آشتی ملی جایی صورت میگیرد که قهر ملی وجود داشته باشد و این در حالی است که این فضا به لطف خدا در کشور ما وجود ندارد و فقط عدهای با رفتن به آن طرف آب و فحاشی و هتاکی در رسانههای دشمن مشروعیت خود را از دست داده و در میان ملت به حساب نمیآیند تا بحثی به نام آشتی ملی موضوعیت پیدا کند.
احمد جان نثاری - درباره شروع زود هنگام فعالیتهای انتخاباتی و حتی تبلیغات کاندیداها رهبر معظم انقلاب در دورههای قبلی، هشدار داده بودند، اما برخی جریانات مانند همان دوره قبلی تنور انتخابات را ماهها مانده به آغاز آن داغ کردند. در این میدان افراد، احزاب و شخصیتها دیدگاههای خود را مطرح و به هر نوع ممکن زمینههای حضور خود در این عرصه را فراهم می کنند. یکی از این دیدگاه ها طرح دولت وحدت ملی، ائتلاف ملی، آشتی ملی و .... است که قبل از انتخابات ریاست جمهوری دهم از سوی رقبای سرسخت احمدی نژاد مطرح و برخی آن را طرح عبور از احمدی نژاد نامیدند، عبوری که هرگز محقق نشد.
طرح وحدت ملی با سخنان علی لاریجانی در سال ۸۶ و پس از استعفا از سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی، اینگونه کلید خورد: پایبندی به وحدت ملی یک نیاز اساسی برای کشور است. اگر کشور بتواند تئوری دولت وحدت ملی را دنبال کند به نفع ماست، اگر در گذشته هم این اقدام انجام میشد، نتایج خوبی برای ما داشت. یکی از ملزومات دستیابی به دولت وحدت ملی تهیه قوانینی است که همه جریانهای سیاسی به هر میزان که مقبولیت مردمی دارند، بتوانند در اداره کشور سهیم باشند.
مدتی بعد در شهریور ۸۷، حجتالاسلام ناطق نوری نیز اظهارنظر مشابهی درباره دولت وحدت ملی داشت.
از سوی دیگر انتشار مصاحبه هاشمی رفسنجانی با علی زادسر یکی از نمایندگان مجلس هفتم در همان مقطع با واکنش رسانههای خبری و برخی از فعالان سیاسی کشور روبهرو شد و این طرح را تنها راهکاری برای بازگشت اصلاح طلبان به عرصه قدرت دانستند.
هاشمی رفسنجانی در این مصاحبه در پاسخ به این سوال که «نظر خود را به صورت واضح درباره انتخابات دهم ریاست جمهوری بیان کنید؟» اظهار داشت: درباره انتخابات دوره دهم، اعتقاد من همان است که در جلسه جامعه روحانیت بحث شد و آن این است که چنانچه همه کسانی که خود را به هر نوعی جزو اصولگرایان میدانند، یکی از چهار نفر مطرح شده یعنی؛ حجج اسلام ناطقنوری و روحانی و آقایان لاریجانی و ولایتی را نامزد کنند و متفرق نشوند، بنده نیز به سهم و توان خود از نامزدی آن نامزد واحد، حمایت خواهم کرد و با جریان اصلاحطلب هم موافقت بشود که سهم مناسبی را در کابینه و مدیریت اجرایی کشور داشته باشد که امید بر موفقیت چنین طرحی نیز فراوان است.
البته این گفته رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام همان طرح دولت وحدت ملی بود که چندی بعد پس از برگزاری همایش 30سال قانونگذاری در رسانههای خبری بویژه برخی از رسانههای نزدیک به هاشمی رفسنجانی پیگیری شد.
اما در جریان انتخابات ریاست جمهوری دهم محسن رضایی به عنوان کاندیدای نسخه المثنی طرح دولت وحدت ملی با عنوان دولت موسوم به ائتلافی معرفی شد. وی با ایجاد مثلث قالیباف، ولایتی و رضایی توانست به عنوان کاندیدا مطرح شود و درکابینه خود ولایتی را بهعنوان معاون اول و قالیباف را بهعنوان معاون اجرایی معرفی کرد.
