ویژه

روایتی از نقش مؤتلفه اسلامی در قیام 15 خرداد

تاثیر کلام خالصانه ی حاج مهدی عراقی نقش مهمی در کشاندن طیب به نهضت و شکل گیری شخصیت بعدی او ایفا کرد تا جایی که به قول امام طیب طیب شد
مجتبی سلطانی احمدی -امین عزیزی- از جمله برنامههای مورد توجه امام خمینی (ره)، به خصوص پس از فاجعه مدرسه فیضیه، تشکیل یک اجتماع عظیم و همایش قدرت و رفراندوم حقیقی با استفاده از حضور گسترده و فراگیر مردم مسلمان در عاشورای حسینی و دستههای سینهزنی بود. در همین راستا، مؤتلفه اسلامی در اولین اقدام سیاسی مهم خود، یعنی راهپیمایی عاشورای سال۱۳۴۲ ش (۱۲خرداد)، نقش بسیار مهمی ایفا کردند. به طوری که از ۱۰روز قبل از آن، در راستای تدارک برای ایجاد این واقعه سیاسی تأثیرگذار، کوشش طاقت‎‎فرسایی را انجام دادند. تشویق اصناف مختلف از جمله صنف کوره‎‎پزخانه و صنف فخار برای شرکت در راهپیمایی روز عاشورا و همچنین ملاقات با وعاظ انقلابی معروف همچون حجتالاسلام محمد تقی فلسفی و سران دستههای سینهزنی و هیئتهای عزاداری و مداحان سرشناس مانند حاج عباس زریباف و حاج اکبر ناظم در محلات مختلف تهران به منظور موعظه و سرودن شعرها و نوحههایی درباره حادثه فیضیه از جمله این فعالیتها بود.

باز کردن پای وعاظ شهیر به نهضت

اقدام اعضای هیئتهای مؤتلفه اسلامی در کشاندن واعظ زبردستی همچون حجتالاسلام فلسفی به صحنه و همگامی او با جریانات نهضت خود عامل مهمی در جهت پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی به شمار میرود. اقدام مهم دیگر این جمعیت قبل از عاشورا تلاش برای جمعآوری پول برای بازسازی مدرسه فیضیه بود. به همین منظور شهید مهدی عراقی پیشنهادی به امام خمینی در مورد افتتاح شماره حسابی به نام تعمیر مدرسه فیضیه ارائه کرد. او در این باره تأکید داشت هر فردی به نام تمام اعضای خانوادهاش ولو برای هر نفر یک تومان پول به این حساب واریز کند تا به این وسیله هم گستره شرکت مردم در این امر وسعت یابد و هم به منزله همهپرسی و مخالفت با سیاستها و اقدامات رژیم شاه به حساب آید.

با برنامه‎‎ریزهای هیئتهای مؤتلفه اسلامی مسیر تظاهرات عاشورا از مدرسه حاج ابوالفتح، از مساجد بازار تهران، تا دانشگاه تهران تعیین شد. چون امکان داشت دولت بخواهد از برخی از الواط و گردنکلفتهای جنوب تهران برای برهم زدن تظاهرات عاشورا استفاده کند، اعضای مؤتلفه اسلامی برای جلوگیری از حادثه به تکاپو افتادند.

طِیب طَیب شد

ابوالفضل توکلی بینا مأمور شد با حاج حسین رمضان یخی مذاکره کند. در پی این مذاکرات بود که حاج حسین قول داد به تظاهرات عاشورا کاری نداشته باشد و در شب قبل از تظاهرات از تهران خارج شد.

حاج مهدی عراقی نیز مأمور شد با طیب حاج رضایی صحبت کند. وی از طریق مسیح خان، برادر طیب، از او وقت گرفت و به خانهاش رفت. این ملاقات و تأثیر کلام خالصانه حاج مهدی عراقی نقش مهمی در کشاندن طیب به نهضت و شکلگیری شخصیت بعدی او ایفا کرد. تا جایی که به قول امام طِیب طَیب شد. به طوری که بعد از صحبتهای عراقی بود که طیب «همانجا دست کرد صد تومان به پسرش داد و گفت: «میروی عکس حاجآقا را میخری، میبری تو تکیه به علامتها میزنی.»

