ویژه

عسگراولادی یک اسوه برای تمام نسل‌ها است

انسان هایی هستند که عادی محسوب می شوند اما بعضی انسان ها به دلیل ویژگی هایی که فراتر از سایر ویژگی هاست انسان های اسوه هستند این به معنای انسان سرمشق و نمونه است

گفتگو:نفیسه زارعی- دیوارهای اتاقی که پر است از قفسه کتاب و عکس و خاطره، صاحب خانه اش استاد اسدالله بادامچیان است، مردی که سرد و گرم تاریخ معاصر را چشیده و پا به پای انقلاب در جریان های سیاسی حضور فعال داشته است، این حضور و هم نفس بودن با حاج حبیب الله عسکراولادی در جریان مبارزه بهترین دلیل برای ما بود تا پایمان به این اتاق بازشود و با دکتر اسدالله بادامچیان در مورد ویژگی های متفاوت استاد عسکراولادی که او را اسوه ای برای جوان تشکیلاتی امروز می‌‌داند به گفتگو بنشینیم.


چرا معتقدید که حبیب الله عسکراولادی یک اسوه برای نسل امروز است؟

انسان هایی هستند که عادی محسوب می شوند اما بعضی انسان ها به دلیل ویژگی هایی که فراتر از سایر ویژگی هاست انسان های اسوه هستند این به معنای انسان سرمشق و نمونه است لذا خداوند تبارک و تعالی قرآن و پیامبر اسلام را اسوه حسنه برای همه مسلمانان قرار داده، حالا شما میخواهید این انسان اسوه را شخصیت شناسی کنید، این اسوه از ابعاد مختلف می تواند اسوه شده باشد. در این مسیر مبالغه و مطلق گویی نباید کرد؛ زیرا غیر از معصومین (ع) بقیه انسان ها همیشه دچار نکات منفی و مثبت هستند، طبعاً فراوانی نکات مثبت غلبه می کند و نقاط منفی شخصیتی را کمرنگ می کند حتی انسان هایی که دارای کارهای نیکوی حسنه هستند، اگر دچار سیئاتی هم باشند این حسنات میآیند و سیئات را می پوشانند پس باید گفت وقتی ما می گوییم شخصیت اسوه به این معنا نیست که این شخصیت یک معصوم است و خطا و نقطه ضعفی ندارد. منتهی ویژگی های او به گونه ای است که می تواند سرمشق قرار بگیرد. اگر بخواهیم نخستین جنبه اسوه بودن آقای عسکراولادی را بررسی کنیم باید بگوییم از جنبه مبارزه، ایشان از آغاز نهضت ملی شدن صنعت نفت وارد عرصه شد، در جریان 30 تیر 1331 جزء عناصر مؤثر این جریان بوده، در جریانهای مختلف دیگر حضور داشته و حتی دستگیر شده است سپس تا کودتای 28 مرداد 1332 یک مبارز فعال جدی است و در نهضت ملی شدن صنعت نفت در همه صحنه ها حضور دارد منتهی این نوع حضور دارای ویژگی های خاص خودش است.

از این ویژگی ها برایمان بگویید؟

نکته اول این است که او با انگیزه مطلق سیاسی وارد صحنه نشده است بعضی از آدم ها هستند سیاست مدارو سیاسی حرفه ای هستند و اصولاً اگر در میدان سیاست نباشند نمی توانند نفس بکشند ویژگی بارز این آدم ها این است که آدم های سیاسی هستند بدون در نظر گرفتن پاره ای از مسایل فقط مطلق کار سیاسی می کنند ولی آقای عسکراولادی یک سیاستمدار حرفه ای است که فقط به خاطر سیاست وارد نهضت نشده او یک انسان متدین و خداخواه است که به عنوان وظیفه الهی و اسلامی در اهتمام به امور مسلمین و استکبار ستیزی وارد صحنه شده است، پس این شخصیت از این جهت می تواند اسوه باشد که در یک نهضت عظیم که غلبه با ملیون در کشور است بر مبنای تکلیف شرعی و خداخواهی حضور پیدا می کند؛ بنابراین ایشان در عین اینکه سیاستمدار است و ورود به ابعاد مختلف سیاست دارد اما سیاستش از متن دیانتش برمی خیزد، و برای همه جوان ها و نسل های آینده ما می تواند یک اسوه باشد.