در همان ایام افراد و جناحهای مختلف نیز واکنشهای متفاوتی به این طرح نشان دادند. به عنوان مثال حسن روحانی معتقد بود استفاده از نیروهای معتدل هر دو جناح سیاسی کشور به نفع کشور است و تندروهای افراطی باید منزوی شوند و آنها که در صحنه سیاسی تجربه دارند، بیایند.
غلامعلی حداد عادل پیرامون این طرح می گوید: طرح تشکیل دولت وحدت ملی از آن حرفهای به اصطلاح روزنامهای است که معلوم نبود از کجا درآمد و امروز هم مثل یک حباب روی آب است و بعد هم فراموش میشود.
از آن طرف، محمدحسین شفیعیها دبیر حزب مؤتلفه استان قزوین این طرح را مشکوک خوانده و گفته بود: با وجود رهبری ما نمادی از بحرانزایی در کشور نداریم که نیازی به وحدت ملی باشد و نیز بیان حجتالاسلام سیدهاشم حسینیبوشهری، عضو ارشد جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مؤید این نکته بود که نماد وحدت ملی در کشور ما مردم هستند و اعضا و گروهها نمیتوانند بیانگر آرمانهای آحاد ملت باشند و در چنین فضایی طرح تشکیل دولت وحدت ملی موضوعیت ندارد.
در همین حال چندی پیش هاشمی رفسنجانی بازهم متوسل به این طرح کهنه و خاک خورده شد و در دیدار با جمعی از رزمندگان وایثارگران هشت سال جهاد و حماسه گفت: ایجاد وفاق و وحدت ملی، فضای باز سیاسی، توجه به خواست مردم، اجرای کامل قانون اساسی، سیاست تنشزدایی و حل مشکلات بینالمللی از لوازم و زمینههای مناسب خروج از ناکارآمدیهای فعلی است. در این مسیر میتوانیم با مبنا قرار دادن سیاستهای کلی مورد تأیید رهبر انقلاب و تدوین برنامههای کارشناسانه و ایجاد دولت وحدت ملی به پیشرفت و سربلندی کشور و نظام که خواست رهبر معظم انقلاب نیز هست، تحقق ببخشیم.
این در حالی است که اصلاح طلبان دریافته اند که این دوره از انتخابات ریاست جمهوری هم هیچ شانسی برای ورود به عرصه قدرت ندارند. آنها برنامهریزی مدونی نه برای انتخابات ۹۲ که برای انتخابات سالهای آتی دارند.
تئوریسین اصلاحات معتقد است اصولگراها هم اصلاحطلباند؛ هرچند به این شکل آنرا ابراز نکنند، پس اصلاحطلبان مجبورند به گزینهای که مقبولیت خوبی در نزد مردم دارد و البته اصولگرای تندرو نیست، قناعت کنند که البته این گزینه بیارتباط با طرح دولت وحدت ملی نیست.
حبیب الله عسگراولادی دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری می گوید: آشتی ملی جایی صورت میگیرد که قهر ملی وجود داشته باشد و این در حالی است که این فضا به لطف خدا در کشور ما وجود ندارد و فقط عدهای با رفتن به آن طرف آب و فحاشی و هتاکی در رسانههای دشمن مشروعیت خود را از دست داده و در میان ملت به حساب نمیآیند تا بحثی به نام آشتی ملی موضوعیت پیدا کند. آشتی بین انقلاب و ضد انقلاب معنی ندارد. کسانی که دلشان برای اسلام و کشور میسوزد با هم اختلاف فاحشی ندارند آنها درک درستی از منافع و مصالح ملی دارند به طوری که شاهدیم در ایام برگزاری اجلاس غیرمتعهدها در تهران هیچ حیاتی از سوی ضد انقلاب دیده نشد و فقط در فضای مجازی حرفهایی مطرح شد.
صادق محصولی در خصوص دولت وحدت ملی تصریح می کند: کسانی که بحث اجماع یا وحدت ملی را مطرح میکنند یک پیشفرضی دارند که توجه به آن مهم است. آن پیش فرض این است که در کشور بحران است و برای رفع آن باید دولت وحدت ملی یا آشتی ملی ایجاد کنیم. در حالی که ما الان نه تنها در بحران نیستیم بلکه در بهترین شرایط کشور بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از هر جهت اعم از امنیت داخلی، ثبات سیاسی، رفاه عمومی و پیشرفت علمی و نفوذ معنوی در کشورهای منطقه و جهان هستیم. بنابراین اینها سعی دارند با طرح «وحدت ملی» القای بحران کنند.
