ویژه

فحوای روایات درباره تشکیل حکومت در زمان غیبت؛ رد یا تأیید؟

انقلاب ما دقیقاً در راستای اهداف الهی و برای اجرای قوانین اسلامی با رهبری فقیهی جامع الشرایط تشکیل شد. حتی درست در نقطه مقابل ادعای آنهایی که تشکیل حکومت را جایز نمی دانند، روایات متعددی درباره آخر الزمان و علائم ظهور است که اشاره دارد پیش از قیام و ظهور حضرت مهدی (عج)، حکومت های شیعی و مورد تأیید امام تشکیل می شود و در دنیای پر از ظلم و جور آن زمان، مردم را به حق و عدالت دعوت می کنند. در این روایات به قیام ایرانیان و حکومت آنها تأیید بسیاری شده است.
میثم سیاح-  در آستانه نیمه شعبان و برای اطلاع از اینکه امروز چه شبهاتی در زمینه مهدویت بیشتر ذهن جوانان و مردم را به خود مشغول کرده است به سراغ حجت الاسلام و المسلمین سیدجواد حسینی رفتیم. ایشان علاوه بر تدریس در سطوح عالی حوزه، چندین سال با نهاد مشاوره رهبری و مرکز مطالعات حوزه علمیه قم همکاری داشته که حاصل آن تالیف چند جلد کتاب است. اکنون نیز در مرکز ملی پاسخگویی به شبهات دینی و بخش پاسخ به شبهات اعتقادی حرم مطهر حضرت معصومه(س) مشغول به فعالیت هستند.

 

با توجه به اینکه شما روزانه با سؤالات گوناگونی روبهرو می شوید کدام سؤالات در خصوص بحث مهدویت بیشتر مطرح می شود؟

با توجه به اینکه علائم ظهور در جامعه ما به خوبی تبیین نشده است بخش اعظمی از سؤالات به این حوزه مربوط می شوند. خصوصاً بعد از توزیع سی دی ظهور نزدیک است این موج شدت بیشتری هم به خود گرفت. چون آنجا علائم را با مصادیق تطبیق داده بودند سؤالات بسیاری را در ذهن مردم ایجاد کرد.

البته اگر ما علائم را با شرایط و جزئیات و توضیحات دقیق بیان کنیم این شبهات پیش نخواهد آمد. برای نمونه غالباً علائم حتمی را 5 تا میدانند که شامل ظهور سفیانی و یمانی، فرو رفتن لشکریان سفیانی در بیداد و قتل نفس زکیه و صحیه آسمانی است. حال اگر ما این علائم را هم دقیق بیان کنیم و هم طوری نباشد که قابلیت تطبیق بر مصادیق را داشته باشد اکثر سؤالات در این زمینه پاسخ داده خواهد شد و اینگونه فیلمها و امثال آن تأثیرگذار نخواهند شد.

یک بخش زیادی از سؤالات هم درباره زندگی شخصی خود حضرت است. اینکه حضرت چگونه زندگی می کنند؟ همسر دارند یا نه؟ فرزند چطور؟ چه غذاهایی مصرف می کنند و آیا از غذاهای روز هم استفاده میکنند و... البته اینها سؤالات سطحی و کم اهمیتی هستند. آقای رجالی تهرانی در کتاب یکصد پرسش و پاسخ درباره امام زمان (عج) به صورت مختصر و خوب پاسخ اغلب این سؤالات را داده اند.

بحث دیگر مطرح می شود درباره تشکیل حکومت در زمان غیبت است. اینکه آیا این کار صحیح است یا نه؟ انجمن حجتیه ای ها هم به این شبهات دامن می زنند. البته خب روایاتی هم داریم که در زمان غیبت هر حکومتی تشکیل شود طاغوت است. آن طلبه افغانی که در آمریکا هم ساکن است روی این روایات خیلی مانور می دهد. البته اینها پاسخ های مستدلی دارد.

مثلاً همین روایت که «هر کس تا قیام قائم ما اگر قیام نماید باطل است و در راه ما کشته نشده است.» را چطور پاسخ می دهند؟

ببینید یک پاسخ کلی در این رابطه هست مبنی بر اینکه این روایات موردی و موضعی بوده اند. یعنی یا حضرت آن شخص خاص را برای تشکیل حکومت صالح نمی دانستند یا آن زمان را مناسب تشخیص نمیدادند و با این بیان می فرمودند.

به طور کلی تمام احادیث نه در این باب بلکه در همه ابواب فقهی باید از لحاظ سند بررسی شوند. بعد هم محتوایشان مورد تدقیق قرار بگیرد. در موضوع مورد بحث ما هم غالب روایات موجود غیر قابل اعتمادند. آنهایی هم که معتبرند عرض کردم به قیام های موردی و موضعی و خاص اشاره دارند. مثلاً قیامی را که سردمدارش مدعی مهدویت است باطل می شمارند. یا قیامی که هدفی غیر اهداف مورد نظر اسلام دارد. یا بدون مقدمات و در زمان بدی انجام می شود. ولی اگر قیامی صورت بگیرد که رهبرش مدعی مهدویت نباشد، نخواهد حکومتی در برابر حکومت الهی تشکیل دهد، بلکه هدفش قیام در برابر طواغیت زمان باشد و بخواهد قوانین اسلام را به اجرا در بیاورد و مقدمه ساز قیام حضرت حجت (عج) باشد، هیچ روایتی چنین قیامی را مردود نمی شمارد.

