفت حالا یک کاری شده است دیگر!

آن تفکر هم چنان زمین خورد که در مجلس هفتم و هشتم موفق نشد و در مجلس نهم هم هنوز قد راست نکرده است، چون آنها در آن دو مجلس خود را نماینده گروهشان دانستند، نه نماینده مردم کشور. مردم هم گفتند ما شما را نفرستادیم که بروید منافع حزب مشارکت یا جریان اصلاحطلبی را تأمین کنید. ما شما را به مجلس فرستادیم که بروید و مسائل مملکت را حل کنید.

با این توضیح وظیفه نماینده ای که با پشتیبانی یک حزب به مجلس وارد شده در قبال حزب وظیفه ای ندارد و باید مصالح کلی مملکت و نظام اسلامی را دنبال کند.

باید این مسئله روشن شود که نمایندگان مجلس اگر هم معرفی شده از طرف حزب مؤتلفه اسلامی یا جبهه پیروان خط امام و رهبری یا از گروههای اصلاحطلب، کارگزار و... هستند و به مجلس میروند، نمایندگان حزب نیستند، بلکه معرفیشدههای حزب هستند که رأی مردم را آوردهاند و در حقیقت هر نماینده مجلس شورای اسلامی نماینده کل کشور و همه مردم است، چه به او رأی داده و چه نداده باشند و لذا مردم از نمایندگان مجلس توقع دارند که برای همه، ملت، خدا، اسلام و نظام کار کنند.

با توجه به این مسائل، اگر فراکسیونها در مجلس به شکلی دربیایند که نماینده بخواهد فقط حرف حزب، گروه و طیفش را بزند، موفق نمیشود و در دوره بعد رأی نمیآورد، اما اگر پشتوانه حزبی داشته باشد و کار مردمی کند، رأی میآورد، به همین علت است که در مجلس هشتم از طیف اصلاحطلب نزدیک به ۴۰ نفر بودند و خودشان را کاملاً نماینده جریان اصلاحطلب میدانستند و جناحی عمل میکردند و منافع جناحی مد نظرشان بود، نه منافع کل ملت و در نتیجه در مجلس نهم با همه میدان بازی که در مقابلشان قرار داشت به نه نفر رسیدند. چرا؟ چون اکثر مردم به آنها رأی ندادند و گفتند شما را نفرستاده بودیم که بروید برای حزب مشارکت کار کنید، بلکه میخواستیم برای کل ملت کار کنید.

نمایندگان اصولگرا به چه صورت ؟

جریان اصولگرا چون نوعی گستردهنگری دارد و نه یک محدودنگری توانست اکثریت مجلس را به دست بیاورد. الان هم که به مجلس رفتهاند میبینید جریان اصولگرا چند فراکسیون دارد، یعنی دنبال این نرفته است که فقط دنبال یک جریان باشد، اما جریان اصلاحطلب یک گروه است و چون خود را صرفاً نماینده یک حزب و جناح و گروه دانستن با ماهیت نظام جمهوری اسلامی مغایر است، لذا اینها موفق نیستند، درحالی که در همه مجالس فراکسیون اصلاحطلبها وجود داشته است، اما دیدیم موفق نبودند.

اگر تکتک نمایندگان موظفاند خود را نماینده همه مردم بدانند، پس نقش فراکسیون چیست؟

سئوال اصلی این است که در مجلس نظام جمهوری اسلامی فراکسیون اصلاً مؤثر هست؟ باید باشد یا نباید باشد؟ این نمایندگان اگر بخواهند در مجلس بهجای اینکه نماینده ملت باشند، نماینده گروه و جریان اصلاحطلب و حزب مؤتلفه و... باشند، طبعاً آن جامعهنگری و فرانگریای که نماینده مجلس در نظام جمهوری اسلامی باید داشته باشد، از بین میرود، پس فراکسیون احزاب ما در مجلس جمهوری اسلامی نمیتواند مثل حزب کارگر انگلستان یا حزب دموکرات و جمهوریخواه امریکا یا حزب دموکرات مسیحی آلمان یا حزب سوسیالیست فرانسه باشد.

در واقع نگاه شما این است که ما باید دیدگاه در زمیه تحزب را عوض کنیم.

مشکل اصلی این است که بعضیها تصور میکنند تحزب در ایران اسلامی باید بر اساس تقلید از تحزب در غرب باشد. این غلط است. افرادی که میگویند تحزب در ایران نهادینه نمیشود، علتش این است که حزب در غرب برای قدرت، حکومت و تأمین منافع شخصی خود و طرفداران خود است، اما در اسلام چنین چیزی وجود ندارد. در اسلام حزب برای انجام تکلیف الهی و در خدمت خدای متعال و برای خدمت به بندگان خدای متعال است.