او هرگز اجتهاد به رأی نمی کند و وقتی وارد صحنه می شود خودش چون یک مجتهد نیست احساس نیاز به یک مجتهد می کند و می خواهد تا نظر، ورود، برنامه ها و رهبریش حجت شرعی داشته باشد.

چرا حبیب الله عسکراولادی در روزگار جوانی که دوران التهابات و هیجانات سیاسی است به عضویت در یکی از گروه های آن زمان نظیر فدائیان اسلام و... در نمی آید؟

مرحوم حاج آقای عسکراولادی راهی را که وظیفه اش بود طی می کند از جوسازی ها نمی ترسد و تحت تأثیر فضاسازی های سیاسی و جناح بندی های سیاسی قرار نمی گیرد، او در این فراز و فرودهای بازیهای سیاسی نه مسخ قدرت و نه دچار غرور
می
شود بلکه مطابق وظیفه و تکلیف شرعی خود عمل می کند او حتی در مسیر مبارزه به عضویت گروهی مثل فدائیان اسلام که با مرجع عام فقیه اختلاف نظر دارد، در نمی آید ولی در عین حال برای آنها احترام قایل است و در مسیر مشترکات کلان با توجه به تأییدیه آیت الله کاشانی آنها را همراهی می کند ولی زمانی که این گروه با کاشانی اختلاف سلیقه و نظر پیدا می کنند او در عین اینکه با آنها درگیر
نمی
شود همراهیشان هم نمی کند او به عضویت گروههای
ملی
گرا نیز در نمی آید و در تمام این فراز و نشیب نهضت ملی شدن صنعت نفت سعی می کند یک انسان با تقوای اسلام خواه و در پی ارزش ها باشد به طوری که یک اسوه فعال مبارزه در این مسیر می شود.

آیا انزوای سیاسی بعد از کودتای 28 مرداد در روند حضور حبیب الله جوان در میدان های مبارزاتی تأثیر گذاشت؟

بعد از اینکه کودتای 28 مرداد رخ می دهد و قضایای نهضت ملی شدن صنعت نفت به بن بست می رسد، عسکراولادی وارد این صحنه نمی شود زیرا از یک سو کاشانی و طرفدارانش منزوی شده اند و از سوی دیگر فدائیان اسلام به شهادت رسیدند البته ایشان بعد از این قضایا بیکار ننشست او در این مقطع هیئت مؤید را تاسیس کرد . تا با حضور و اجتماع نیروهای متدین، اگر روزی تکلیف شرعی پیش آمد بتوانند همه با هم کار کنند. نوع زندگی که بعد از 28 مرداد از سال 1332 تا1341 که آغاز نهضت امام (ره) است، یعنی حدود یازده سال کم یا بیش یک نوع زندگی خاص است او هم به کسب و کار مشغول است، هم
فعالیت
های دینی دارد وهم کار فرهنگی می کند در عین حال هیئتداری هم می کند و ظرفیتی از نیروهای اسلام خواه را در کنار هم جمع می کند.

بعد از جریان نهضت امام (ره) و شنیدن فریاد استنصار ایشان، اولین گروههایی که به محضر امام (ره) شتافتند آقای عسکراولادی و گروه شان بود. وقتی این ها به خدمت امام (ره) رفتند این بار یک تکلیف دیگری شروع شد؛ زیرا در این مقطع رهبری نهضت به دست مرجع تقلید اداره می شد، کسی که
ولی
فقیه و نایب امام زمان (عج) است و می گوید اسلام در خطر است همه بیایید و یاری کنید و درنهایت به این مطلب می رسد که شاه و حکومت رژیم سلطنتی باید برود و جایگزین آن حکومت اسلامی شود. در این مقطع است که او به همراه جمعی از دوستان فوری به خدمت امام (ره) می رود در خاطرات ایشان این طور آمده که در آن جلسه امام از قدرت آمره امر به معروف برای آنها می گوید و در حقیقت باب
بحث
های جدیدی را باز می کند در آنجا چنان
حرف
های امام(ره) در ذهن عسکراولادی می نشیند که خودش بارها در خاطراتش گفته که وقتی آنجا رفتیم من از امام (ره) مطلب جدیدی یاد گرفتم بعد هم که امام (ره) می فرماید ما می خواهیم مبارزه را شروع کنیم در ماجرای انجمن های ایالتی و ولایتی آقای عسکراولادی و شهید امانی و دوستان دیگر همه با هم به محضر امام (ره) حضور پیدا می کنند و در سال 1342 که امام (ره) می فرمایند شما که برای خدا کار می کنید با هم مؤتلف شوید، همراه شهدای بزرگواری مثل عراقی، امانی و لاجوردی و مرحوم
حاج سعید امانی و دوستان دیگر مؤتلفه را راه اندازی می کنند آنها برای تاسیس مؤتلفه از الگوی احزابی که در آن زمان موجود بود استفاده نمی کنند بلکه بر مبنای یک حزب الهی – اسلامی در ارتباط با ولی فقیه زمان خود وارد عمل می شوند و کارهای را با نظر امام تطبیق کامل می دهند و حتی بعد از راه افتادن مؤتلفه وقتی راجع به عضو گیری با امام (ره) مشورت می کنند ایشان می فرماید شما برادریابی کنید البته مصداق این مسئله خواهریابی هم هست. این نکته مهمی است که وقتی عسکراولادی این را می شنود نسبت به اجرایی کردن آن اقدام می کند.