مقدمات راهپیمایی روز عاشورا تهیه شد و نیروهای امنیتی که از محل شروع راهپیمایی اطلاع پیدا کرده بودند، درب مسجد را قفل و زنجیر و نیروهای کماندو تمامی منطقه میدان شاه را محاصره کردند. اما با وجود تدابیر شدید امنیتی و نظامی، از ساعت هفت صبح، جمعیت در محل مذکور اجتماع کردند. به محض حرکت دستههای عزاداری، دسته دیگری به سرکردگی ناصر جگرکی که از گردنکلفتان باغ فردوس و چهار‏راه مولوی بود و از طریق دولت مأمور برهمزدن تظاهرات عاشورا بود، وارد مدرسه حاج ابوالفتح شد.

جهت دهی به انقلابیون

با تدبیر و اقدام شایسته شهید عراقی بدون هیچ زد وخوردی آنان هم از مدرسه خارج شدند. در روز راهپیمایی هیئتهای مؤتلفه اسلامی نقش مهمی در هدایت تظاهرکنندگان و انتظامات راهپیمایی به عهده داشت. تظاهرکنندگان در حالی که پلاکاردهای مختلفی منقوش به شعارهایی علیه آمریکا، اسرائیل و رفراندوم قلابی شاه که توسط هیأت‏های موتلفه آماده شده بود، در دست داشتند، پس از عبور از سه راه امین حضور و سرچشمه وارد میدان بهارستان شده و آنگاه به طرف خیابان شاه‏آباد به راه افتادند. هر چند گروههای سیاسی تلاش کردند تا شعارهای خود را مطرح کنند، ولی برگزارکنندگان راهپیمایی که در آن نقش برخی از اعضای برجسته هیئتهای مؤتلفه اسلامی همچون شهید عراقی و شهید امانی در آن بسیار چشمگیر بود، با زیرکی خاصی توانستند بدون کوچکترین تشنج و مشکلی، شعارهای انقلابی و اسلامی را غلبه دهند و عملاً آنها نتوانستند از این حرکت سوءاستفاده کنند.

از رفراندوم قلابی تا رفراندوم مردمی

تظاهرکنندگان پس از پیمودن خیابانهای مخبرالدوله و سعدی وارد خیابان فردوسی شدند. در میدان فردوسی شهید مهدی عراقی در یک نطق پرشور «انقلاب سفید» شاه را محکوم کرد و پشتیبانی عموم مردم تهران را از نهضت اسلامی اعلام داشت. هر چند شهید عراقی در بیان خاطراتش با تواضع نامی از خود نمیبرد، ولی برای ثبت در تاریخ، کلمات سخنرانی آن روز را چنین بازگو میکند: «کجایند آنهایی که دم از رفراندوم قلابی میزنند. بیایند و از نزدیک گوشه‏ای از این رفراندوم حقیقی ملت را بنگرند.» بعد از سخنرانی وی، سیل تظاهرکنندگان به سوی خیابان شاهرضا (انقلاب اسلامی فعلی) و دانشگاه تهران سرازیر شدند. به علت تعطیلی دانشگاه بدون توقف به سوی کاخ شاه حرکت کرده و شعار «خمینی خمینی، خدا نگه‏دار تو، بمیرد بمیرد، دشمن خونخوار تو» را سر دادند.

سپس با حضور در مسجد شاه (امام خمینی فعلی) قطعنامهای را که در شش ماده تنظیم شده و سپس متفرق شدند.

حوزههای ده نفره مؤتلفه و قیام ۱۵ خرداد

در ساعت ۴ صبح ۱۵خرداد ۱۳۴۲ ش، بعد واقعه راهپیمایی عاشورا و سخنرانی امام (ره) در عصر عاشورا در مدرسه فیضیه، امام خمینی (ره) که از سوی مقامات امنیتی کشور به عنوان یکی از محرکین اصلی این وقایع شناخته میشدند، دستگیر و زندانی شدند. از ساعت هشت صبح روز ۱۵ خرداد حرکت اعتراضآمیز مردم علیه دستگاه شروع میشود. خبر این واقعه، بلافاصله موجب واکنش شدید طرفداران و مقلدان امام خمینی (ره) در تهران شد. جمعیت تازه تأسیس مؤتلفه وقتی خبر دستگیری امام (ره) را شنیدند در‌‌ همان بازار جلسهای تشکیل دادند و اعلامیهای صادر کردند و تصمیماتی نیز اتخاذ کردند و هر کس موظف شد تا گروههای مذهبی را برای تظاهرات مطلع کند که نقش حوزههای ده نفره مؤتلفه در این اقدام بسیار چشمگیر بود. حاج مهدی عراقی، سیدمحمود محتشمیپور و تقی افراشته مأمور شدند تا به میدان بارفروشان بروند و میدانیها را مطلع کنند.به روایت شهیدعراقی: «هر کدام از بچهها مأموریت پیدا کردندکه در یک قسمت از شهر مردم را وادار به بستن مغازهها و تظاهرات بکنند...»

