ویژه

رسانه از یک نظام انسانی تا یک نظام اسلامی

مهم‌ترین ویژگی هر رسانه بیان حقیقت است. رسانه به عنوان ابزاری برای رساندن پیام و مفهومی است. اگر شخص بخواهد اخلاق را در حوزه رسانه رعایت کند، در اینجا چند ویژگی برجسته می‌شود
شما در حوزه رسانه اخلاق را چگونه معنا میکنید؟

اخلاق مفهوم روشنی است که ابعادش متناسب با رفتار آدمها متفاوت میشود، یعنی فرد بااخلاق وقتی تاجر باشد، تجارت بااخلاق انجام میدهد، اگر شخص بااخلاق رسانهای باشد، در حوزه رسانهاش اخلاق و معنویت جاری میشود. همین طور یک پزشک اگر اخلاقی باشد، حوزه پزشکیاش چنین خواهد شد. اخلاق نوع نگاه انسان به خودش، هستی و دیگران است که متأثر از اخلاق الهی، رد و قبول خدای متعال است، یعنی فرد بر اساس آنچه که خدا دوست میدارد تصمیم میگیرد و عمل میکند و از آنچه که خدا دوست نمیدارد و نسبت به آنها نظر منفی دارد، در حوزه رفتارش پرهیز میکند. این معنای کلی است.

منتهی اگر به حوزه رسانه آمد، اقتضائاتی در هر موضوع و سوژه وجود دارد. مهمترین ویژگی هر رسانه بیان حقیقت است. رسانه به عنوان ابزاری برای رساندن پیام و مفهومی است. اگر شخص بخواهد اخلاق را در حوزه رسانه رعایت کند، در اینجا چند ویژگی برجسته میشود مثلاً صداقت و راستگویی که هم شامل این میشود که فرد دروغ نگوید و هم شامل این میشود که همه راست را بگوید و این جوری نباشد که بخشی از راست را بگوید و مخاطب خود را دچار فریب و اشتباه در محاسبه کند. صداقت در رسانه و اخلاق رسانهای یک اصالت است.

ویژگی بعدی اینکه چون رسانه ابزار انتشار خبر و پیام و راه مؤثر و چابکی است که میتوانیم از طریق آن بهسرعت و در زمان کمی پیاممان را منتقل کنیم، باید در آن حرمتها، شئون و احترام به دیگران غیر از بحث راستگویی رعایت شود. برای بعضی از مطالب در رسانه باید توجه و اصالت بیشتری قائل شویم و آن رعایت حرمت دیگران، پرهیز از تهمت، تمسخر و مواردی از این قبیل است که ممکن است در فضای رسانه تکثیر شوند. این جزء اختصاصات و ویژگیهای فضای رسانهای است.

در واقع احکام رسانه با احکام دیگر حوزهها تفاوت دارد.

قطعاً فرق میکند.

یعنی حساسیت بیشتری میطلبد یا کمتر؟

بیشتر. وقتی غیبت شخصی را در حضور شخص دیگری میکنند، این گناه آن قدر نیست که غیبت‌‌ همان شخص را در حضور ده یا ۲۰ نفر کنند. مخاطب رسانه به عنوان ابزار انتقال پیام افکار عمومی است که به مراتب دامنه و گستره آن هم بیشتر میشود. پس در رسانه غیر از صداقت بحث حرمت انسانها و جایگاهها، شأن طبیعی و متعارف انسانها باید رعایت و اصالت آن حفظ شود.

مواردی که فرمودید در یک نظام انسانی کاملاً قابل قبول و شایسته است، اما آیا اینها در نظام اسلامی تفاوت میکند یا فقط همینها مد نظر هست؟

