جامعه

سیگنال‌های مشکوک روی رسانه‌های آشنا و بیگانه

چند سالی می‌شود با گسترش رسانه‌ها و ارتباطات موضوع فرهنگ عفاف و حجاب به یک مسئله مهم به ویژه در جامعه اسلامی ایران تبدیل شده است آنچنان که بسیاری از صاحب نظران بر این مسئله تأکید دارند که با توجه به شرایط جدیدی که عصر ارتباطات رقم زده است باید در بحث پیوند میان رسانه‌ها و فرهنگ عفاف و حجاب به آسیب شناسی و استفاده از رسانه‌ها در راستای گسترش این فرهنگ توجه ویژه‌ای داشت.

رضا فرخی - چند سالی میشود با گسترش رسانهها و ارتباطات موضوع فرهنگ عفاف و حجاب به یک مسئله مهم به ویژه در جامعه اسلامی ایران تبدیل شده است آنچنان که بسیاری از صاحب نظران بر این مسئله تأکید دارند که با توجه به شرایط جدیدی که عصر ارتباطات رقم زده است باید در بحث پیوند میان رسانهها و فرهنگ عفاف و حجاب به آسیب شناسی و استفاده از رسانهها در راستای گسترش این فرهنگ توجه ویژهای داشت.

دلیل تأکید بر هر دو موضوع ، یعنی آسیبشناسی و استفاده از رسانهها این است که به باور این صاحب نظران اولاً باید آسیبهایی که دنیای رسانه میتواند برای فرهنگ عفاف و حجاب ایجاد کند شناسایی شود. ثانیاً بتوان از این ابزار بسیار مهم تأثیرگذاری در افکار عمومی در راستای گسترش فرهنگ حجاب بهره برد. به ویژه بحث دوم یعنی استفاده ابزاری روز به روز مهمتر میشود، چرا که خود بحث حجاب یک موضوع اقناعی است و به نوعی تا اقشار مختلف جامعه نسبت به این موضوع آگاه و اقناع نشوند نمیتوان آن چنان که باید فرهنگ حجاب را در جامعه نهادینه کرد.

از سوی دیگر در مبحث اول یعنی آسیب شناسی باید بر این مسئله واقف بود که دنیای بی انتهای رسانه آنقدر ظریف محسوب میشود که میتواند تنها با یک اثر فرهنگی تأثیرات عمیقی روی نوع تفکر مخاطب درباره حجاب بگذارد. برای درک بهتر این موضوع میتوان به بررسی محتویات یک مستند یا فیلم و یا حتی خبر که ارتباطات مستقیم و غیرمستقیم با بحث حجاب دارد پرداخت.

به واقع فرآیند تأثیرگذاری محتوایی با این سبک و سیاق آنچنان عمیق است که هم میتوان از آن استفاده مثبت کرد وهم میتوان به انتظار ظهور تبعات منفیاش ماند. در واقع آنچه که در این باب بسیار مهم محسوب میشود بازی سیگنالهای روانی رسانهها با ذهن مخاطب است. به طور عینی میتوان به بررسی این موضوع در سینمای ایران و یا به طور محصولات تولیدی تصویری پرداخت.

تصویر اشتباه از حجاب؛ تأثیر بر روی جوانان

تردیدی وجود ندارد که بخش قابل توجهی از مخاطبان سینمای امروز ایران جوانانی هستند که به واسطه دورانی که در آن به سر میبرند تأثیر قابل توجهی از محصولات سینمایی دریافت میکنند. حال با در نظر گرفتن این موضوع میتوان دریافت که تصویر حجاب در سینمای ایران چقدر میتواند در نگاه این جوانان به این مسئله اثر داشته باشد.