این حزب الهی خدا محور میشود. آنها حزب بیخدامحوری هستند. آنها میگویند دین از سیاست جداست و خدا در ملکوت آسمانها است و به قول خودشان خداوند خدای ما با عیسی مسیح (ع) مشغول است! هر کسی هم دلش خواست به خدا عرض ارادت کند و کسی به او کاری ندارد. این دیانت باید هم از سیاست جدا باشد، بنابراین حزب غربی حزب جدای از دین است.

نماینده غربی نماینده نظام جدای از دین و یک نماینده سیاسی است. حالا چهجور میتوانیم از غرب تقلید کنیم و رفتارهای آنها را انجام بدهیم؟ بنابراین اول باید بدانیم نمایندگی مجلس شورای اسلامی در نظام ولایی جمهوری اسلامی غیر از نمایندگی در مجلس انگلیس، امریکا، ایتالیا، روسیه و جاهای دیگر است. این یک چیز دیگر است. اینجا اگر قدرت میخواهد، قدرت برایش ابزاری برای خدمت و انجام وظیفه الهی است. برای امر به معروف و نهی از منکر است، نه اینکه قدرت را در جهت منافع حزبی یا در جهت منافع شخصی یا در جهت منافع باندی و گروهی خود به کار ببرد.

پس اگر ما در حزب مؤتلفه اسلامی نمایندگانی را به مجلس معرفی میکنیم، به این خانم یا آقای نمایندهمان عرض میکنیم وقتی به مجلس رفتید، نماینده آحاد ملت و همه این گروهها و جریانات هستید و باید برای این نظام، ملت و کشور اسلامی در چهارچوب آهنگ ولی فقیه که حجت شرعی است کار کنید. وقتی این را گفتیم، در مجلس عدهای طرفدار این نگاه و بینش هستند. وقتی اینها جمع شدند، ممکن است در مجلس کسانی باشند که این نگاه ما را قبول نداشته باشند و بگویند در عین حال که به اسلام، نظام و انقلاب هم اعتقاد و بر اساس قانون اساسی به ولایت فقیه التزام هم داریم، اما باید منافع حزب و منافع شخصیمان را حفظ کنیم. این میشود دو تا بینش. حالا این دو بینش با هم جمع میشوند و در نتیجه میشود فراکسیون حزب مؤتلفه اسلامی با بینش، تفکر، خط مشی و استراتژی اینکه باید در عین اینکه در مجموعه حزب هست، اما بداند نماینده کل ملت نماینده نظام جمهوری اسلامی ولایی است، آهنگ ولایت و انجام وظیفه و تکلیف شرعی در همه امور بر او حاکمیت دارد و بر این اساس عمل کند.

این کار را تکی انجام بدهد یا جمعی؟ اگر ۲۰ نماینده داریم، همگی با هم عمل کنند یا تکتک؟ بدیهی است بهتر است با هم جمع باشند و میشود فراکسیون مؤتلفه اسلامی.

با این اوصاف که شما فرمودید هدف از تشکیل فراکسیون موتلفه اسلامی چه بوده است؟

هدف فراکسیون مؤتلفه اسلامی حزببازی، باندبازی، جریانبازی و تبدیل نمایندگی ملت به ابزار تأمین منافع حزبی و گروهی نیست، بلکه به خدمت گرفتن نیروی حزب در بیرون از مجلس و همه تشکلهای حزب در جهت انجام وظیفه نمایندگی در خدمت خدا، بندگان خدا و نظام جمهوری اسلامی و در چهارچوب آهنگ ولایت فقیه است.

ما این فراکسیون را در مجلس داریم. ممکن است فراکسیونی در کنار ما باشد که بگوید این چهارچوب را قبول دارم، اما در بحث اداره کشور، وضع قوانین و... این اختلاف نظرها را با حزب مؤتلفه اسلامی داریم. آنها هم میشوند یک فراکسیون دیگر.

