ویژه

زمینه‌های تهاجم دشمن در داخل فراهم می‌شود

آنچه خطرناک است این است که زمینه ی پذیرش نفوذ آمریکا در داخل فراهم شود. این امر به بخشی از سیاسیون، خواص و دلتمردان برمی گردد که نگاهشان به آمریکا استقلال و عزت نگاه دیگری است
رهبر انقلاب در دیدار فرماندهان سپاه، فرمودند امروز نفوذ دشمن یکی از تهدیدهای بزرگ برای این کشور است. دلیل تکرار این هشدارها چیست؟ آیا شرایط کشور ما نسبت‌به گذشته تغییری داشته است؟

یک بحث شرایط امروز در آمریکاست که نظریه‌پردازان معتقدند آمریکا فقط در ربع اول قرن بیست و یکم برای تثبیت هژمونی‌اش در جهان، به‌خصوص قلب جهان، منطقه غرب آسیا فرصت دارد. در حقیقت الان را مهم‌ترین فرصت می‌دانند و می‌گویند فقط اوباما می‌تواند با شیوه‌های مختلفی هژمونی آمریکا را در منطقه تثبیت کند. هژمونی به‌معنای سلطه همراه با توجیه عقلانی عقل سکولار و سودمحور است؛ هژمونی به‌معنای تسلط با زور نیست، بلکه درواقع روپوش عقلانی و منطقی‌دادن به تسلط و برتری است. لذا آمریکایی‌ها به‌شدت با شیوه‌های مختلفی در فکر تثبیت هژمونی‌شان در منطقه غرب آسیا ـ یا به تعبیر خودشان خاورمیانه ـ هستند. در این زمینه کانون اصلی تاثیرگذار بر حوادث منطقه ایران است که با سیاست آمریکا در تقابل است؛ چون ایران توانست مقاومت را به فلسطین انتقال بدهد و فلسطینی‌ها توانستند با مقاومتشان در برابر جریان سازش بایستند. آمریکا دنبال این است که حزب‌الله را در لبنان خلع سلاح کند، در حالی که امروز حزب‌الله به‌عنوان جریانی تاثیرگذار در لبنان مطرح است. آمریکایی‌ها دنبال مصادره عراق در چارچوب مصالح و منافع خودشان بودند که امروز شرایط برخلاف خواست آنها پیش می‌رود. در سوریه هم همین‌طور. بنابراین کانون بیداری اسلامی و مقاومت را در ایران می‌بینند. این یک طرف قضیه است. آنها مترصد بودند شرایط برای تغییر این وضعیت فراهم شود.

مسئله دوم زمینه‌هایی بوده که ممکن است در کشوری برای هژمونی آمریکا فراهم شود، یعنی سلطه با زبان دیپلماسی، برتری با شیوه نفوذ تدریجی و به‌طور خلاصه سکولاریزاسیون. سکولاریسم یک اندیشه و مکتب و سکولاریزاسیون یک فرایند به معنی جداکردن مردم و جامعه از انقلاب به‌صورت تدریجی به سمت استحاله است. آنچه که برای ما بسیار نگران‌کننده بوده حرکت سکولاریزاسیون است. مقام معظم رهبری در فرمایش‌های اخیرشان در جمع فرماندهان سپاه نفوذ را در چند بخش فرمودند، نفوذ اقتصادی، سیاسی و فرهنگی. بعد اشاره کردند نفوذ اقتصادی مهم، اما به مراتب اهمیت نفوذ فرهنگی و سیاسی بیشتر است. معنای نفوذ سیاسی این است که بتوانند در تصمیم‌گیری‌ها و تصمیم‌سازی‌ها مشارکت کنند. در عرصه فرهنگی هم همین‌طور و زمینه را برای تسلط مجدد آمریکا در اینجا فراهم کنند. درواقع بستر نفوذ سیاسی و اقتصادی را نفوذ فرهنگی فراهم می‌کند. تنفرزدایی از چهره آمریکا، بازسازی چهره آن، تبدیل‌کردن شیطان به کدخدا و مبدل‌ساختن جنگ با شیطان به سازش با او زمینه نفوذ سیاسی و اقتصادی را فراهم می‌کند. نگرانی این است که معمولا بستر نفوذ فرهنگی برای نفوذ سیاسی و اقتصادی لازم است. تمام تاکید بر این است که از طریق فرهنگی با نفوذ سیاسی و اقتصادی مقابله و از این دو زمینه نفوذ جلوگیری شود. اگر دشمن بخواهد بر منابع ما دست یابد و از بازار ما استفاده کند یا اگر بخواهد در تصمیم‌سازی‌ها و تصمیم‌گیری‌ها دخالت کند، راهش این است که از کانال نفوذ فرهنگی وارد شود. بستر نفوذ فرهنگی را هم دشمن می‌تواند فراهم کند، هم داخل، یعنی تنفرزدایی از چهره آمریکا، بازسازی و تزیین و بزک‌کردن چهره‌اش موجب تبدیل‌کردن ابلیس به فرشته نجات است. با این کار همه چیز، از جمله سرنوشت انقلاب به آمریکا وصل می‌شود، مثلا برای برداشتن تحریم‌ها باید با آمریکا مذاکره و مشکلات اقتصادی را باید با کنارآمدن با آمریکا حل کنیم.