اینها کف مناسبات اخلاقی است که باید به آنها در فضای اخلاق رسانهای توجه کنیم. شما هم بدان اشاره کردید که ما بحثی داریم به نام اخلاق انسانی که در آن انسانها نباید همدیگر را اذیت کنند و به یکدیگر آسیب و آزار برسانند که این کف و پایه اخلاق است، منتهی یک سقف اخلاق داریم که اخلاق ایمانی، الهی و اسلامی است. در فضای اخلاق اسلامی یکی از ویژگیهای اخلاق رسانهای دغدغهمندی اصلی اهالی این صنعت، هنر، Media ـیا هر اسم دیگری که روی آن بگذاریدـ اشاعه حقیقت، توسعه ظرفیت بندگی و نظام عبودیت است. آنهایی در فضای یک رسانه متدین فعال میشوند، یک دغدغه دارند و آن اعلای کلمه الله است. در واقع برای اینها هر خبر، پیام و سخنی اشتیاق کافی را برنمیانگیزد که به سراغ پرداختن و ترویجش بروند. در فضای اخلاق رسانهای انسانهای مؤمن و موحد یک اهتمام جدی دارند و آن تقویت جریان حق است و در این قضیه انسانی که در رسانه فعالیت میکند، در واقع خودش را در یک جبهه مشاهده میکند که آن سوی جبهه اهل طاغوت، طغیان و معصیت هستند و او با ابزار رسانهای خود را در مواجهه و جدال جدی با جبهه باطل میبیند. انسانی که در محیط رسانهای فعالیت میکند یک مجاهد است، منتهی با ابزار قلم، وبلاگ، روزنامه، تلویزیون و... مجاهدت میکند. انسان مجاهد چه اخلاقیات، ویژگیها و خلقیاتی دارد؟ وقتی در فضای رسانه در نظام موحدانه ورود پیدا میکند اخلاقیات و خلقیات را در خودش حفظ و به افکار عمومی منتقل میکند.

با این تعاریف بسیاری از رسانههای ما باید کارشان تعطیل شود!

نکتهای هست که انسان مؤمن در کنار آرمانگراییاش واقعبین هم هست. نباید روی یکی نگاه سفت داشته باشیم. وقتی جهتگیریها، چشماندازها و افقها درست و معین میشود، با همین امکانات و ابزار موجود راجع به یک آرمان، ایدهآل و معیار مشخص حرف میزنیم و بعد بلافاصله میگوییم هر کسی این معیارها را نداشته باشد به قول شما باید تعطیل شود. به نظر من این نگاه غیر واقعبینانه است. البته در فضای رسانههای موجود بعضیها هستند که به تعبیر شاعر «عدم سرّ وجود» که اگر نباشند، هم به نفع خودشان هست و هم به نفع جامعه.

اما اینکه بگوییم هر کس در قله نیست در دامنه هم نباشد و بیندازیمش در دره، نگاه واقعبینانهای نیست. واقعیت این است که جامعه دینی، جامعهای است که در آن افراد با ظرفیتهای گوناگون، استعدادهای متفاوت و سطوح مختلفی که به لحاظ ایمانی و اعتقادی دارند، سهم، شأن و نقش دارند. بنا نیست همه آدمها سلمان یا امیرالمؤمنین (ع) شوند و ظرفیت وجودی خود را به نمایش بگذارند. سلمان و ابوذر در قلهاند. دیگرانی هم هستند که ادامه این شخصیتها هستند و امیرالمؤمنین (ع) به اندازه ظرف وجودیشان به آنها هم خیر و برکت میرساند.

در مثالی که زدم و نکتهای که گفتم باید یادمان باشد که میبایست به ایدهآلها نگاه کنیم، اما واقعیت این است بعضی ظرفیتها، استعدادها و موانعشان بهگونهای است که در سطوح قابل قبولی هستند، ولی میتوانند ارتقا پیدا کنند. در بحث تعطیلی باید به این نکته هم توجه کنیم که در نقطه مقابلش فکر نمیکنیم هر رسانهای صِرف رسانه بودنش یک ارزش است؛ اصلاً این طور نیست. تعداد، تیراژ و تنوع رسانهها نشاندهنده بلوغ فرهنگی جامعه نیست. اینکه چقدر روزنامه یا نشریه یا سایت داریم الزاماً نشان نمیدهد جامعه فرهنگی است.‌‌ همان طور که از یک طرف اصل وجود اینها نشاندهنده هیچ فضیلتی نیست، از طرف دیگر هم تعطیلی و نبودنشان هم فضیلتی محسوب نمیشود. بلکه بستگی به جهت، سطح و مقصدی دارد که رسانه در صدد رسیدن به آن است.