نمیتوان از این موضوع چشم پوشی کرد که در بخشی از فیلمهای امروز سینمای ایران به مسئله حجاب نگاه معقول و منطقی وجود ندارد و به دلیل ناآگاهی فضای کلی سینما از میزان تأثیرگذاری هنر هفتم و روان شناسی مخاطب، روز به روز بیشتر شاهد این نگاه غیرمنطقی و نامعقول هستیم، به طوری که در چندین سال اخیر بسیاری از صاحبنظران حوزه رسانه و روانشناسی بر این تأکید کردهاند که تصویر کاراکترها و شخصیتهای افرادی که در فیلمهای مذهبی هستند تصویر اغلب درستی نیست. به عنوان نمونه در بخشی از فیلمهای سینمای امروز افراد با حجاب و مقید به این فکر افراد پایین دست جامعه نشان داده میشوند، به گونهای که در ذهن مخاطب این موضوع به یک رویه تبدیل شده و معمولاً افراد مذهبی فیلمها، کاراکترهای فقیر و پر مشکل جامعه هستند.

این دست از کاراکترها اکثراً یا در نقش یک مستخدم ظاهر میشوند و یا در نقش یک زن سرپرست خانواده که با مشکل ریز و درشت روبه رو است. اما در سوی مقابل در اکثر مواقع در فیلمهای امروز سینما، بد حجابی و مقید نبودن به این فرهنگ، از نشانههای مدرنیسم و به نوعی تجددگرایی است، به نحوی که اکثر کاراکترهای ثروتمند فیلمها کسانی هستند که در طول فیلم تقیدی به حجاب و مذهب ندارند. حتی این رویه تا جایی پیش رفته که مخاطبان حرفهای سینما از همان ابتدای فیلم با دیدن نوع پوشش کاراکترها میتوانند طبقه اجتماعی آنها را در دل قصه فیلم حدس بزنند! آنچنان که با دیدن کاراکتر یک زن دارای پوشش چادر از همان ابتدا او را شخصیت تراژیک فیلم پیش بینی میکنند، پیش بینی که غالباً درست هم از کار درمی آید.

در این بین این تصویر از حجاب روی پرده نقرهای تبعات روانی برای فرد و اجتماعی برای کلیت جامعه دارد که مرور کوتاهی بر آن داریم.

اولین تبعات ضد ارزش یاد شده، این مسئله است که سینماگر خواسته و یا ناخواسته تعریفی از حجاب و افرادی که سمبل آن هستند به مخاطب خود ارائه میدهد، به ویژه مخاطب جوان - که علاقه بیشتری به ظاهر هر موضوعی دارند- با دیدن این کاراکترها و مشکلات آنان در فیلم برای یک لحظه هم که شده به این مسئله فکر میکند که آیا عامل بدبختی آنها وفاداری به دستورات مذهب است؟ آیا همه زنان مقید به حجاب این گونه هستند و جزو فقیران جامعه محسوب میشوند؟ و قاعدتاً به دلیل نبود دلسوزی که بتواند این گونه شائبهها را از ذهن جوانان پاک کند، احتمال قوی وجود دارد که خود جوان با توجه به آنچه که در طول جریان فیلم مشاهده کرده شروع به تصویرسازی برای خود کند و علت فقر کاراکترهای فیلم را همان اعتقاد به مسائل مذهبی که به ویژه در حجاب بازیگر نقش تبلور یافته، بداند.

وقتی که تصویرها ذهن جوان را تغییر میدهند

در صورت رخ دادن چنین فعل و انفعال روانی- فکری برای مخاطب جوان از آن پس نمیتوان انتظار تقید به اعتقادات به مانند قبل را از او داشت، چرا که او تصویری در ذهن خود دارد که این تصویر توسط جلوههای ویژه و جذاب سینمایی در ذهن او ثبت شده است و تغییر آن کار آسانی نخواهد بود. این در حالی رخ میدهد که این موضوع برای مخاطبان حرفهای سینما که هر چند هفته یک بار به سینما میروند دائماً تکرار میشود.

