• یکی از شاخصهها بارز، شهدا و به ویژه شهدای ترور در تقابل قرار گرفتن بااستکبار ستیزی است، این روحیه از چه زمانی در شهید اسدالله لاجوردی ایجاد شد و تحکیم یافت؟
ایشان از اوان نوجوانی و جوانی، باتوجه به محیطی که در آن رشد پیدا کردند و حضور در یک خانواده مذهبی همواره به دنبال شناخت حق و تبعیت از حق بودند، روحیه استکبارستیزی در ایشان از همان ابتدای مبارزه وجود داشت و در حقیقت اگر ما توجه کنیم متوجه میشویم در سالهای قبل از انقلاب، چیزی در حدود 10 سال را در زندانهای ستم شاهی گذراندند و آنچنان مقاومتی از خود نشان دادند که در طی آن سالها با تحمل رنج شکنجههای طاقت فرسا به مرد پولادین انقلاب ملقب شدند و این لقب از جانب مقام معظم رهبری، بعد از شهادت به ایشان اعطا شد و این موضوع مورد اعتراف دوستان و همرزمان ایشان در زندانهای ستم شاهی است و ایشان با این روحیه در انقلاب شناخته شدند.
• بارزترین ویژگی شهید لاجوردی که اورا دستهای از سیاستمداران و دولتمردان آن روزگار جدا میکرد چه بود؟
از صلابت و قاطعیت ایشان گاهی دوستانی که تأکید بر منافع دنیایی داشتند، دچار نگرانی میشدند اما شهید لاجوردی کسی نبود که با عتاب و رنجش کسی برای منافع دنیوی بخواهد از پافشاری بر حق و حقیقت کوتاه بیاید این به گونهای بود که حتی در افراد خانواده هم از همان ابتدا، زمانی که مسئولیت دادستانی انقلاب را داشتند ایشان موکدا یادآوری میکردند که اگر حتی یکی از فرزندانم خدایی ناکرده خطایی را مرتکب شود ذرهای متفاوت از دیگران با او عمل نخواهم کرد و رفتار من با او بر مبنای نص قانون و اسلام است.
• سازش ناپذیری شهید لاجوردی در مورد دشمنان انقلاب و آنهایی که به دلیل وابستگی به شبکه استکبار در صددد تخریب نظام اسلامی به انحاء گوناگون بودند برگرفته از چیست؟
در همین راستا وصیت نامه شهید را بدنیست مرور کنیم التبه با توجه به اقتضاء زمان، بعد از شهادت شهیدان رجائی و باهنر و یاران صدیق انقلاب کسانی بر سر کار آمدند که بعدها در فتنه ۸۸ خباثت آنها افشا شد، کسانی که خود را دوست این شهدا و حامی ایشان معرفی میکردند اما شهید لاجوردی در این باره میفرمایند: خدایا تو شاهدی به همان اندازه بلکه صدچندان که به امام قاطع و سازش ناپذیرم عشق میورزم نسبت به سازشکاران و مدافعان عملی ضدانقلاب نفرت دارم، بیم آن دارم حوادث مشروطه مجددا تکرار شود و یا ایران اسلامی به سرنوشت الجزایر دچار شود؛ خداوندا از تو مصرانه میخواهم دست و قدم، زبان و قلم همه کسانی که در جهت رهانیدن ضدانقلابیون و مرتدان و محاربین از چنگال عدالت اعمال نفوذ و قدرت کردهاند و همه کسانی که پذیرای این ننگ شدهاند تا چند روزی به کام وهم و خیال رسند برای همیشه از سرنوشت این مردم شهیدپرور و شاهد قطع فرمایی.
