ویژه

روحیه او همچنان جوان بود

با این که سن و سالی از ایشان گذشته بود اما از لحاظ روحیه و فکر مثل یک جوان برخورد می‌کردند. وقتی می‌خواستند خاطره‌ای را نقل بکنند آن را با ریزترین نقاطش طرح می کردند، علی رغم مشکلات جسمی خودشان را از تحرک نمی‌انداختند. جلساتی برای ضبط خاطرات ایشان از نهضت امام بود که 7 صبح حضور پیدا می‌کردند و قبل از این که به کارهای اداری شان برسند، برای ما وقت می گذاشتند. گاهی جوانهای جمع برایشان آن وقت صبح سخت بود و مثلا بنده می‌شد دیر برسم یا نروم، اما ایشان نزدیک شصت جلسه حضور یافتند و ضبط خاطره داشتیم.
محمد مهدی تینای تهرانی- ترس و واهمهای از این که جوانترها بیایند و کار را در موتلفه به دست بگیرند، در آقای عسکراولادی نبود؛ بلکه عقیده داشتند عدم کادرسازی و پوسته شکنی موجب روزمرگی و رکود و رخوت بر موتلفه خواهد شد و کارها را به جوان ترها باید سپرد.

یکی از کارهایشان که شاخص است این بود که حاج آقا عسکراولادی در زمان حیاتشان دبیر کل موتلفه را به نفر بعدی خودشان سپردند و این به عنوان یک شاخص اجرایی که ایشان میفرمودند تا من در قید این حیات هستم باید انجام بشود و پایداری و اصول موتلفه این است که این کار باید با حضور من باشد. این در ذهن من هست که در یکی دو دوره ایشان میخواستند این کار را انجام بدهند که خیلیها اصرار داشتند این کار انجام نشود؛ محکم ایستادند که بنده به عنوان دبیر کل نخواهم ماند. تربیت شدگان نسل ایشان به این نتیجه رسیدهاند که اگر به جوانها بهاء ندهند کار به آن شکلی که باید انجام شود، انجام نمیشود به عنوان مثال در همین دوره ای که ما هستیم دبیر اجرایی، جناب آقای امانی اداره جلسات هیئت اجرایی حزب موتلفه اسلامی را به آقای جولایی سپرده اند که 35 ساله هستند و خود پایین جلسه مینشینند. اگر اشکالی در کار باشد با توجه نظارتی برطرف میشود، همان کاری که آقای عسکراولادی به آن ایمان و اعتقاد داشتند و در دوران خودشان انجام دادند. این رویکرد باعث تربیت نیرو شده است که بدنه حزب پنجاه ساله جوان مانده است.

آن نسلی را که ایشان تربیت کردند خود آن نسل اعتقاد دارند به این که یک صندلی را مثلاً تا آخر برای خودش نگه دارد و اجازه رشد و نمو به نیروهای نسل بعدی و جوانان می دهد. رأس نشریه شما دکتر بودند. بعد به آقای ترقی و سپس به حاج مجتبی همدانی تحویل دادند و بعد هم اداره آن را به آقای مهدی اسلامی سپردند که در زمان تحویل مسئولین سی سال نداشت.

معاونت تبلیغات آقای حسینی و آقای زرندی از جوانان حزب هستند. مجموعه خبری الکترونیک حزب را آقای صادق رخفرد سردبیری می کند که 25 سال دارد و ...

ایشان هیچ وقت حضور در یکی از طرفهای اختلافات نداشتند و با روشهای اخلاقی سعی بر رفع نزاع می کردند.هرگاه کسی پیش ایشان میرفت و از روش دیگری انتقاد میکرد؛ اصطلاحی که ایشان به کار میبردند این بود که این بحث سلایق است؛ اختلاف سلایق چیز خوبی است و موجب رشد می شود.

با این که سن و سالی از ایشان گذشته بود اما از لحاظ روحیه و فکر مثل یک جوان برخورد میکردند. وقتی میخواستند خاطرهای را نقل بکنند آن را با ریزترین نقاطش طرح می کردند، علی رغم مشکلات جسمی خودشان را از تحرک نمیانداختند. جلساتی برای ضبط خاطرات ایشان از نهضت امام بود که 7 صبح حضور پیدا میکردند و قبل از این که به کارهای اداری شان برسند، برای ما وقت می گذاشتند. گاهی جوانهای جمع برایشان آن وقت صبح سخت بود و مثلا بنده میشد دیر برسم یا نروم، اما ایشان نزدیک شصت جلسه حضور یافتند و ضبط خاطره داشتیم.

در همین اواخر که شرایط جسمی ایشان خوب نبود، یک روز حاج آقا برای جلسه شورای مرکزی آمده بودند و خیلی حالشان مساعد نبود، من علت را از آقای بادامچیان جویا شدم؛ گفتند که امروز صبح در برق ساختمان در دفتر کمیته امداد مشکلی پیدا کرده بود و ایشان تمام ده طبقه را بدون آسانسور بالا رفته اند. یعنی مشکلات مانع انجام وظیفه ایشان نمی شد.

https://shoma-weekly.ir/85YAlX