حجتالاسلام احمد سالک، عضو جامعه روحانیت مبارز نیز با اشاره به طرح وحدت ملی می افزاید: «تفکر تشکیل حزب وحدت ملی مربوط به کشورهایی میشود که با بحران مواجه هستند، درحالیکه جمهوریاسلامی با درایت مقام معظم رهبری در حال حاضر هیچگونه بحرانی ندارد. تضاد میان اصلاحطلبان و تلاش آنها برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، علت طرح مباحثی از قبیل تشکیل حزب وحدت ملی است، اما مردم بابصیرت ایران با درنظرداشتن عملکرد خواص در انتخابات ۸۸، زیر بار بازگشت خیانتکاران به عرصه قدرت نمیروند.»
در این حال باید دید از بین گزینههای مورد نظر این جریان در حال حاض یعنی هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری، سیدحسن خمینی، علی لاریجانی، محمدباقر قالیباف و نیز محسن رضایی، حجتالاسلام پورمحمدی، منوچهر متکی کدام نام پرطمطراق میتواند گزینهی مناسبتری برای اجرای پروژهی طولانیمدت اصلاحطلبان باشد.
و اما این قسمت از بیانات رهبر فرزانه انقلاب در دیدار اعضاى شوراى تأمین استانها در ۱۳۷۹/۱۱/۲۵ نیز شاید ختم مناسبی بر این مطلب باشد که گویا برقراری وحدت عمومی نه طرح "دولت وحدت ملی " را به مسولین گوشزد کرده اند و آنها توجهی به موضوع نداشته اند که انتقاد رهبر انقلاب را در پی داشته است، ایشان می فرمایند: من وحدت عمومی را هم گفته بودم. مردم به وحدت جواب می دهند؛ مردم در میدانند؛ مردم از ما جلویند عزیزان من! من به شما صریح بگویم؛ من به خودم و به آن مقداری که شعاع دیدم در مسائل کشور به من اجازه می دهد تا نگاه کنم، می بینم که مردم از ما جلویند.... آن جایی که محلِّ حضور مردم است، حضور آنها استوار، مقتدر، عازم و بی ملاحظه است..... بنابراین مردم اهل وحدتند و همه آنها می آیند و در مظهر وحدت شرکت می کنند؛ اما متأسّفانه دستجات و جناحهای سیاسی و رؤسایشان و تعداد معدودی آدم، پُرادّعا و کم عمل و حرف ناپذیر و حق ناپذیرند. آقایان را خواستیم، آمدند و جلسات متعدّدی برگزار و با این و آن صحبت شد؛ اما «لم یکن شی ء مذکورا» ؛ انگار با اینها هیچ حرفی زده نشده است!
در پایان این سوال مطرح است که آیا این طرح واقعا برای وحدت ملی مطرح و پیگیری می شود یا بیشتر جنبه تقسیم منافع جناحی دارد؟ مرور دقیق روند این طرح پاسخ مناسب به این سوال است.
مدتی بعد در شهریور ۸۷، حجتالاسلام ناطق نوری نیز اظهارنظر مشابهی درباره دولت وحدت ملی داشت.
از سوی دیگر انتشار مصاحبه هاشمی رفسنجانی با علی زادسر یکی از نمایندگان مجلس هفتم در همان مقطع با واکنش رسانههای خبری و برخی از فعالان سیاسی کشور روبهرو شد و این طرح را تنها راهکاری برای بازگشت اصلاح طلبان به عرصه قدرت دانستند.
هاشمی رفسنجانی در این مصاحبه در پاسخ به این سوال که «نظر خود را به صورت واضح درباره انتخابات دهم ریاست جمهوری بیان کنید؟» اظهار داشت: درباره انتخابات دوره دهم، اعتقاد من همان است که در جلسه جامعه روحانیت بحث شد و آن این است که چنانچه همه کسانی که خود را به هر نوعی جزو اصولگرایان میدانند، یکی از چهار نفر مطرح شده یعنی؛ حجج اسلام ناطقنوری و روحانی و آقایان لاریجانی و ولایتی را نامزد کنند و متفرق نشوند، بنده نیز به سهم و توان خود از نامزدی آن نامزد واحد، حمایت خواهم کرد و با جریان اصلاحطلب هم موافقت بشود که سهم مناسبی را در کابینه و مدیریت اجرایی کشور داشته باشد که امید بر موفقیت چنین طرحی نیز فراوان است.