سرانجام قیام معروف ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ش اتفاق افتاد که به درگیریهای شدید میان معترضین و نیروهای حکومتی منجر گردید و بیشتر خیابانهای تهران شاهد صحنههای درگیری میان مردم و نیروهای انتظامی بود که بالطبع منجر به کشتار وحشیانه جمع زیادی از مردم شد.

هدایت بازاریها به قیام توسط موتلفه اسلامی

در بین اعضای مؤتلفه اسلامی شهید عراقی حضور میدانی چشمگیرتری در قیام ۱۵ خرداد داشت. به طوری که مردم را تشویق به بستن مغازهها کرد و حتی به میدانی که طیب حاج رضایی بود رفت و آنها را نیز تشویق به این کار کرد. تا جایی که طیب و اطرافیانش کلانتری شش تهران را تصرف کرده و آنجا را به هم ریختند. همچنین تبدیل کلیه هیئتها و دستجات عزاداری مذهبی به هیأتها و دستجات سیاسی و تخریب و به آتش کشیدن مراکز فساد و فحشا، از جمله اقدامات حوزههای ده نفره مؤتلفه در روز ۱۵ خرداد بود که توسط شهیدان صادق امانی و مهدی عراقی دو تن از اعضای برجسته هیئتهای موتلفه هدایت و رهبری میشد.

همان مردمی که در تظاهرات عاشورای ۴۲ ش حضور مؤثری ایفا کردند، در روز قیام ۱۵ خرداد با خبر دستگیری امام (ره) و مرجع تقلیدشان با رهبری و مدیریت برخی از اعضای کلیدی هیئتهای موتلفه از جمله مهدی عراقی و حاج صادق امانی و عده دیگری از اعضای مؤتلفه توانستند حضور میدانی تأثیرگذاری داشته باشند. در حقیقت راز این مدیریت و چگونگی اداره این حرکت عظیم را باید در حوزههای ده نفره هیئتهای مؤتلفه جستجو کرد. یکی از نامهای مؤتلفه اسلامی، هیئتهای ۱۰ نفره بود و خیلیها به جای مؤتلفه اسلامی، این جمعیت را به نام هیئتهای ۱۰ نفره میشناسند. علت این بود که حوزهبندی مؤتلفه به این ترتیب بود که هر یک از اعضای سازمان مرکزی و یا شورای مرکزی، خود رابط و ادارهکننده یک یا چند حوزه میگردید، که تعداد افراد این حوزهها معمولا ۱۰ نفره بودند و هریک از آنها موظف به اداره حوزههای دیگر ۱۰ نفره بودند و باز هریک از این حوزهها نیز مسئول اداره یک حوزه ۱۰ نفره دیگر، و به همین ترتیب شبکه ادامه می‏یافت.

انسجام تشکیلاتی موتلفه اسلامی در مبارزه

سید علیاصغر رخصفت یکی از اعضای هیئتهای مؤتلفه در مورد نقش حوزههای ده نفره مؤتلفه میگوید:

«حوزههای منسجم خوبی بودند که به حوزههای ده نفره معروف شده بودند. همه از همدیگر میپرسیدند حوزه ده نفری میروی یا نه؟ اما هیچ کس هم نحوه ارتباط با اینها را متوجه نمیشد. مثلاً خدارحمت کند. پدرمن، اصلا نمیدانست ارتباط ما با اینها چیست. حاج آقا صادق امانی یک آدم معنوی افتادهای بود. چهره آرامی داشت واصلاً قیافیهاش به آدمهای مبارز نمیخورد. یادم هست قبای بلندی داشتند و از پلههای خانه ما که میرفت بالا، حاج آقا پدرمان میپرسید: این قبائی کیست؟ میگفتیم: گروه داریم و رفقای ما است و مینشنیم، گپ میزنیم. حتی به پدرمان هم نمیگفتیم که اینها کی هستند و قضیه چیست. این حوزههای ده نفری، حوزههای منسجم ودقیقی بودند. این حوزهها هرکدام یک سرحوزه داشتند و اداره کردن حوزهها درآن دوران خیلی کارمشکلی بود.