مبارزه در قالب یک تشکیلات الهی که به فرمان ولی فقیه شکل گرفته بود برای مجموعه جوانانی که یک نهضت تازه را همراهی
می
کردند چه برکاتی داشت؟

در لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی وقتی
امام
(ره) موفق می شوند، می فرمایند باید تشکیلات را محکم کنید این مقطع در حکم یک آزمایش بود، رژیم به زودی برنامه های اصلیش را شروع می کند عسکراولادی این حرف را گوش کرده و عمل می کند وقتی که شاه می آید به صحنه و امام (ره) تصمیم می گیرد که با رژیم شاه بجنگد، هیئت مؤید را دعوت می کند و در آنجا به آنها می گوید راهی را که امام (ره) می رود راهی است که پر از رنج، شکنجه، زندان، تبعید، و کشته شدن است هرکس که حاضر است بیاید با هم حرکت کنیم. او در این مسیر به اطرافیانش دروغ نمی گوید و آنها را فریب نمی دهد او مسیر مبارزه را از امام حسین (ع) یاد گرفته است که وقتی می خواهد در مسیر اسلام خواهی و حق حرکت کند می فرماید هرکس در راه ما بیاید شهادت است و معطل بقیه نمی ماند. وقتی که تشکیلات الهی – اسلامی شکل می گیرد با تمام وجود در طول شبانه روز در خدمت تشکیلات قرار می گیرد و در نهایت موتلفه ای شکل می گیرد که برای او و همرزمانش یک باقیات و صالحات به حساب می آید و به همین علت در این تشکیلات امثال بهشتی ها،
مطهری
ها، محلاتی ها، مفتح ها، لاجوردی ها، عراقی ها،
امانی
ها، بخارایی ها و خواهران ارزشمندی که هستند یک تشکیلات اسوه می شود. وقتی مبارزه شروع
می
شود ایشان دقیقاً در خدمت ولایت قرار می گیرند و امام (ره) به او علاقه ویژه ای پیدا می کند زیرا او را خالص و مخلص می یابد و تعابیر ویژه ای مثل عنوان حبیب من برایش به کار می برد و بعد هم برای او یک ویژگی خاصی را قایل می شود . از همین مقطع است که عسکراولادی در تمام این حوزه ها و
برنامه
ها دائم به دنبال وظیفه شرعی و الهی خود است، لذا در این رابطه پیشنهادهایی را مثل ساختمان فیضیه، حساب بانکی و نظایر آن خدمت امام ارایه می کند و در نهایت آن تصمیمی را که امام اتخاذ می کنند عملی می کند.

آیا می توان گفت زندان یک فصل تازه ای از زندگی مبارزاتی او شد؟

حضور او در زندان هم تماما یک درس است، هر لحظه اش عشق و محبت الهی، توکل به خدا و صلابت است. در طی آن سال ها چه در دادگاه و چه در 14 سال زندان هیچ وقت احساس ضعف در عسکراولادی نمی یابید،. در این دوره مقاومت مکتبی و اسلامی برای او و یاران اصل است و محور اصلی مقاومت گرایش های دل به خواه و سیاسی نیست بنابراین گروه آنها در زندان تبدیل به یک گروه اسوه می شود.