این دیگران چه چارچوب فکری دارند؟

میگویند این چیزها را قبول نداریم و میخواهیم گروهمان برنده باشد و در خدمت منافع حزب و گروه خودمان باشیم. فکر نمیکنیم چه کسی برای ریاست مجلس مناسبتر است، بلکه میخواهیم نامزد و گروه خودمان باشد و لذا در انتخاباتهای هر سال این دو سه تیپ فکری را میبینید. یک گروه که اکثر نمایندگان از آنها هستند، فکر میکنند چه کسی میتواند مجلس را بهتر اداره کند؟ چه کسانی میتوانند معاونین بهترین برای او باشند؟ چه کسانی میتوانند کارپرداز و... باشند؟ چه کسانی میتوانند عضو هیئت رئیسه باشند؟ و چه کسانی میتوانند رئیس کمیسیون باشند ولو اینکه عضو مؤتلفه اسلامی نباشند، میروند و به او کمک میکنند و به او احترام میگذارنند، ولی در کنارش میبینید طرف میگوید ما باید یک نفر از فراکسیون حزب خودمان داشته باشیم.

یک اصلاحطلب، یک پایداری، یک... کاندیدا میشود، ولو اینکه میداند رأی ندارد. میگوید من کاری به این کارها ندارم. رئیس مجلس باید از حزب من باشد، از جبهه من باشد، از گروه من باشد، از جریان سیاسی و جناحی من باشد. معلوم است با این طرز فکر که با نمایندگی در نظام جمهوری اسلامی و تحزب اسلامی مغایرت دارد، اما در عین حال اینها هم هستند و در مجلس دور هم جمع میشوند و فراکسیون خاص خودشان را به وجود میآورند و این گونه است که ما در مجلسمان فراکسیون داریم، اما در مجلس ما سه چهار نوع فراکسیون هست. یکی مثل فراکسیون مؤتلفه اسلامی که در مجلس هشتم در عین اینکه ۱۱۸ نماینده در این فراکسیون حضور داشتند، اما جامعنگر بود، نگاهش نگاه کلان بود و این ۱۱۸ نفر زد و بند سیاسی نمیکردند که به بعضیها بگویند تو بیا رئیس مجلس شو و تو هم نایب رئیس مجلس و من هم در قبال این قضیه این کارها را میکنم و او هم احساس کند میتواند ۵۰ نفر را برای خودش جمع کند، ۱۱۸ نفر هم که مال فراکسیون مؤتلفه اسلامی هستند، پس بنابراین میشوند ۱۵۰، ۱۶۰ نفر و رأی میآورد و رئیس مجلس میشود. بعد هم طبعاً باید به این مجموعه امکانات بدهد. یعنی اختلاف نظر.

فراکسیون مؤتلفه اسلامی در دوره هشتم در تصمیم گیری هایی از قبیل تعیین ریاست مجلس به چه صورت عمل می کرد؟

در مجلس هشتم هم گفت ما فلانی را، ولو اینکه عضو مؤتلفه هم نیست، در اداره مجلس به دیگران رجحان میدهیم. یک گروه با حفظ احترام شدند جبهه پایداری و جدا شدند. یک گروه هم شد مشارکت، یک عده به استناد مسائل قومیتی و زبانی گروه درست کردند، پس در حقیقت در مجلس ما هم فراکسیون هست. یک گروه هم گفتند همه بینشهای مؤتلفه را قبول داریم، ولی فکر میکنیم مثلاً در برنامهریزی برای مجلس بهتر از او میتوانیم این کار را بکنیم. اینها هم گروهی هستند.

پس ما در مجلس شورای اسلامی فراکسیون داریم، منتهی با این ویژگیها، ضوابط و معیار نکته اساسی این است که نباید در مجلسمان جنگ فراکسیونی داشته باشیم. چرا؟ چون اگر همه این فراکسیونها آهنگ ولایت فقیه عادل را همراه با قانون اساسی و همراه با موازین فقهی و اسلامی رعایت کنند، اختلاف نظرشان در برنامههاست و اختلاف اصولی باقی نمیماند، لذا امام میفرمود همه انبیا در یک جا جمع شوند با هم اختلاف نمیکنند، چون میخواهند برای خدا کار کنند. انشعاب، درگیری و جدا شدن گروهها، دستهها و بداخلاقی و مطالب حذف ادب در میان آنها پدید نمیآید، ولی فراکسیونهایشان هست. پس مجلس شورای اسلامی میتواند چند فراکسیونی باشد و مؤتلفه اسلامی هم فراکسیون دارد.