البته این گفته رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام همان طرح دولت وحدت ملی بود که چندی بعد پس از برگزاری همایش 30سال قانونگذاری در رسانههای خبری بویژه برخی از رسانههای نزدیک به هاشمی رفسنجانی پیگیری شد.
اما در جریان انتخابات ریاست جمهوری دهم محسن رضایی به عنوان کاندیدای نسخه المثنی طرح دولت وحدت ملی با عنوان دولت موسوم به ائتلافی معرفی شد. وی با ایجاد مثلث قالیباف، ولایتی و رضایی توانست به عنوان کاندیدا مطرح شود و درکابینه خود ولایتی را بهعنوان معاون اول و قالیباف را بهعنوان معاون اجرایی معرفی کرد.
در همان ایام افراد و جناحهای مختلف نیز واکنشهای متفاوتی به این طرح نشان دادند. به عنوان مثال حسن روحانی معتقد بود استفاده از نیروهای معتدل هر دو جناح سیاسی کشور به نفع کشور است و تندروهای افراطی باید منزوی شوند و آنها که در صحنه سیاسی تجربه دارند، بیایند.
غلامعلی حداد عادل پیرامون این طرح می گوید: طرح تشکیل دولت وحدت ملی از آن حرفهای به اصطلاح روزنامهای است که معلوم نبود از کجا درآمد و امروز هم مثل یک حباب روی آب است و بعد هم فراموش میشود.
از آن طرف، محمدحسین شفیعیها دبیر حزب مؤتلفه استان قزوین این طرح را مشکوک خوانده و گفته بود: با وجود رهبری ما نمادی از بحرانزایی در کشور نداریم که نیازی به وحدت ملی باشد و نیز بیان حجتالاسلام سیدهاشم حسینیبوشهری، عضو ارشد جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مؤید این نکته بود که نماد وحدت ملی در کشور ما مردم هستند و اعضا و گروهها نمیتوانند بیانگر آرمانهای آحاد ملت باشند و در چنین فضایی طرح تشکیل دولت وحدت ملی موضوعیت ندارد.
در همین حال چندی پیش هاشمی رفسنجانی بازهم متوسل به این طرح کهنه و خاک خورده شد و در دیدار با جمعی از رزمندگان وایثارگران هشت سال جهاد و حماسه گفت: ایجاد وفاق و وحدت ملی، فضای باز سیاسی، توجه به خواست مردم، اجرای کامل قانون اساسی، سیاست تنشزدایی و حل مشکلات بینالمللی از لوازم و زمینههای مناسب خروج از ناکارآمدیهای فعلی است. در این مسیر میتوانیم با مبنا قرار دادن سیاستهای کلی مورد تأیید رهبر انقلاب و تدوین برنامههای کارشناسانه و ایجاد دولت وحدت ملی به پیشرفت و سربلندی کشور و نظام که خواست رهبر معظم انقلاب نیز هست، تحقق ببخشیم.
این در حالی است که اصلاح طلبان دریافته اند که این دوره از انتخابات ریاست جمهوری هم هیچ شانسی برای ورود به عرصه قدرت ندارند. آنها برنامهریزی مدونی نه برای انتخابات ۹۲ که برای انتخابات سالهای آتی دارند.
تئوریسین اصلاحات معتقد است اصولگراها هم اصلاحطلباند؛ هرچند به این شکل آنرا ابراز نکنند، پس اصلاحطلبان مجبورند به گزینهای که مقبولیت خوبی در نزد مردم دارد و البته اصولگرای تندرو نیست، قناعت کنند که البته این گزینه بیارتباط با طرح دولت وحدت ملی نیست.
