
***
در طول تاریخ شاهد بودهایم مراجع در موارد زیادی مردم را به انقلاب و جهاد دعوت کردهاند، ولی معمولاً منتج به نتیجه نهایی و خواست عمومی نشده؛ چگونه است که با دعوت یک مرجع مردم در این حجم به صحنه میآیند و دعوت او را لبیک میگویند؟
مردم در جهان شیعه بر اساس دین و دیانتشان از مرجعیت تقلید میکنند. در جهان کل اسلام مسلمانها مسائل دینیشان را از علمای دینی سئوال میکنند و با این رابطه مرجعیت در آنجا وجود ندارد، اما مردم باز سئوالاتشان را از اهل علم و دین سئوال میکنند، ولی خصوصیت تشیع در بحث اطاعت از مراجع تقلید بر این اساس که ائمه(ع) توصیه کردهاند علما و کارشناسان دین را به عنوان نائبان عام خودشان معرفی کردهاند، یعنی مردم احساس میکنند اگر میخواهند دینشان را یاد بگیرند، باید به نائبان عام امام زمان(عج) مراجعه و از آنان سئوال و استفسار کنند، به همین دلیل مرجعیت در شیعه از جایگاه بسیار بالایی برخوردار است. طبیعی است وقتی مرجعی در این جایگاه قرار دارد و از نظر شرایط تقوایی، علمی و زهدی که در طول سالیان سال داشته و نهاد مرجعیت در بین جامعه شیعی یک نهاد بسیار قوی و پرسابقه است، مردم به این نهاد اعتماد میکنند و پا به صحنه میگذارند و اعتقادشان بر این است که کسانی که در امور دینی کارشناسان و مسئول رسیدگی به مشکلات و امور دینی مردم هستند و در همه حال وفاداری آنها با مردم قرین بوده است، یعنی علما و مراجع شیعه در هیچ زمانی تابع قدرتها نیستند و همواره در صراط مستقیم ائمه دین بوده و مقاومت کردهاند، به همین دلیل است که مردم احساس میکنند مراجع از انتخابات مختلف سربلند بیرون آمدهاند و وقتی نظری میدهند، تبعیت میکنند و از جان و دل میپذیرند.
چرا بیش تر انقلاب ها به نتیجه نهایی منجر نشد، اما انقلاب ایران به نتیجهای که خواست امام و مردم بود رسید؟
انقلابها آفاتی دارند. امام آن آفات را شناخته بودند. افراد میآیند و انقلابها را منحرف یا مصادره میکنند. امام چون این آفات را شناخته بودند توانستند با بصیرت و سازماندهی نیروهای جوان و علاقمند به انقلاب، کادرسازی و نیرو جمعآور میکردند و توانستند با کمک همین نیرویی که فراهم کرده بودند و با تشخیص خواستههای اصلی مردم و تکیه بر آنها انقلاب را به پیروزی برساند، لذا یکی از عوامل موفقیت و پیروزی امام این بود که توانستند کادرسازی کنند و انقلاب را از نفوذ اجانب و دستبرد بیگانگان و منحرفان نجات بدهند.
مراجع دیگر چگونه باید عمل کنند که فتاوای آنها در تعارض با حکم ولیفقیه حاکم قرار نگیرد؟
ولیفقیه حاکم هر حکمی که بدهند در مورد همه نافذ است و یکی از اصول مسلم فقه ماست که وقتی فقیه جامعالشرایط و باسط الید دستوری بدهند، اطاعت از آن همگان فرض است و همه همراهی میکنند و کسی خلاف او صحبت نمیکند و همه مراجع به عنوان افراد دینشناس میدانند که وقتی علم به دست کسی هست، باید از علمدار حمایت و پشتیبانی کنند تا کار به نتیجه برسد.
اگر جلوتر از ایشان حرکت کنند چطور؟ آیا مجازند و میتوانند این کار را بکنند؟
خیر، در آموزههای فقهی بهطور مشخص هست که وقتی فقیه جامعالشرایطی در قضیهای ورود میکند همه همکاری میکنند.
الان شاهدیم عدهای در حال ثبت نام برای جهاد هستند. این ناهماهنگی ها اشکالی به وجود نمی آورد؟
کسی که باید تصمیم بگیرد، مقامات تصمیمگیر و تصمیمساز هستند، ولی این که جوانان معتقد به مکتب اهلبیت(ع) در سراسر دنیا به جوانان ایران نگاه میکنند و اینها با هم تأثیر و تأثر متقابل دارند، ابراز وجود، حمیت و غیرت جوانان ایران تأثیرگذار است. این که ثبتنام میکنند تا شجاعت، رسالت و آمادگیشان را برای جانبازی در راه مکتب اهلبیت(ع) اعلام میکنند اهمیت دارد و همسویی با جوانان معتقد به اهلبیت(ع) در اقصی نقاط جهان است و عامل پشتیبانی و دلگرمی همگان محسوب میشود.