بیشتر صحبت‌های شما متوجه آمریکاست. آیا نباید نگران نفوذ کشورهای دیگر نظیر کشورهای اروپایی باشیم؟

آمریکا از اروپا جدا نیست، البته اروپایی‌ها در ماجرای تحریم به آخر خط رسیده بودند. چنانچه خاطرتان باشد آقای کری اقرار کرد اگر این مذاکرات به سرانجام نرسد سازمان تحریم به‌هم می‌ریزد. منظورش این بود که اروپایی‌ها آمادگی ادامه بیش از این را ندارند. اینکه می‌بینید بعد از طرح مسئله توافق هنوز نه به دار است و نه بار، سیل حرکت اروپایی‌ها به سمت ایران شروع شده به خاطر این است که اینها بتوانند از این بازار 80 میلیونی بهره ببرند. لذا یکی از اهداف مذاکره با آمریکا این بود که به متحدینش جواب مثبت بدهد و بستر لازم را برای آنها فراهم کند. اگرچه اروپا و آمریکا نقاط افتراقی دارند؛ ولی در اصولی با هم مشترک‌اند و حاضر نیستند به هیچ قیمتی در برابر هم به‌صورت جدی قرار بگیرند. آمریکایی‌ها امتیازات لازم را در اختیار اروپایی‌ها قرار می‌دهند و راه را باز کرده‌اند تا اروپایی‌ها وارد این عرصه شوند. البته آمریکایی‌ها بیشتر خودشان به‌دنبال این بهره‌گیری بوده و هستند، منتهی هنوز شرایط مساعد نیست. بنابراین وقتی می‌گوییم آمریکا منظورمان مجموعه دنیای استکبار به سرکردگی آمریکاست، و الا اروپا هم کاملا در این مسئله شریک است. البته اروپا و آمریکا تفاوت‌هایی با هم دارند، یکی متفاوت‌بودن شرایط اقتصادی آنهاست، تهدیداتی که متوجه اروپاست با آمریکا فرق می‌کند. ما باید در گذشته و حال از این فرصت‌ها استفاده می‌کردیم، ولی منافع اینها با هم مشترک است.

یکی از آرمان‌های انقلاب ما صدور آن است و همان‌طور که باید مواظب باشیم دشمن در کشور و انقلاب ما نفوذ نکند، خودمان هم باید انقلاب را به کشورهای دیگر صادر کنیم. حضرت آقا هم فرمودند انقلاب یک امر مستمر است و دفعی نیست. همین چند روز قبل هم رئیس‌جمهور قرقیزستان به کشور ما آمد و گزارش کارش را به رهبر انقلاب داد که پایگاه نظامی آمریکا را تعطیل کرده است. این امر تا چه اندازه روی کشورهای دیگر منطقه تاثیرگذار است؟

این از آثار فروکش‌کردن قدرت آمریکاست. در دنیای امروز با متغیرهای متعددی روبه‌رو هستیم که یکی از آنها به‌هم‌ریختن نظام دو قطبی است. قدرت‌هایی در سطح منطقه آسیای میانه، غرب و آفریقا شکل گرفته‌اند که با گذشته تفاوت دارند. می‌توان گفت تاثیرگذاری بعضی از این قدرت‌ها مثل ایران در مقیاس خاصی که مد نظرم هست از چین و روسیه نه‌تنها کمتر نیست؛ بلکه بیشتر است. تاثیر ایران بر مسائل منطقه بسیار زیاد است و تاثیری که ایران می‌تواند داشته باشد برخی کشورهای دیگر نمی‌توانند بگذارند. اثر منفی تحریم را بر روسیه دیدیم و می‌بینیم. اینها از آثار و پیامدهای تغییر نظام دو قطبی دنیاست که به‌تدریج با پیروزی انقلاب اسلامی شکل گرفت. قدرت حزب‌الله در لبنان، قدرت حماس و جهاد اسلامی و حفظ مقاومت در غزه و جریان مقاومت در عراق و سوریه از آثار و تبعات نفوذ انقلاب اسلامی ایران و کاهش نفوذ آمریکاست. خود به خود این کاهش نفوذ تاثیرش را در جاهای دیگر هم گذاشته و می‌گذارد. کم‌کم کشورها جرأت می‌کنند در مقابل آمریکا نه بگویند و آمریکا نمی‌تواند تاثیرگذاری قبلی را داشته باشد و از اهرم‌هایی که تا پیش از این می‌توانست استفاده کند دیگر نمی‌تواند بهره بجوید.