حبیب الله عسگراولادی دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری می گوید: آشتی ملی جایی صورت میگیرد که قهر ملی وجود داشته باشد و این در حالی است که این فضا به لطف خدا در کشور ما وجود ندارد و فقط عدهای با رفتن به آن طرف آب و فحاشی و هتاکی در رسانههای دشمن مشروعیت خود را از دست داده و در میان ملت به حساب نمیآیند تا بحثی به نام آشتی ملی موضوعیت پیدا کند. آشتی بین انقلاب و ضد انقلاب معنی ندارد. کسانی که دلشان برای اسلام و کشور میسوزد با هم اختلاف فاحشی ندارند آنها درک درستی از منافع و مصالح ملی دارند به طوری که شاهدیم در ایام برگزاری اجلاس غیرمتعهدها در تهران هیچ حیاتی از سوی ضد انقلاب دیده نشد و فقط در فضای مجازی حرفهایی مطرح شد.
صادق محصولی در خصوص دولت وحدت ملی تصریح می کند: کسانی که بحث اجماع یا وحدت ملی را مطرح میکنند یک پیشفرضی دارند که توجه به آن مهم است. آن پیش فرض این است که در کشور بحران است و برای رفع آن باید دولت وحدت ملی یا آشتی ملی ایجاد کنیم. در حالی که ما الان نه تنها در بحران نیستیم بلکه در بهترین شرایط کشور بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از هر جهت اعم از امنیت داخلی، ثبات سیاسی، رفاه عمومی و پیشرفت علمی و نفوذ معنوی در کشورهای منطقه و جهان هستیم. بنابراین اینها سعی دارند با طرح «وحدت ملی» القای بحران کنند.
حجتالاسلام احمد سالک، عضو جامعه روحانیت مبارز نیز با اشاره به طرح وحدت ملی می افزاید: «تفکر تشکیل حزب وحدت ملی مربوط به کشورهایی میشود که با بحران مواجه هستند، درحالیکه جمهوریاسلامی با درایت مقام معظم رهبری در حال حاضر هیچگونه بحرانی ندارد. تضاد میان اصلاحطلبان و تلاش آنها برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، علت طرح مباحثی از قبیل تشکیل حزب وحدت ملی است، اما مردم بابصیرت ایران با درنظرداشتن عملکرد خواص در انتخابات ۸۸، زیر بار بازگشت خیانتکاران به عرصه قدرت نمیروند.»
در این حال باید دید از بین گزینههای مورد نظر این جریان در حال حاض یعنی هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری، سیدحسن خمینی، علی لاریجانی، محمدباقر قالیباف و نیز محسن رضایی، حجتالاسلام پورمحمدی، منوچهر متکی کدام نام پرطمطراق میتواند گزینهی مناسبتری برای اجرای پروژهی طولانیمدت اصلاحطلبان باشد.
و اما این قسمت از بیانات رهبر فرزانه انقلاب در دیدار اعضاى شوراى تأمین استانها در ۱۳۷۹/۱۱/۲۵ نیز شاید ختم مناسبی بر این مطلب باشد که گویا برقراری وحدت عمومی نه طرح "دولت وحدت ملی " را به مسولین گوشزد کرده اند و آنها توجهی به موضوع نداشته اند که انتقاد رهبر انقلاب را در پی داشته است، ایشان می فرمایند: من وحدت عمومی را هم گفته بودم. مردم به وحدت جواب می دهند؛ مردم در میدانند؛ مردم از ما جلویند عزیزان من! من به شما صریح بگویم؛ من به خودم و به آن مقداری که شعاع دیدم در مسائل کشور به من اجازه می دهد تا نگاه کنم، می بینم که مردم از ما جلویند.... آن جایی که محلِّ حضور مردم است، حضور آنها استوار، مقتدر، عازم و بی ملاحظه است..... بنابراین مردم اهل وحدتند و همه آنها می آیند و در مظهر وحدت شرکت می کنند؛ اما متأسّفانه دستجات و جناحهای سیاسی و رؤسایشان و تعداد معدودی آدم، پُرادّعا و کم عمل و حرف ناپذیر و حق ناپذیرند. آقایان را خواستیم، آمدند و جلسات متعدّدی برگزار و با این و آن صحبت شد؛ اما «لم یکن شی ء مذکورا» ؛ انگار با اینها هیچ حرفی زده نشده است!
در پایان این سوال مطرح است که آیا این طرح واقعا برای وحدت ملی مطرح و پیگیری می شود یا بیشتر جنبه تقسیم منافع جناحی دارد؟ مرور دقیق روند این طرح پاسخ مناسب به این سوال است.