خدارحمت کند. میگفتند حاج صادق امانی ۶ تا ۷ حوزه را اداره میکند و این خیلی مهم بود، چون بعضیها، یک حوزه را هم مشکل اداره میکردند. ارتباطات حوزهها باهم بسیار قوی بود و خیلی هم کارمیکردند جریان پخش یک شبه اعلامیهها هم کار همین حوزهها بود. یعنی در یک شب وآن هم در ظرف چند ساعت در سراسر تهران، اعلامیههای امام خمینی، پخش شد و سه چهار نفر بیشتر دستگیر نشدند و حتی یک ساواکی هم از این جریان باخبر نشد.»

ترفندهای خاص موتلفه اسلامی برای مبارزه

از ترفندها و شیوههای خاص مبارزاتی که شبکه بازار و به ویژه هیئتهای مؤتلفه -آن هم با نظارت و مدیریت هیئتهای ده نفره مؤتلفه توسط شهید امانی و برخی از رهبران مؤتلفه- بعد از قیام و قتلعام 15 خرداد برضد رژیم پهلوی بهره جست، استفاده از رانندگان تاکسی برای تکثیر و توزیع اعلامیه بود. چنین شگردی با وجود خطرات به نوعی نشان از جایگاه و توانایی وسیع شبکه اطلاع‏رسانی بازار که با زمینهسازی و جذب طرفدار از نیروهای مستعد به بسیج همگانی برای اعتصاب نایل آمد، بود. استفاده از رانندگان تاکسی که در شبکه وسیع حمل و نقل شهری حضور داشتند و در حوزهای وسیع از سطح شهر فعالیت میکردند، برای تکثیر و پخش مستقیم اعلامیه در سطح شهر در این برهه کارآیی فراوانی داشت. استفاده از شبکه وسیع اقتصادی توزیع کالا در سطح خرده‏فروشیهای مغازه‏های سطح شهر، شیوه دیگر شبکه بود که در این روش مغازهداران در تماس با مشتریان مطمئن خویش، ضمن اعلام اعتصاب به طور ضمنی از آنان می‏خواستند که مایحتاج فردای خود را نیز تهیه کنند.

مسئولان رژیم پهلوی درصدد محاکمه امام خمینی (ره) بعد از جریان پانزده خرداد برآمدند، از این رو رهبران مؤتلفه اسلامی در پی آن شدند که از مراجع دینی و روحانیون بلند پایه ایران بخواهند که مصونیت قضائی امام خمینی (ره) به عنوان یک مرجع دینی را تأیید نمایند و از این طریق، مانع مجازات ایشان از سوی دادگاه قضائی شوند؛ از این رو، برای تدارک این کار فعالیت خود را شروع کردند. یکی از مهمترین اقدامات در این زمینه دعوت مؤتلفه از علما برای آمدن به تهران بود. محسن رفیق دوست از نقش شهید عراقی در این زمینه میگوید:

«برای اینکه به امام چشم زخمی نرسد و اتفاقی نیفتد، قرار شد علما را دعوت کنند. سران هیئت مؤتلفه مثل حاج صادق امانی و عسکراولادی و عراقی در این زمینه تصمیم گرفته بودند و هر کدام از ما منطقهای را که قرار بود علما از آنجا بیایند، پوشش میدادیم، مثلاً من در محلی بودم که آقای میلانی میآمدند، دعوت آمدن علما به تهران کار مؤتلفه اسلامی و مدیریت اجرایی آن با شهید عراقی بود.»

این اقدام اعضای مؤتلفه اسلامی در دعوت از علما به تهران با موفقیت همراه بود چرا که: «عدهای ازآقایان نزدیک به ۷۰ إلی ۸۰ نفر از شهرستانها از جمله آقای شریعتمداری و اینها مهاجرت کردند و آمدند تهران.»

ابوالفضل توکلیبینا که خود در زمینه مهاجرت علما نقش موثری داشت در زمینه اقدامات هیئتهای مؤتلفه در این زمینه میگوید: «در جریان 15 خرداد ۱۳۴۲، هیئتهای مؤتلفه اسلامی دو کار مهم و درخشان را انجام دادند، برنامه اول، هجرت علمای شهرهای بزرگ در تهران و اعتراض به بازداشت امام بود و دیگری، فعالیت برای تثبیت مرجعیت امام خمینی.»