از این رو بدون تردید، تصویر سازی از یک فرد با حجاب به تدریج در ذهن جوانان شکل گرفته و آنان با این نگاه به مسئله فرهنگ عفاف و حجاب مینگرند و در مقابل از افرادی که خود را در قید رعایت این فرهنگ نمیدانند در ذهن تصویر یک فرد متمدن را خواهند ساخت که در اغلب اوقات از تمکن مالی خوبی هم برخوردار هستند. با این اوصاف جوانی که به مسائل مادی اهمیت میدهد بیشتر به سمت فرهنگ لاقیدی سوق پیدا میکند و به صورت کاذب این موضوع را نشانهای برای پیشرفت میپندارد.

از سوی دیگر نباید از بحث الگوسازی هم برای جوانان غافل شد.هنگامی که جوانان الگوهای هنری خود را در قالب فرهنگی میبینند که در این فرهنگ، حجاب چندان اهمیتی ندارد، ممکن است به سمت تبعیت از الگوهای کذایی سوق پیدا کنند. بارها دیده شده که بخش قابل توجهی از بازیگران سینما علاوه بر اینکه در کاراکترهای خود در فیلمهای سینمایی چندان اهمیتی برای حجاب قائل نمیشوند در خارج از فضای سینما هم این چنین هستند. تمام این مسائل باعث خواهد شد که جوان و نوجوان در حال رشد با دیدن این الگوهای متمول به سوی پیروی از نظرات آنها گام بردارد چرا که با خود میاندیشد که در صورت پیروی از این فرهنگ ثروتمند خواهد شد.اما گویی مسئولان فرهنگی فراموش کردهاند، هنر هفتم تأثیرات قابل توجهی بر مخاطبان دارد در تصویرسازیهای خود باید دقت کافی را داشته باشند، این نکتهای است که از حال و روز فیلمهای در حال اکران میتوان فهمید.

ذهن خوانی جوانان، نیاز امروز رسانهها

اما در سوی دیگر ماجرا به باور صاحب نظران، بحث استفاده از رسانهها در ترویج درست فرهنگ عفاف و حجاب قرار دارد. چرا که رسانهها همیشه در آگاه سازی مخاطبان خود میتوانند نقش بسزایی داشته باشند. در این زمینه ساخت محصولات مستندی که بتواند چرایی رعایت فرهنگ حجاب را برای نسل جوان تبیین کند و به جامعه درباره تبعات فرهنگی- اجتماعی عدم رعایت این فرهنگ هشدار دهد بسیار مؤثر است. چرا که به طور معمول رسانهها در صورت اتخاذ رویکرد صحیح اقناعی میتواند در ذهن مخاطب تحولات عمیقی ایجاد کنند.تحولاتی که در عرض مدت کوتاهی خواهد توانست فرهنگ عفاف و حجاب را به طور ملموسی گسترش دهد.به نظر میرسد که در این باره باید رویکرد رسانهها از حالت توصیف و توصیه خارج شود و به سمت ایجاد اقناع در نسل جوان گام بردارد. نسلی که با گفتگو و ارتباطات بیگانه نیست و در صورتی که رسانه به فضای ذهنی او وارد شود خواهد توانست تأثیرات قابل توجهی در افکار جوانان ایجاد کند. باید رسانهها زبان نسل امروز را درک کرده و به وسیله راههای مختلف روان شناختی سیگنالهای خود را به ذهن آنان بفرستد. ذهن جوان ایرانی به دلیل اینکه در فرهنگی معتقد به مسائل دینی رشد یافته بدون تردید پیش زمینه پذیرش این سیگنالها را دارد و در صورت همخوانی به منطق خود آنها را خیلی سریع در مرحله عمل وارد میکند.

