2- اگر عناصر و کلید واژههای اقتصاد را که بخشی از شاکله حیات و زندگی مردم و جامعه را تشکیل داده و در جعبهای خالی نماییم و در موقع نیاز از هر کدام از این عناصر به تنهایی یا با هم و در شرایط نیاز استفاده کنیم، مهمترین این عناصر عبارتند از؛
منابع حیات و معیشت، نحوه مالکیت، ارزش کالا، کار و ارزش آن، تولید و نحوه و میزان آن، توزیع و نحوه آن، مصرف و الگوی آن، پسانداز و نوع نگاه به آن، مسکن، بهداشت و درمان، حقوق فردی و اجتماعی از منابع، مدیریت اقتصادی و نحوه آن، بهرهوری و اصول آن، انفال و حدود آن، نظامهای اقتصادی و پولی و بانکی، نقش حاکمیت و مردم، قانون اقتصادی و قوانین مرتبط، اصول مبادله ومعامله، احکام فقهی و...
اگر به دور کره زمین و تاریخ مدنیت و آینده تا ظهور سیری داشته باشیم و نگاهمان خواه به یک خانوار روستایی و یا کل خانوارهای یک کلان شهر و یا کارکرد مجلس و دولت و قوه قضائیه و سایر نهادهای اجتماعی و اقتصاد بینالملل و تراستها و کارتلهای بزرگ باشد، خواه ناخواه با کلید واژههای فوق مواجه هستیم که هر کدام به تناسب زمان و مکان و جغرافیا و تاریخ ملتها از الگویی فرهنگی تبعیت مینمایند. اینجا است که مسئولیت متولیان جامعه در قضاوت فرهنگی، نقد فرهنگی و پیشنهادات عملیاتی فرهنگی مشخص میگردد و آن اینکه ضمن توجه به سایر ابعاد ساختاری فرهنگ چه اقداماتی را در حوزه سه گانه فوق شروع نمایند.
3- پیشنهاد این است که با توجه به حوزههای مصداقی اقتصاد که معمولاً در بخشهای صنعت و معدن و کشاورزی و حوزههای زمین و معادن و آب و حوزههای کار و خانوار و سایر نهادهای اجتماعی و رفاهی مرتبط است، با توجه به مطالعات فراوان انجام گرفته و آمار و اطلاعات و توصیفهای وضع موجود و گذشته و آسیبشناسیهای بعمل آمده و محدودیتهای شناخته شده، نگاه جامعه با سه قالب فرهنگی تنظیم شود:
الف – در حوزه ارزشها بایدها و نبایدها در همه محیط وجغرافیا و تاریخ و مبانی نظری و حتی فلسفی اقتصاد به تفکیک بخشها و حوزهها فهرست شوند برای مثال قریب یک قرن با سبک مدنی جدید در کشور ما در حوزه بهداشت و درمان از باید و نبایدها حرف زدیم، قانون نوشتیم، نقد داشتیم، اجرا کردیم و اجرا نکردیم که در همین جا از قالب چرایی، چیستی، هستی و چگونگی بهره میجوییم و این خود آغاز و مطلعی برای کار فرهنگسازی اقتصاد است. البته آن جنبه کلید واژهها را باید همواره همراه داشته باشیم. به نظر میرسد نهادهای مسئول اعم از قوای سه گانه، حوزههای علمیه، مجامع پژوهشی ودانشگاهی، متولیان فرهنگی، رسانهها و بخصوص رسانه ملی برای یک دوره شبه برنامه پنج ساله در این خصوص برای خود تولید کار و برنامه خواهند داشت.
ب – در حوزه باورها از درون آسیبشناسیها و محدودیتهای شناخته شده موجود و گذشته در همه ارکان و شعبههای اقتصاد و معیشت جامعه میتوان به فهرستی از باورهای غلط و صحیح و چرایی و چیستی آنها دست یافت و اگر امروزه نگاه مثبتی به فرهنگ کار در ژاپن داریم، ناشی از عزم ملی ملت ژاپن در پرداخت به همین مقوله بوده و البته جستاری هم در تاریخ فرهنگی باورهای خود داشتهاند. لذا اگر ادعا داریم که کهنترین میراثهای فرهنگی در ایران اسلامی بوده که درست هست، چه دلیلی وجود دارد که با برنامهای ملی به این تغییر یا اصلاح باورها در حوزه اقتصاد و سایر حوزهها نپردازیم. در این رابطه عزم امام راحل و مقام معظم رهبری و بسیاری از یاران جزم بوده ولی باید کارسازی عملیاتی و حوزهای و تشکیلاتی و عمومی شود.
ج – عادت کار اقتصادی وتولید و مصرف و معیشت و پسانداز و عدالت محوری و نوعدوستی و الهی فکر کردن صرف نظر از درستی یا نادرستی آن یک رویه فرهنگی است که الزاماً در همه دورانهای تاریخی یک رنگ و یک نواخت نبوده و مثالها و مصداقهای فراوانی در تاریخ عادات کشورمان به صورت مستند وجود دارد. اگر با نگاه برنامهای به ارزیابی عادتهای عملی و رفتاری و نگرش افرادو گروههای جامعه در حوزه وسیع اقتصاد بپردازیم، اعتقاد بر این است صدها راهکار ملی برای تغییر و یا اصلاح و یا تقویت عادتها پیش روی ما قرار خواهد گرفت که با پرداختن به آنها در حوزه مسئولیتهای تکلیفی، قانونی، مسئولیتی، مدیریتی و مردمی و نهادهای مرتبط و رسانهها و بخصوص رسانه ملی کارنامه قابل قبولی برای فرهنگسازی اقتصاد ارائه خواهیم نمود. در این خصوص پیشنهادهایی در سطوح ملی برای ارائه وجود دارد.