نتیجه این اقدام هیئتهای مؤتلفه اسلامی با استفاده از حوزههای ده نفره، این بود که امام خمینی (ره) از مصونیت قضایی برخوردار گردید و عمال رژیم نتوانستند اقدامی علیه ایشان انجام دهند و بعد از چند ماه از زندان آزاد شدند.

در کنار مبارزه سیاسی آشکار و مستقیم، عراقی و همقطارانش در مؤتلفه اسلامی و روحانیت، به صورت غیرمستقیم نیز در عرصه مبارزه سیاسی فعالیت میکردند به این صورت که با استفاده از منابع مالی که از بازاریان و برخی روحانیون، از وجوهات شرعی به دست می‏آوردند، حمایت مالی از زندانیان سیاسی و خانوادههایشان را انجام میدادند. از سوی دیگر، هیئتهای مؤتلفه با برپایی جلسات مذهبی، سعی در گرایش جوانان و نوجوانان، به ویژه در محدوده بازار به سوی دین و مذهب را داشتند.

امام خمینی (ره) بعد از تقریباً ۹ ماه که در زندان به سر برده بودند، در اوایل سال ۱۳۴۳ش آزاد شدند. ازآنجا که حضور دوباره ایشان در قم با استقبال زیاد علاقمندانش مواجه شد، برخی از اعضای مؤتلفه، برای تقریباً دو هفته اداره امور خانه ایشان را برای پذیرایی از مهمانان به دست گرفتند و جشن مفصلی در فیضیه به مناسبت آزادی امام (ره) ترتیب دادند. بر اساس یکی از گزارشهای ساواک:

«برابر اطلاع در تاریخ ۲۰/۱/۴۳ که به مناسبت مراجعت آیت الله خمینی مجلس جشنی در مدرسه فیضیه قم برگزار بوده، تعدادی از عناصر وابسته به فدائیان اسلام با کلاههای مخصوص دراویش در مسجد مورد بحث شرکت داشتهاند...»

همچنین بازار و مساجد تهران هم به مناسبت آزادی امام (ره) چراغانی شد. در یکی از گزارشهای ساواک در این مورد آمده است:

«طبق اطلاع واصله؛ صبح روز ۲۰/۱/۴۳ از انتهای بازار بزرگ تا مسجد عزیزالله به مناسبت آقای خمینی چراغهای زنبوری سه شعله روشن کرده و عکسهای نامبرده را به چراغهای مزبور نصب نمودهاند و درساعت ۱ [بامداد] نیز کسبه بازار نوروزخان و بازار حلبیسازها شروع به چراغانی کردهاند.»

هیئت های 10 نفره زیر ذره بین ساواک

نقش هیئتهای موتلفه در این برهه زمانی در راستای نهضت امام خمینی بسیار چشمگیر بوده است که حتی نظر مأموران ساواک را که از تشکیلات این گروه هنوز اطلاعی در دست نداشتند، هم به خود جلب کرده است. چنان که در یکی از گزارشهای ساواک آمده است: «طبق اطلاع واصله هیئتهای عزاداری اصناف تهران و شهرستانها، هیأت موتلفهای تشکیل دادهاند که کلیه اقدامات و فعالیتهای آنها هماهنگ بوده و اقداماتی که میکنند، چه از نظر پرداخت وجوه وجه، از لحاظ پخش اعلامیهها و اعزام دستجات به قم تحت رژیم و نظم به خصوصی میباشد...» در روزهای منتهی به ۱۵خرداد ۱۳۴۳ش، امام خمینی (ره) اعلامیه‏ای به مناسبت ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ نوشت و از شهید عراقی و دیگر رهبران مؤتلفه خواست که امضای مراجع دینی بزرگی همچون میلانی و قمی را نیز در زیر آن اعلامیه به دست آورند و آنان نیز با کمک حوزههای ده نفره به خوبی توانستند از عهده انجام این کار برآیند و سپس این اعلامیه را در تیراژ وسیعی چاپ و منتشر کنند: «قریب به هزار اعلامیه برای آقا آورده بودیم که ایشان هم بفرستند برای شهرستانها، بعد از پخش این اعلامیه بحمدالله کسی هم به حساب ما در اکثر این اعلامیهها که پخش کردیم و یا کارهایی که میکردیم تلفات نداشتیم.»

پی نوشتها در دفتر نشریه موجود می باشد.

https://shoma-weekly.ir/aPXvOY