من پاسخ سئوالم را نگرفتم؛ وظیفه نمایندگان در قبال حزب متبوعشان چیست؟

بحث شما این است که اگر مؤتلفه اسلامی به مجلس نماینده معرفی میکند و ۱۰۰، ۱۵۰ نماینده راه پیدا میکند، آیا اینها در قبال حزب مؤتلفه اسلامی هیچ مسئولیتی ندارند؟ چرا دارند. اتفاقاً موضوع همین است. حزب چرا اینها را انتخاب کرده است؟ گفته است در این منطقه، شهر و... شما افرادی هستید که میتوانید بهتر از دیگرانی که نامزد هستند، مسئولیتهای نمایندگی را انجام بدهید و به این علت طرف را انتخاب کرده و فرستاده است. حالا هم میگوید مردم به حیثیت ۵۰ ساله مؤتلفه اسلامی و چهرهها و شهدایی که در مؤتلفه بودند، مثل شهیدان بهشتی، مطهری، رجایی، باهنر، مفتح و... و شخصیتهایی مثل مرحوم آقای عسکراولادی و آقای امانی اعتماد کردند و به این آقایان رأی دادند و گفتند چون معرفی شده از طرف مؤتلفه است به آن رأی دادند، پس او ناخودآگاه نسبت به رأی مردم به نامزد مؤتلفه دارد و در مقابل به حزب مؤتلفه اسلامی تعهد دارد. این تعهد زیرمجموعه تعهدی است که به عنوان یک نماینده مجلس دارد و سوگند میخورد، بنابراین ماورای آنچه که در انجام وظیفه نمایندگی در قانون اساسی و در بیانات امام و مقام معظم رهبری و در مسائل و قوانین مربوطه آمده است، آنها را انجام میدهد و در ضمن متعهد به مؤتلفه است.

وظیفه حزب در پشتیبانی از نمایندگان فراکسیون چیست؟

حالا که او متعهد به مؤتلفه است، مؤتلفه هم به این فراکسیون تعهد دارد و تعهد آن پشتیبانی، نظارت و مراقبت است که نماینده یک وقت از راهی که مؤتلفه تعیین کرده است، خلاف نکند، چون اگر او خلاف کرد، مؤتلفه دیگر در دفعه بعد او را معرفی نمیکند. اگر خوب عمل کرد حتماً معرفیاش میکند.

مردم فردا میپرسند آقای مؤتلفه! تو چرا این فرد را معرفی کردی که نتوانست خوب کار کند. ما آن زمان اطمینان داشتیم این فرد میتواند کار کند، ولی وقتی در میدان عمل رفت، مثل فرماندهای که برای عملیات میفرستید، گاهی موفق میشود، گاهی هم موفق نمیشود. اگر موفق نشد و در دو جنگ شکست خورد، چه کارش میکنند؟ عوضش میکنند و یکی دیگر را میگذارند. ما هم همین کار را میکنیم و او دیگر نمیتواند از مؤتلفه توقع داشته باشد مؤتلفه دو باره از او حمایت کند. پس ما در مؤتلفه و فراکسیون مؤتلفه این مسئله را داریم. الان در مجلس چند فراکسیون است. یک فراکسیون مؤتلفه است که جامعنگری میکند و بر اساس چهارچوب ولایت با نمایندگانش مرتبط است و در چهارچوب وظایف نمایندگی تحمیلی بر آنها ندارد و از آنها میخواهد وظایف نمایندگیشان را بهنحو کامل و اکمل انجام بدهند. هر نوع کمکی هم بتواند به آنها میکند. خبررسانی میکند، آگاهی و مشورت میدهد.

در پایان بفرمایید وضعیت سایر فراکسیون ها در دوره نهم به چه صورت است؟

یک فراکسیون اصولگرایان داریم که جمعنگر است، منتهی گرچه اخیراً کل اصولگرایان مجلس را در این فراکسیون نداریم و واقعیت این است که باید اسمش را بگذارد «بعضی از اصولگرایان»، چون همه اصولگرایان مجلس را شامل نمیشود. فراکسیون دیگری هم داریم که رهروان ولایت است و دوستان مؤتلفه در آن فراکسیون هم هستند.

بعضیهایشان هم در فراکسیونهای دیگر هستند. در کنار آنها یکی دو فراکسیون فرعی دیگر هم هست. یک فراکسیون هم فراکسیون اصلاحطلبان است که تعداد کمی هستند، بنابراین در مجلس چند فراکسیون وجود دارد، اما ویژگیهای فراکسیون مؤتلفه اسلامی در طول مجلس هشتم و نهم این است که با آهنگ ولایت عمل کرده، با تدبیر عمل کرده و از افراط و تفریط به دور بوده است، مشی اعتدال ارزشی و انقلابی مؤتلفه کاملاً تثبیت شده است. این را هم در مجلس و هم بیرون از مجلس میدانند. روز به روز هم بیشتر دارد جا میافتد، مخصوصاً که الان مسائل افراطی بعضیها و بعضیها هم مسائل اعتدالی لیبرالیشان مشخص شده است.

https://shoma-weekly.ir/uBoTb9