در مورد رسانههای حزبی (ارگانهای احزاب) که بیشتر مطبوعه و نشریه هستند، بعضیها معتقدند وجود رسانه حزبی با اخلاقمداری قابل جمع نیست. نظر شما در این باره چیست؟

بستگی به حزب دارد. واقع امر این است که حزبی که خودش اصالت دارد و اهدافش را منهای اهداف الهی تعریف کرده است، در خیلی جاها با اخلاق اسلامی در تعارض و تضاد قرار خواهد گرفت، چون اسلام آمده است تا انسانها را به بیکرانگی، عظمت، خداگرایی و استقامت در راه خدا دعوت میکند، منتهی احزابی که از این سرچشمه سیراب نمیشوند احزابی با اهداف کوتاهمدت، مادی و موفقیتهایی با مقیاسهای اجتماعی، ملی و حتی جهانی منتهی نه از نوع الهی هستند. این احزاب با اخلاق الهی در تناقض و تضاد قرار میگیرند، اما اگر حزبی، حزبالله و حزب خدا شود و تشکیلاتی مثل تشکیلات سید حسن نصرالله یا در جریان جنگ سپاه، بسیج و ارتش در کنار هم حزب خدا و حزبالله شدند با اینکه تشکیلات و یک مجموعه نظامی بودند و در آن کشته شدن و کشتن و مانند اینها اتفاق افتاد، اما هیچوقت در متن اصلیاش اخلاق الهی نه تنها تضعیف نشد، بلکه در مورد آنهایی که در این مدار واقعی بودند روز به روز تقویت و کیفیتر میشد. اگر مبنای حزبی اعلای کلمه الله شد، روز به روز مودت، محبت و زمینه تجلی و بروز اخلاقیات الهیشان بیشتر خواهد شد، اما اگر مبنای حزبی خدای متعال نشد و هوا و هوسهایی شد که ممکن است گاهی اوقات شعار قشنگ و زیبایی هم در تابلوی هوسها، تمنیات و تعلقات مادی باشد، اما به هر حال درونمایهشان چیز دیگری است، در ‌‌نهایت با اخلاق الهی در تناقض قرار خواهد گرفت و در جاهایی با هم درگیر میشوند.

نکتهای که مد نظر حضرت امام(ره) بود، این که تلویزیون را یک دانشگاه خواندند. اگر رسانههای دیگر نظیر نشریات و مطبوعات را دانشگاههای کوچکتر بخوانیم، چقدر فاصله داریم تا به دانشگاههای مطلوب برسیم؟

امام توصیف کردند که تلویزیون باید دانشگاه و هدفش پرورش و ارتقای مخاطبین خودش باشد، اما اینکه تلویزیون چقدر به دانشگاه شدن رسیده است؟ سوگمندانه باید اعتراف کنیم خیلی فاصله دارد. در جاهایی موفق بوده و کلاس درسها و درسگفتارهای خوب و مناسبی در بعضی برنامههایش برپا و پیامهای زیبا، ناب و درستی را منتشر و به وظیفه دانشگاهیاش عمل کرده، اما خیلی جاها این کلاس تعطیل بوده و در جاهایی هم به فضای آموزشی درست نپرداخته و پیامهای نامناسبی را در جامعه منتشر کرده است. مشکلات و موانع تلویزیون را تا حدودی مطلعام و نمیخواهم بگویم خیلی بهتر از این میتوانست عمل کند، اما از توقعی که از تلویزیون امالقرای جهان اسلام داریم که چهره فعال، مؤثر، گویا و به تعبیر حضرت امام دانشگاه فرهنگی و رسانهای الهی باشد خیلی فاصله دارد. علیرغم همه زحمات و تلاشهایی که میکنند از انتظاری که داریم فاصله هست.

شاید نظرشان این است که بخواهند همه جور مخاطبی را جذب کنند.