عملکرد برخی از افراد در داخل کشور نشان می‌دهد آنها دلباخته غرب هستند. آیا این دلباختگی می‌تواند منجر به نفوذ دشمن شود؟ بعد از اینکه نفوذ اتفاق افتاد چه بلایی بر سر این افراد خواهد آمد؟

الان مشکل و خطر اصلی همین است. آمریکا در 37 سال گذشته درصدد نفوذ بوده است. آنها هیچ‌گاه از استراتژی براندازی نظام دست برنداشته‌اند و مدام دارند تاکتیک‌ها و شیوه‌هایشان را تغییر می‌دهند. آنچه مهم بوده بستر آن است. تهاجم دشمن یک طرف قضیه و تهاجم‌پذیری طرف دیگر آن است. یکی از بزرگان می‌گفت یک جنگل تر و تازه و سبز را نمی‌توان به سادگی آتش زد؛ ولی یک جنگل خشک و پوسیده را با جرقه‌ای می‌توان از بین برد. بنابراین آنچه خطرناک است این است که زمینه پذیرش نفوذ آمریکا در داخل فراهم شود. این امر به بخشی از سیاسیون، خواص و دولتمردان برمی‌گردد که نگاهشان به آمریکا، استقلال و عزت نگاه دیگری است. واقعا عزت، استقلال و انقلاب را در تعاریفی که حضرت امام و رهبری کرده‌اند، می‌دانیم. با توجه به بسترهایی که در داخل دارد فراهم می‌شود چرا باید زمینه‌هایی فراهم شود که دشمن چشم طمع به نظام و انقلاب ما داشته باشد؟ آنها حرف‌هایی زدند که بسیار خطرناک است. می‌گویند ده سال آینده شرایط ایران طور دیگری می‌شود. مگر قرار نیست انقلاب 40 ساله شود؟ آیا قرار است انقلاب ما از بین برود؟ بزرگان باید به هوش باشند. رهبر معظم انقلاب در جمع فرماندهان سپاه مفصلا درباره چهار واژه سپاه، پاسداران و انقلاب اسلامی صحبت و جایگاه سپاه و نفوذ را تبیین کردند.

بنابراین نگران شرایط داخلی هستم. در کشور دو نگاه و تفکر داریم. یک تفکر این است که اگر بخواهیم با دنیا ارتباط روان برقرار کنیم و نفتمان را بیش از یک میلیون بشکه بفروشیم، باید در قالب نظام بین‌الملل، بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول حرکت کنیم. به این نگاه عقلانیت ابزاری، سکولار و سودمحور می‌گویند. تفکر دیگری وجود دارد که فلسفه انقلاب اسلامی را مقابله با ائمه کفر، نظام مستکبر و دفاع از مظلومین و مستضعفین و استقلال می‌داند. استقلال یعنی ایستادن در صحنه تا آخرین لحظه، همان‌طور که پیامبر اعظم(ص) در شعب ابیطالب با همه وجود ایستادند. آقایان می‌گویند اگر نفت ما را بیشتر از یک میلیون بشکه نمی‌خرند، این با استقلال ما منافات دارد. اصلا چرا انقلاب کردیم؟ اگر بنا بود تحریم و فشار آمریکا با استقلال ما سازگاری نداشته باشد چرا انقلاب کردیم؟ اگر چنین است امام حسین(ع) در واقعه عاشورا اشتباه کرده است. امام حسین(ع) تا آخرین لحظه ایستادند و سخت‌ترین شرایط را برای حفظ ارزش‌ها تحمل کردند، یعنی ارزش‌ها و استقلال آن‌قدر مهم است که برای دستیابی و حفظ آن باید ایستاد. تمام حرفم این است که بخشی از زمینه‌های تهاجم دارد در داخل فراهم می‌شود.

آقای گاندی به مردمش می‌گوید استقلال با کفش چرم انگلیسی سازگاری ندارد. بعضی از دولتمردان ما می‌گویند تحریم استقلال ما را زیر سوال برده است. واقعا از این برداشت متاسفم. آقای گاندی می‌گوید اگر ملت هند بخواهد استقلال داشته باشد باید چند دهه پابرهنه راه برود. تمام حرفش این است که با کفش ورنی چرم انگلستان نمی‌‌توان به استقلال رسید و برای نیل به استقلال باید راه طولانی را پیمود. امام حسین(ع) چهارده قرن قبل و پیامبر اعظم(ص) هم همین عقیده را داشتند. روش و سیره پیامبر اعظم(ص) و ائمه اطهار(ع) ایستادگی روی اصول و مبانی بوده است. می‌توانستیم در مقابل خرید نفتمان بیش از یک میلیون بشکه خیلی از چیزهایمان را از دست بدهیم؛ اما ایستادیم. همین ایستادگی روی ارزش‌ها استقلال و خودکفایی را برایمان به ارمغان آورده است.

https://shoma-weekly.ir/iV6Tv0