« یعنی بنزین » « خیر اجازه بدین ! شما برنده یک دستگاه کاهش دهنده مصرف سوخت شده اید که پشت انژکتور ماشینتان نصب می شود و 20 درصد مصرف را کاهش می دهد . به علاوه دو هدیه هم تقدیم می کنیم شامل یک بطری برای شستشوی وایرها ! ! و تخفیف 45 درصدی بیمه برای بیمه ماشین . » « البته من 7 سال است با ماشین تصادف نکرده ام با این حال ... » « این 45 درصد تخفیف به آن اضافه می شود » « خوب بهتر از این نمی شود . کجا باید خدمت برسیم ؟ » « ما خدمت می رسیم و ظرف 10 دقیقه کار را انجام می دهیم . اگر شما هم منزل نیستید آقایی که می آیند بسیار محترم هستند . همین که با خانم هماهنگی بفرمایید ایشان در پارکینگ کارشان را انجام می دهند . » « همه ی این اقدامات رایگان هستند و جایزه ای برای عدم تصادف؟» « دقت کنید هزینه دستگاه 210 هزار تومان است و دولت تا چند روز آینده همه ی ماشین ها را مجبور به نصب این دستگاه می کند . اما سازمان سوخت برای شما این امتیاز را قائل شده که فقط 90 هزار تومان پرداخت کنید . » « به هر حال من امروز نمی توانم خدمت باشم و باید تا 5شنبه صبر کنید »
 « نه! نه! در آن صورت باید بروید پارکینگ بیهقی و آزاد تهیه کنید به قیمت 300 هزار تومان !!  ضمناً سازمان دولتی این حرف ها را بر نمی دارد که برای روز دیگری کار را عقب بیاندازد . » « بسیار خوب بفرمایید من چه ساعتی باید منزل باشم ؟ »  « تا نیم ساعت دیگر ! و الّا منتفی می شود . » پس از این مکالمه خوشایند و مشکوک یک تماس با سازمان سوخت ( از نوع اصلی و نه قلّابی ) معلوم کرد که این ها چندمین شرکتی هستند که با این روش سر مردم بیچاره را کلاه می گذارند . ضمن این که اطّلاعات لازم در مورد ماشین و مالک آن را با یک تماس از زبان همسر محترم بیرون کشیده بودند .
 به هر حال وقتی مجدداً تماس گرفتند که بپرسند شما در منزل 90 هزار تومان دارید یا نه ؟ و شنیدند که ما با سازمان اصلی تماس گرفتیم با عصبانیت و البته اعتماد به نفس کامل فریاد زدند : « شما با خود ما تماس گرفتید که راست میگیم یا نه ؟