اصلاً چنین حرکت و قیامی چون مقدمه ساز قیام حضرت حجت بن الحسن (عج) خواهد بود بسیار هم اهمیت و ارزش دارد.

آنهایی هم که به این مسائل دامن می زنند یا مطلعند و مغرض و یا از روی نادانی به احادیث مذکور اشراف ندارند وگرنه این موضوع پیچیدهای نیست.

نمونه هایی از قیام های باطل هم در تاریخ هست از جمله مهدی عباسی از حکام جور عباسیان لقب مهدی به خود داد و بیعت هم از مردم گرفت! محمد بن عبدالله بن الحسن که به نفس زکیه شهرت یافته بود عنوان مهدی موعود را برای خود انتخاب کرد و حتی امام صادق (ع) را هم به لشکرش دعوت کرد! که البته حضرت حاضر نشدند و آنها هم به امام جسارت نمودند. امام به پدر این فرد (محمد بن عبدالله) فرمودند: «نه پسر تو آن مهدی موعود است و نه الان وقت قیام است.»

امام خمینی (ره) وقتی اقدام به تشکیل حکومت کردند با مخالفت از طرف علمای شیعه هم روبهرو شدند؟

بله، فقهای شیعه دو دسته بودند. یک دسته ولایت فقیه در امور حسبیه و اجرای حدود را معتبر می دانستند که همان بحث مطلقه و غیر مطلقه از اینجا پیش می آید. عده ای هم معتقد به ولایت مطلقه فقیه جامع الشرایط بودند که جلودار این تفکر فقهی خود حضرت امام(ره) بود.

البته کار امام ارزش والایی داشت چون حکومت به این شکل تشکیل نشده بود و به نوعی باید سدی شکسته می شد. لذا شما می بینید که حتی برخی از مخالفین ولایت مطلقه فقیه حتی فقیه آیت الله العظمی خوئی (ره) که وزنه فقهی محسوب می شدند بعدها تلویحاً به نظر امام (ره) نزدیک شدند.

یعنی نظرشان را تغییر دادند؟ این در جایی هم بیان شده است؟

نه به آن شکل که مدنظر شماست اما بعد از برخوردهایی که با ایشان صورت گرفت از جمله رفتار زشت دولت صدام هنگام بیماری ایشان که حتی باطری دست دوم برای قلب مرحوم خوئی کار گذاشتند، یا قضایای کربلا که ورود هم کردند و منجر به کشته شدن تعداد زیادی شد، آن زمان شنیدم که ایشان گفتند بهترین کار را امام خمینی (ره) کرد. این جمله مفهومش نزدیک شدن عقیده فقهی ایشان به حضرت امام در مقام عمل است. حتی آیتالله العظمی سیستانی هم که در عقیده فقهی به مرحوم آقای خوئی نزدیک تر بودند، امروز می بینید که عملاً وظیفه رهبری شیعیان را بر عهده گرفته اند. مثلاً در قضایای حرم حضرت امیر (ع) که بین مقتدا صدر و آمریکایی ها بهوجود آمد و احتمال تخریب حرم هم می رفت با نقش رهبر گونه ای قضایا را حل و فصل نمودند. اینها نشان می دهد که بعد از وقایع عراق نظرشان به حضرت امام نزدیک شده است.

حتی یک مورد خاص هم بنده سراغ دارم. درباره بیمه زنها نظر حضرت آقا بر این است که چون حق بیمه پرداخت شده توسط راننده زن و مرد یکی است لذااگر راننده زنی تصادف کرد و کسی را کشت باید میزان دیه پرداختی به زنها و مردها یکی باشد. دقت کنید اصل دیه یکی نیست ولی مبلغ پرداختی توسط بیمه گذار باید یکسان باشد. یعنی نمی شود نصفش را بدهد و نصف دیگر را راننده تقبل کند. همین مسئله را از آیت الله سیستانی هم پرسیدند. ایشان فرمودند در این مسئله نظر حاکم شرع که رهبر انقلاب هستند باید اطاعت شود. گویا نظر رهبری را حکم حکومتی دانستهاند. در حقیقت گذشت زمان و برخوردها نشان داد که فقیه شیعه نمی تواند سکوت کند.

در واقع امام (ره) الگوی جدیدی را ترسیم نمودند که حتی موجب تغییر نظر فقها هم شده است.

همین طور است. امام معتقد بودند که آیا احکام مربوط به قصاص و دیات و حدود در زمان غیبت باقی است یا خیر؟ اگر باقی است پس برای اجرای حدود باید مأموری باشد، زندانی تشکیل شود، اگر دستی قطع شد درمان شود و هزینه هایی صرف گردد و... اینها هم یعنی تشکیل حکومت. وگرنه کدام فقیه در زمان شاه توانست یک حکم شرعی اجرا کند؟

انقلاب ما دقیقاً در راستای اهداف الهی و برای اجرای قوانین اسلامی با رهبری فقیهی جامع الشرایط تشکیل شد. حتی درست در نقطه مقابل ادعای آنهایی که تشکیل حکومت را جایز نمی دانند، روایات متعددی درباره آخر الزمان و علائم ظهور است که اشاره دارد پیش از قیام و ظهور حضرت مهدی (عج)، حکومت های شیعی و مورد تأیید امام تشکیل می شود و در دنیای پر از ظلم و جور آن زمان، مردم را به حق و عدالت دعوت می کنند. در این روایات به قیام ایرانیان و حکومت آنها تأیید بسیاری شده است.

https://shoma-weekly.ir/MOE6wU