از روزهایی که خودتان در زندان با دوستان موتلفه و شخص عسکراولادی همراه شدید بگویید؟

من در سال 1344 بود که در زندان به آقای عسکراولادی و دوستانشان متصل شدم در آنجا خیلی جالب بود که کمونیست هایی که در زندان بودند بزرگانشان زندگی خوب و مرفهی داشتند و فقرایشان را رها می کردند در زندان قصر یکی از همین کمونیست ها کارگر سادهای بود و مادرش رختشویی داشت به یاد دارم او آمده بود پشت میله ها به مادرش می گفت هر طور شده این مقدار را به من پول بده چون دونگ و سهم خودم را از هزینه های داخل زندان به گروه ندادم و در اینجا به همین واسطه شخصیتم را
می
شکنند و مرا تحت فشار و تحقیر قرار می دهند آن پیرزن می گفت من از کجا پول بیاورم، من رختشویی می کنم خود تو یک کمک هزینه بودی که الآن در زندانی و کل هزینه های منزل را باید خودم بپردازم و پولی ندارم تا به تو بدهم روشن است که او هم در آنجا گرفتار است وقتی ما وارد زندان شدیم دوستان به شکل دونگی عمل نکردند که هرکس هزینههای داخل زندان را خودش بپردازد یک صندوق در یک اتاق گذاشتیم هرکس هرچقدر پول داشت برای هزینه ها داخل آن صندوق می انداخت و مشخص نبود که چه کسی چه مقدار در این صندوق انداخته ممکن بود فردی مثل حاج ابوالفضل توکلی بینا مقدار زیادی پول
می انداخت و ممکن بود فرد دیگری پولی نداشت که در این صندوق بیندازد اما کسی متوجه این مسئله نمی
شد در نهایت آقای توکلی بینا و دوستان هر چقدر در صندوق پول بود برمی داشتند ومابقی
هزینه
ها را خودشان تأمین می کردند در کنار آن ، به امثال این جوان کمونیست هم کمک می کردیم؛ زیرا معتقد بودیم شرافت انسانی و مبارزاتیش دچار اخلال
می
شود. درنهایت وقتی به او کمک کردیم به مادرش گفت مشکلم حل شد بعد مادرش گفت چرا حل شد؟ گفت اینجا یک عده هستند که به من کمک می کنند این خیلی نکته مهمی است تازه جالب تر اینکه از طریق دوستان بیرون از زندانمان به مادر این فرد نیز کمک شد. شما تصورکنید از طرفی
کمونیست
ها فشار می آوردند که از این فرد پول بگیرند و از این طرف ما به او و مادرش کمک می کردیم و این فرد در نهایت مذهبی شد این زیبایی اسلام را به ما نشان می دهد در حقیقت عسکراولادی و دوستان در درون زندان برادریابی اسلامی را ادامه دادند متاسفانه نقش عسکراولادی و دوستان زندانی مؤتلفه در درون زندان تا حالا مورد بررسی قرار نگرفته است؛ این درحالی است که در آن دوران یکی از قویترین کارها در زندان انجام شد ما زندان شاه را به هم ریختیم و این بهم ریختگی به گونه ای بود که از 28 مرداد تا اول سال 42 بی سابقه بود، شیوه کار آنها در درون زندان رژیم ستمشاهی مقاومت توام با کار و تلاش بود مقاومت آنها در درون زندان برای مقابله با رژیم به سایرین شجاعت می بخشید. آنها نزاع بیهوده با رژیم نمی کردند در عین حال در مقابل تمام زورگویی هایشان می ایستادند و
رژیم هم از عهده شان برنمی آمد. بعدها وقتی انقلاب شد این اشخاص هر کدام برای نظام مفید واقع شدند و درحقیقت از این اسوه ها است که نسل فداکار برای انقلاب ب
ر
می خیزد این درحالی است که اگر رهبرانی ضعیف، ترسو و محافظه کار مثل جبهه ملی باشند چنین اتفاقی نمی افتد.