توجه به این مسائل در شرایطی باید صورت پذیرد که بسیاری از رسانههای بیگانه دائماً در حال فعالیت برای تأثیرگذاری در مخاطب ایرانی در بحث فرهنگ عفاف و حجاب هستند. به ویژه که بسیاری از رسانههای فارسی زبان غربی در چندین سال اخیر از دریچههای گوناگونی به ماجرای حجاب نگاه کردهاند و از تاکتیکهای مختلفی برای نفوذ در ذهن مخاطب، بهره گیری کردهاند. به عنوان نمونه بسیاری از این شبکهها در مرحله اول سعی دارند تا حجاب را به عنوان عامل عقبماندگی برای جامعه ایران معرفی کرده و مخاطبان ساده انگار خود را به مبارزه با این عامل دعوت میکنند.در واقع در این رسانهها سعی میشود تا تصویر حجاب با مؤلفههایی همچون فقر و بدبختی همراه گردد تا زن ایرانی با مشاهده این ترکیب تصویری به طور ناخودآگاه به منفی بودن فرهنگ حجاب بیندیشد.

همچنین در طرف مقابل این شبکهها سعی دارند تا عدم رعایت فرهنگ «عفاف و حجاب» را از نشانههای پیشرفتی بدانند که در غرب وجود دارد.

بیبرنامگی برای این مقابله و بحران فرهنگی

در این باره چندی پیش شبکه بهایی «من وتو» اقدام به پخش مستندی درباره حجاب کرد که در آن بر چند موضوع تأکید شده بود:1- در عصر جدید حجاب کمتر محلی از اعراب برای شهروندان جهانی دارد و جامعه ایران هم نباید از این جامعه جهانی به دور باشد.

2- در دین هیچ نشانهای از حجاب اجباری وجود ندارد و اجباری بودن حجاب در ایران دولتی است.

3- حجاب در چند سال اخیر باعث کاهش فعالیت زنان در جامعه ایران شده و ادامه رعایت این فرهنگ یعنی عقبماندگی زنان و دور ماندن آنها از پیشرفت.تمام این محورها در حالی در این شبکه مورد توجه قرار گرفته که به هر صورت شبکهای مانند تو با ارائه نوع پوشش مجریان ،در حال الگوسازی برای بینندگان است وسعی دارد تا این الگو را گسترش دهد، بستر این گسترش هم رفتار جوانان ایرانی است، چرا که به هر صورت یک جوان به دلیل نیازهای روانی خود دائماً به دنبال الگوهایی برای پیشرفت خواهد بود و این شبکهها سعی دارند تا با متجدد نشان دادن فرهنگ بی قیدی، جوانان را به این سمت هدایت کنند.تمام این وضعیت بیانگر این مسئله میباشد که در صورت عدم تحرک جدی رسانهای و صورت نپذیرفتن فعالیت مشخص در این باره در داخل کشور به تدریج این گونه فعالیتهای رسانهای جای خود را در ذهن جوان باز خواهد کرد، آن گاه به راحتی خواهد توانست مؤلفههای فرهنگی خود را برای جوان ایرانی به بخشی از تفکر اصلی او تبدیل کند و در این صورت میتوان منتظر ظهور این مؤلفههای وارداتی در فرهنگ جوانان بود.باید توجه داشت که جوانان به دلیل پتانسیلی که برای یافتن راه خود در زندگی دارند دائماً به این سو و آن سو سرک میکشند وسعی خواهند کرد از رسانههای مختلف برای تشکیل هویت فکری-عملی خود استفاده کنند. به هر ترتیب رسانهها و شبکههای ماهوارهای هم بخشی از این فضاهایی است که جوانان به آن سرک خواهند کشید، در صورتی که برنامه مشخصی برای روشن کردن ذهن جوانان در مقابله با محتویات این فضاها وجود نداشته باشد و در مقابل سیگنالهای پرحجم رسانههای غربی، بسته فرهنگی مناسبی به جوانان ارائه نشود باید منتظر بروز پدیدههای ضد فرهنگی و ناهنجار با فرهنگ عمومی در جامعه بود.

* کارشناس رسانه

https://shoma-weekly.ir/ZCWB15