یکی از حرفهایی که در رسانه اقتضا میکند همین است. نمیتوانید رسانهای داشته باشید مخصوصاً رسانه ملی و نسبت به مخاطبین متفاوتتان بیتفاوت باشید، اما حرف این است که یک میانمایه داشته باشیم، یعنی اساساً یک حد متوسطی در برنامههایمان باید باشد که خدای ناکرده ذائقهمحوری یا ذائقهگرایی در برنامهسازی به تهیهکننده، مدیر تلویزیون و صدا و سیما آدرس غلط ندهد. اصل قضیه این است که فضای تلویزیون در هماوردی آشکار با یکسری پیامهای مخالف است.

یکی از حرفهای غلطی که در تلویزیون هست این که گفته میشود اگر برنامههای دور از تراز فرهنگی، ملی و دینیمان را نشان ندهیم، مخاطبمان جذب برنامههای آن طرف آبی میشود. از اول حرف این است که اگر برنامههایمان به لحاظ فرهنگی ضعیف را ـنه از نظر قالب، بلکه محتواـ نشان ندهیم، مخاطب به سمت فیلمها، سریالها یا برنامهها و Showهای ماهوارهها و شبکههای آلوده کشیده میشود. سئوال این است که آیا آنچه که داریم به آنها نشان میدهیم آستانه طلب و نیاز مخاطب را متناسب با آن برنامهها تعریف میکند؟ در واقع داریم یک سطح رقیقیافته از برنامههایی را که نمیپسندیم نشان میدهیم که وقتی ذائقه مخاطب در این مرحله تحریک شد، حتماً باید سراغ برنامههای دیگر برود. آیا واقعاً شیب و جهت برنامههای ما به آن سمت است که دارد یک نوع مقدمهسازی و زمینهسازی میکند که مخاطبی که در این فضا افتاده است و احساس لذت میکند، دیگر به این حد ارضا نمیشود و باید سطوح و Levelهای بالاتر را ببیند؟

تنوع مخاطب درست است، اما جهت دادن مخاطب در‌‌ همان تنوعاتش بسیار مهم است. ما فلش برنامهمان را به کدام سمت گرفتهایم؟ به سمت مخاطبی که بعد از این، از این جنس برنامهها لذت ببرد یا نسبت به برنامههای متفاوتی که پیامهای غنی فرهنگی و محتوایی دارد گرایش یابد که خود به خود در آنها نسبت به برنامههای آلوده و برنامههایی که جذابیتهای منفی در آنها هست، موضع میگیرد و احساس استغنا پیدا میکند؟ در رسانه ملی ما متأسفانه کم و بیش استدلال بر این است که باید ارزان کنیم تا همه مشتری شوند و گاهی اوقات چوب حراج بر سر مفاهیم میزنند و سطوح نازلی از مفاهیم عالی و حیاتبخش را در فیلم، سریال و حتی برنامههای مذهبی ارائه میدهند و انسان احساس میکند خدای نکرده فضا به این سمت است.

تنوع مخاطب در عین حال که اصل درستی است، ولی اولاً نباید میانمایه و حد متوسط بودن مخاطب فراموش شود، ثانیاً جهت برنامههایی که برای تنوع مخاطبینمان داریم آماده میکنیم، رو به منفی باشد، بلکه باید رو به مثبت باشد.

و سخن آخر؟

نکته پایانی آنکه کار در رسانه کار دشوار و سختی است و خدا قوت میگویم به همه کسانی که در فضای رسانه زحمت میکشند. بدون تردید وقتی از بیرون راجع به رسانه حرف میزنیم، محضورات و مشکلاتمان خیلی اندک است، ولی از آب در آوردن بعضی پیامها مخصوصاً پیامهای فرهنگی و معارفی و قالب و قاب متناسب برای آنها پیدا کردن واقعاً خون دل خوردن و زحمت میخواهد. این نافی تکلیف نیست و حجت را از ما برنمیدارد که تلاشمان را کردهایم؛ بلکه باید بیشتر سعی کنیم. انشاءالله‌‌ همان طور که بعضی از برنامههایمان کیفیت بسیار خوبی پیدا کرده است، سایر برنامههایمان روز به روز بهتر از گذشته شوند.

ما هم از همدردی شما تشکر میکنیم!

https://shoma-weekly.ir/CJIHBj