کدام جریانات بعد از آزادی از زندان و سپس پیروزی انقلاب اسلامی موجب می شود تا عسکراولادی یک اسوه پایدار باقی بماند؟

وقتی عسکراولادی از زندان بیرون می آید مسیر فداکاری و مبارزه شان ادامه پیدا می کند بدون اینکه آرامش و استراحت داشته باشد از همان لحظه آزادی شروع می کند منتهی این شروع به دلایل شرایط خاص با رعایت تقیه، در یک مبارزه صورت
می
گیرد در تمام این مراحل گوناگون عسکراولادی یک اسوه برای تمام نسل ها است کسب، درس، زندگی و پذیرش مسئولیت در نظام جمهوری اسلامی
نمونه
هایی از این مهم است او برای مسئولیت خود در نظام حقوق نمی گیرد امام (ره) ماهانه ده هزار تومان به ایشان می داد یعنی کارمند رسمی نظام نشد جالب است که امام تمام حقوق یک سال یعنی 120 هزار تومان را در فروردین ماه یک جا به او می داد و در سال آخر عمر امام (ره)، فروردین ماه عسکراولادی را خواسته و 240 هزار تومان به وی داده بود وقتی آقای عسکراولادی از چرایی پرداخت این مبلغ پرسید امام فرمودند شاید امسال لازمت شود، خرج داری. بعد از آن هم مقام معظم رهبری طبق قوانین جاری کشور، حقوق ماهانه برای ایشان در نظر گرفتند این خیلی مهم است که کسی مثل آقای عسکراولادی که یک مغز اقتصادی، یک اقتصاددان تجربی که هم اقتصاد بازار را می داند و هم اقتصاد حوزوی و اقتصاد اداره مملکت داری را بلد است یک قران از منابعی را که زیر دستش است، سوء استفاده نمی کند و وقتی از دنیا می رود در سال 92 می گوید نماز و روزه قضا و سهم امامی بر گردنم نیست ، ثلثی از اموالم را هم ندارم که بدهم چون دارایی ندارم تنها یک خانه دارم که آن هم از آن همسر و فرزندانم است، تصور کنید آدمی که سالی میلیاردها تومان پول به ملت می داده غیر از بودجه کمیته امداد، غیر از صدقات مردمی در اختیار، نماینده امام (ره) و رهبری نیز کمک های مردمی به امداد و کمک های خیرین که همه در نزدش بود هرگز سوءاستفاه ای از این منابع نکرده است و این اسوه یک کارمند نمونه جامعه نمونه اسلامی و یک مدیر است. عسکراولادی با یارانش در کمیته امداد طوری عمل می کند که هزینه اداری کمیته امداد تنها بین 14-12 درصد است و بقیه درآمدها صرف محرومین می شود در حالی که در بسیاری از ادارات 60-50 درصد هزینه ها صرف حقوق کارمندان و هزینه های جاری می شود نسل جوان باید بر روی این مدیریت کار کند، این چه نوع مدیریتی است که مورد قبول امام واقع می شود و باعث میشود تا امام اجازه بدهند برخلاف سایر نهادها تنها نامشان بر روی کمیته امداد باقی بماند باید ببینیم اصلا چرا امام (ره) به عسکراولادی این همه علاقمند بود چرا اینقدر به عسکراولادی دعا می کرد، قطعا این ماحصل تفکر مدبرانه عسکراولادی است چه می شود که یکی از همراهان تعریف می کند که وقتی شب هنگام دیروقت به نوفل لوشاتو می رسند و به امام (ره) خبر می دهند که آقای عسکراولادی آمده امام (ره) می فرمایند: حتماً بیاید وقتی آنها خدمت امام (ره) می رسند ، عسکراولادی می خواهد تا دست امام (ره) را ببوسد امام (ره) ایشان را بغل کرده و می بوسند و با یک حالتی می فرمایند حبیب من آمدی، پیر شدی اما خدا می داند که من در این سال ها هر جا که بودم شما و یارانتان را دعا کردم من در بورسا که بودم شبانه روز بارها به شما دعا می کردم، در نجف در حرم حضرت امیر، در حرم اباعبدالله، در نماز شبها، الآن هم هر جا در مضان استجابت دعا باشم برای شما دعا می کنم. پاسخ متواضعانه عسکراولادی هم جای بررسی دارد او در جواب به امام می گوید من این سالها فکر می کردم که در میان این حوادث، التقاتات، انحرافات و فضا و جوسازی ها چگونه یاران ما در مؤتلفه ، زندان و بیرون سالم ماندند حالا فهمیدم که بر اثر دعای حضرت عالی است و این دعای شماست که شامل حالشان شد.

https://shoma-weekly.ir/ve3Wfm