اینجا درحقیقت شهید بزرگوار اشاره به کسانی دارد که به هرشکلی میخواهند برای خانواده خود و یا فرزندانی که به خطا رفتهاند و خطای آنها کاملا محرز است اما همچنان میخواهند برای آنها حساب ویژه و جداگانهای بازشود تا به هرشکل از چنگال عدالت فرار کنند، اعمال قدرت نمایند این هشداری است که شهید لاجوردی در آن سالها دادند و اگر با این افراد برخورد قاطع نشود ما متأسفانه ممکن است دچار شرایط فتنه گون شویم. در سال ۸۸ آن شرایطی که ایجاد شد، این هشدار کاملا مشخص شد و اگر در همان سالهای اولیه برخورد قاطع صورت میگرفت به اینجا نمیانجامید و بحمدالله با رهبری داهیانه و مدبرانه آنها رهبر انقلاب نتوانستند خباثت کنند و نخواهند نتوانست.
از دوستان ایشان نقل شده که همیشه مخالف منفعت طلبی سایرین با استفاده از جایگاه اجتماعیشان بود و به آنها اینطور میفرمودند که مگر شما در دنیا جاودانه خواهید بود و از قیامت ترسی به دل ندارید و باید در محضر خدا پاسخگو باشید، خطبه 32 نهج البلاغه و به ویژه بحث پاکان من را به یاد شهدایی انداخت که حقیقتا همه زندگیشان اینگونه بود ایثار و مقاومت در برابر استکبار را از همان ابتدا در مرام و روش خود داشتند اینها کسانی هستند که اگر مسئولیتی به آنها واگذار شده بود این مسئولیت را امانت میدانستند، مسئولیت در مقابل چشمان آنها به مثابه مصونیت و جمع آوری ثروت برای خود و اطرافیان و فرزندان نبود بلکه دقیقا معتقد بودند داشتن مسئولیت برابر با پایبندی هرچه بیشتر اطرافیان است به نظر من اگر ما امروز به زندگی شهدای شاخص که مسئولیتی داشتند دقت کنیم این ویژگی را میبینیم که با وجود مشکلات زندگی به دلیل علاقه به نظام اسلامی پایبند به این انقلاب تا انتهای راه ایستادگی کردند.
• به عنوان یکی از نزدیکان شهید لاجوردی و کسی که روزهای متمادی را در محضر ایشان درک کرده است، بعد دشمنشناسی شهید و شناخت حق از باطل را در زندگی ایشان چگونه میدیدید؟
بعد از پیروزی انقلاب به دلیل شرایط دشوار کاری، علیرغم تصورمان، ما کمتر پدر را میدیدم و به خاطر دارم که گاهی مادر ما را به دیدار ایشان میبردند و تقریبا ۱۵ روز یکبار ایشان به منزل میآمدند؛ زیرا اوج زمانی بود که منافقین دست به ترور شخصیتهای برجسته میزدند و ایشان در دادستانی فعال بودند و مشغلههای فراوان ایشان باعث میشد تا ما کمتر زیارتشان کنیم اما آنچه واضح است کسانی مثل شهید لاجوردی که اصل دشمنشناسی را خوب دریافتهاند و ریشههای خصومت را میشناختند، به مقابله با دشمن میپرداختند به عبارت بهتر این دید سبب میشود تا دشمن را همواره دشمن ببینیم و در شرایطی که به دلیل به دست آوردن منافع میخواهد روابطی را با ما داشته باشد، با یقین به مستکبر بودن آمریکا که شواهد بر آن بسیار است، همواره دشمنیمان با دشمن ادامه خواهد داشت و این مطالب نص دین ما است دشمنی ما با کسانی که ریشه عداوت آنها با ما در اختلاف عقاید است همیشگی است، قراین بسیاری نیز وجود دارد هرگاه که ما به دشمن خوشبین شدیم او از راههای مختلف نفوذ کرده و به دلیل عدم اعتقاد به مبنای ما میتواند عهد شکنی کند و حتی در شرایطی که توافقاتی نیز صورت میگیرد باید به خودمان یادآوری کنیم که دشمن همواره دشمن است.